
بازگشت طلا به نقش کلاسیک پناهگاه مالی
به گزارش خبرنگار اقتصادروا؛ در بازارهای مالی جهانی، طلا همواره بهعنوان یک دارایی امن و پناهگاه سرمایه در زمانهای بیثباتی شناخته شده است. اخیراً شرکت سرمایهگذاری Fidelity International پیشبینی کرده است که قیمت طلا تا پایان سال ۲۰۲۶ ممکن است به ۴۰۰۰ دلار در هر اونس برسد. این برآورد جسورانه در حالی مطرح میشود که عوامل متعددی از جمله کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو، تضعیف ارزش دلار و ادامه خرید گسترده طلا از سوی بانکهای مرکزی جهان، زمینههای بنیادی لازم برای رشد قیمت این فلز گرانبها را تقویت کردهاند. ایان سامسون، مدیر صندوق چنددارایی این شرکت، اعلام کرده که رویکرد آنها نسبت به طلا همچنان مثبت است و حتی برخی از پرتفویها پس از افت نسبی قیمت از رکورد ۳۵۰۰ دلاری در آوریل، میزان سرمایهگذاری خود در طلا را دو برابر کردهاند.
مطالعات مستقل و تحلیلهای بانکهای سرمایهگذاری بینالمللی نیز این پیشبینی را تأیید میکنند. بر اساس گزارش اخیر World Gold Council، بانکهای مرکزی در سال ۲۰۲۳ و نیمه نخست ۲۰۲۴ بیشترین میزان خرید طلا در یک دهه گذشته را ثبت کردهاند. کشورهای نوظهوری نظیر چین، هند و ترکیه بهطور مشخص در حال افزایش ذخایر طلای خود هستند تا از وابستگی به دلار و دیگر ارزهای ذخیره غربی بکاهند. این روند منجر به افزایش تقاضای بلندمدت برای طلا شده که عامل مهمی در رشد قیمت آن تلقی میشود.
در کنار این، سیگنالهای جدید از سوی فدرال رزرو مبنی بر پایان یافتن چرخه افزایش نرخ بهره و احتمال آغاز کاهش تدریجی آن از اواخر ۲۰۲۵ به بعد، بهطور قابل توجهی جذابیت نگهداری طلا را در برابر اوراق قرضه و دیگر داراییهای بهرهدار افزایش داده است. کاهش نرخ بهره معمولاً به معنای تضعیف دلار و افزایش میل به داراییهای غیرمولد مانند طلاست. بهطور خاص، نسبت معکوس بین ارزش دلار و قیمت طلا بار دیگر بهصورت واضحی خود را نشان داده و بسیاری از معاملهگران و تحلیلگران را به سوی موقعیتگیری صعودی در بازار فلزات سوق داده است.
از منظر بازار آتی، دادههای بورس COMEX نشان میدهند که حجم موقعیتهای خرید باز (open interest) در معاملات آتی طلا در حال افزایش است. این موضوع حاکی از ورود نقدینگی جدید به این بازار است. همچنین نرخ بهره واقعی (real interest rate) که پس از محاسبه تورم از نرخهای اسمی حاصل میشود، در ماههای اخیر وارد قلمرو منفی شده و جذابیت بیشتری برای طلا ایجاد کرده است. این موضوع موجب شده که نهادهای مالی بزرگ، از جمله Fidelity، در تحلیلهای خود به این نکته اشاره کنند که سناریوی «بازگشت طلا به نقش کلاسیک پناهگاه مالی» بار دیگر در حال احیاء است.
در حوزه خردهفروشی نیز تقاضا برای طلای فیزیکی رو به افزایش است. بهطور مثال، گزارشهای شرکتهای فروش طلای خردهفروشی در آمریکا، آلمان و چین حاکی از افزایش چشمگیر تقاضا از سوی سرمایهگذاران خرد است. در کشورهای آسیایی، بهویژه چین و هند، خرید طلای فیزیکی توسط خانوارها به دلایل سنتی، فرهنگی و همچنین بهعنوان ذخیرهسازی ثروت در برابر تورم، اهمیت زیادی دارد. رشد تقاضای مصرفکننده در این بازارها، همراه با سرمایهگذاری نهادی، موجب تقویت روند صعودی قیمت شده است.
افزون بر این، فشارهای ژئوپلیتیکی از جمله تشدید تنش در خاورمیانه، تنشهای دریایی میان چین و تایوان و همچنین ناآرامیهای اقتصادی در اروپا، سرمایهگذاران را نسبت به آینده بازارهای سهام و اوراق محتاط تر کرده و باعث شده که طلا بار دیگر در مرکز توجه قرار گیرد. در گذشته نیز دورههایی از بحرانهای سیاسی و بیثباتی اقتصادی، با افزایش شدید قیمت طلا همراه بودهاند؛ بهطوری که در بحران مالی ۲۰۰۸، قیمت طلا طی دو سال بیش از دو برابر شد.
از منظر تکنیکال، تحلیلگران بازار معتقدند که شکست قله تاریخی طلا در حوالی ۳۵۰۰ دلار (که در آوریل ۲۰۲۵ ثبت شد) نیازمند تثبیت در بالای محدوده ۳۲۰۰ دلار است. اگر این سطح حمایتی حفظ شود، بازار وارد فاز جدیدی از تقاضای ساختاری خواهد شد. در این صورت، هدف قیمتی ۴۰۰۰ دلار – که اکنون یک پیشبینی بلندمدت محسوب میشود – میتواند در بازهای حتی زودتر از ۲۰۲۶ نیز محقق شود.
نکته مهم دیگر آن است که در این چرخه صعودی، طلا برخلاف گذشته تنها بهعنوان محافظ در برابر تورم دیده نمیشود، بلکه بهعنوان ابزار مقابله با ریسکهای سیستماتیک در بازارهای مالی جهانی مورد استفاده قرار گرفته است. Fidelity در گزارش خود تأکید میکند که در صورت بروز بحرانهای جدید اقتصادی یا مالی در آمریکا یا اروپا، طلا میتواند عملکرد بهمراتب بهتری نسبت به سایر داراییها داشته باشد و حتی در دوران رکود نیز بازدهی مثبت ایجاد کند.
در نهایت، اگرچه هیچ پیشبینیای در بازار مالی با قطعیت همراه نیست، اما بررسی تمام متغیرهای بنیادی، تکنیکال، سیاسی و رفتاری نشان میدهد که احتمال تحقق هدف ۴۰۰۰ دلاری برای هر اونس طلا تا پایان ۲۰۲۶ وجود دارد. شرکتهایی نظیر Fidelity با دسترسی به دادههای درونسازمانی، رفتار صندوقهای بزرگ و تحولات ژئوپلیتیکی، این برآورد را بر مبنای تحلیل عمیق ارائه کردهاند و نه صرفاً گمانهزنی رسانهای.
گزارش از: مهدی شاه جلال الدین، کارشناس بورس