صندوقهای سهامی؛ ابزار حرفهای سرمایهگذاری بلندمدت
به گزارش اقتصادرَوا؛ بازار سرمایه دوباره به نقطهای رسیده که نگاهها بیش از هر زمان دیگر به کارنامه صندوقهای سهامی دوخته شده است؛ ابزارهایی که در ظاهر سادهاند اما در عمل ستون فقرات سرمایهگذاری غیرمستقیم در اقتصاد ایران محسوب میشوند. هرچند نوسانهای اخیر دوباره برخی ذهنها را نسبت به آینده این صندوقها مردد کرده، اما مرور دادهها و تجربههای چند سال گذشته نشان میدهد جایگاه این ابزارها نهتنها تضعیف نشده بلکه بیش از پیش برای مدیریت حرفهای دارایی ضرورت یافته است. در واقع صندوقهای سهامی در بازار ایران همان نقشی را بازی میکنند که در بازارهای بالغ جهانی سالهاست تثبیت شده: تبدیل هیجان معاملهگران خرد به یک جریان سرمایهگذاری منضبط و بلندمدت.
در این میان، یکی از مهمترین سوءبرداشتها درباره ماهیت صندوقهای سهامی، انتظار بازدهی پیوسته و یکنواخت در تمام دورههای زمانی است؛ انتظاری که نه با ذات بازار سازگار است و نه با واقعیت عملکرد این صندوقها. ساختار صندوقهای سهامی بر مبنای سرمایهگذاری در داراییهای پرنوسان شکل گرفته، بنابراین بخش مهمی از مسیر حرکت آنها به موجهای طبیعی بازار گره خورده است. اما برخلاف سرمایهگذاری مستقیم، نوسانپذیری صندوقها به دلیل ترکیب متنوع داراییها، تحلیل تیمهای تخصصی و استراتژیهای مدیریت ریسک، قابلکنترلتر و هدفمندتر است. همین تفاوت باعث میشود فاصله میان عملکرد کوتاهمدت و بلندمدت صندوقها گاهی بسیار چشمگیر باشد. تجربههای متعدد نشان داده دورههای بحران و حتی رکود، لزوماً مانعی برای بازدهی بلندمدت نیستند و در بسیاری از موارد به اصلاح سبدها و چابکسازی استراتژیها کمک میکنند.
اگرچه صندوقهای سهامی در چند سال اخیر با شوکهای گاهوبیگاه بازار روبهرو بودهاند، آنچه در بررسیهای دورهای جلب توجه میکند تداوم توان این صندوقها برای ایجاد ارزش در بازههای پنج تا دهساله است. عملکرد آنها در افقهای بلندمدت نهتنها از بسیاری از ابزارهای موازی فراتر رفته، بلکه به بازیابی اعتماد بخش بزرگی از سرمایهگذاران کمک کرده است. این کارنامه نشان میدهد ذات بلندمدتمحور صندوقهای سهامی، عامل اصلی پایداری آنهاست، نه شرایط مقطعی بازار.
با وجود این، رویکرد بخشی از سرمایهگذاران خرد همچنان فاصله زیادی با استانداردهای حرفهای سرمایهگذاری دارد. بسیاری از معاملهگران ترجیح میدهند به جای استفاده از ابزارهای تخصصی، خود مستقیماً وارد دادوستد سهام شوند؛ رویکردی که در اقتصادهای توسعهیافته کمتر دیده میشود. نتیجه این رفتار، شکلگیری موجهای هیجانی، خریدهای احساسی و فروشهای شتابزده است؛ رفتارهایی که نه به سود فردی سرمایهگذاران منجر میشود و نه به سلامت ساختار بازار. در مقابل، صندوقهای سهامی دقیقاً با هدف مهار همین رفتارهای پرریسک طراحی شدهاند. آنها فرصت میدهند سرمایهگذار بدون نیاز به تحلیل لحظهای بازار، در معرض سبدی متنوع از داراییها قرار گیرد و نتیجه تصمیمگیری را به ساختاری مبتنی بر داده و تخصص بسپارد.
با وجود مزیتهای ساختاری، چالشها نیز در مسیر فعالیت صندوقهای سهامی وجود دارد و نمیتوان آنها را نادیده گرفت. نقدشوندگی در دورههای بحران، یکی از مهمترین این چالشهاست. زمانی که بازار تحت فشار قرار میگیرد، هجوم سرمایهگذاران به سمت ابزاری با نقدشوندگی بالاتر میتواند صندوقها را با فشار مضاعف مواجه کند. این مسئله البته منحصر به ایران نیست، اما شدت آن در بازارهایی با عمق کمتر بیشتر خود را نشان میدهد. راهکار بسیاری از بازارهای پیشرفته برای مهار این چالش، تقویت چارچوبهای نظارتی و بهینهسازی سیاستهای تنظیمی بوده؛ امری که در بازار ایران نیز به آن نیاز جدی وجود دارد.
مسئله دیگر، بروکراسی سنگین در تصمیمگیریهای کلان بازار است. هنگامی که بازار وارد فاز بحرانی میشود، زمان عنصر حیاتی است و هر تصمیم دیرهنگام میتواند پیامدهای گستردهای به همراه داشته باشد. ساختار فعلی سیاستگذاری در بازار سرمایه ایران در بسیاری از موارد انعطاف لازم برای واکنش سریع را ندارد. چارچوبهایی مانند تغییر دامنه نوسان یا اصلاح مقررات معاملاتی، به دلیل فرآیند طولانی بررسی و تصویب، گاهی زمانی اعمال میشوند که تأثیرگذاری آنها به حداقل رسیده است. این کندی نهتنها به مدیریت بحران کمک نمیکند، بلکه گاه باعث تقویت رفتارهای هیجانی نیز میشود. بازار سرمایه امروز نیازمند سازوکارهایی هوشمندتر و پویاتر است؛ سازوکاری که بتواند در شرایط حساس فعالانه عمل کند نه منفعلانه.
با وجود این کاستیها، زیرساختهای حرفهای صندوقهای سهامی بهگونهای است که در دورههای بلندمدت، بازدهی قابل اتکا ارائه میدهند. مقایسه عملکرد این صندوقها با سایر ابزارهای مالی نیز این موضوع را تأیید میکند. در بازههای کوتاهمدت ممکن است ابزارهایی همچون صندوقهای مبتنی بر طلا یا درآمد ثابت، عملکرد بهتری از خود نشان دهند؛ اما در افق چندساله، صندوقهای سهامی اغلب توانستهاند ارزش بیشتری برای سرمایهگذار ایجاد کنند. این تجربه جهانی نیز هست: بازارهای سهام در بلندمدت بازدهی بیشتری نسبت به اغلب داراییهای مالی داشتهاند و صندوقهای سهامی، مهمترین مسیر بهرهمندی از این مزیت محسوب میشوند.
نکته مهم دیگر در تحلیل عملکرد این صندوقها، رشد توان تحلیل و حرفهایگری در بدنه مدیریتی آنهاست. طی سالهای اخیر، نسل تازهای از مدیران دارایی وارد صندوقها شده که با دانش روز مدیریت ریسک، تحلیل داده و مدلسازی مالی آشنا هستند. این تغییر نسل، به بهبود کیفیت تصمیمگیری و استفاده کارآمدتر از ابزارهای مالی منجر شده است. چابکی بیشتر در اصلاح پرتفوی، تنوعبخشی هدفمند و رویکردهای مبتنی بر سناریوسازی تحلیلی، از جمله تغییراتی است که به افزایش بهرهوری صندوقها کمک کرده است.
در کنار این تحولات، بهبود فرهنگ سرمایهگذاری نیز اهمیتی اساسی دارد. تا زمانی که بخش بزرگی از جامعه سرمایهگذار تصور کند خریدوفروش مستقیم بهترین روش حضور در بازار است، بار سنگینی از ریسک سیستماتیک بر دوش بازار باقی خواهد ماند. توسعه فرهنگ سرمایهگذاری غیرمستقیم، نه فقط یک ضرورت آموزشی بلکه یک رکن مهم پایداری بازار است. آشنایی سرمایهگذاران با کارکرد صندوقها، مزیتهای تنوعبخشی و اهمیت نگاه بلندمدت، میتواند میزان رفتارهای هیجانی را کاهش دهد و به ثبات کلی بازار کمک کند.
از سوی دیگر، آینده صندوقهای سهامی در گرو اصلاح مقررات و تقویت ابزارهای مکمل نیز هست. گسترش ابزارهایی چون صندوقهای قابل معامله با ساختارهای چندلایه، توسعه بازارگردانی حرفهای، افزایش ظرفیت انتشار واحدهای جدید و ایجاد مشوقهای سیاستی برای سرمایهگذاری بلندمدت، میتواند کارآمدی این صندوقها را افزایش دهد. بازار سرمایه ایران اکنون در مرحلهای قرار دارد که ابزارهای نوین میتوانند بخش بزرگی از بار مدیریت ریسک را از دوش سرمایهگذار خرد بردارند؛ مشروط بر اینکه مسیر توسعه آنها هموار شود.
در چنین بستری، بررسی تجربههای اخیر بازار یک نکته روشن را برجسته میکند: صندوقهای سهامی نه یک ابزار مقطعی، بلکه یکی از اجزای اصلی معماری آینده بازار سرمایه هستند. آنها توانستهاند در دورههای سخت، نقش ضربهگیر را ایفا کنند و در دورههای رونق، پیشران رشد سرمایهگذاری باشند. تداوم این نقش البته نیازمند همسویی سیاستگذاری، آموزش سرمایهگذاران و تقویت زیرساختهای فنی است؛ اما آنچه امروز قابل مشاهده است، بلوغ تدریجی این بخش و حرکت آن به سمت استانداردهای جهانی است.
در نهایت شاید مهمترین پیام برای سرمایهگذار این باشد که صندوقهای سهامی را نباید با عینک نوسانهای کوتاهمدت قضاوت کرد. این صندوقها محصول یک نگاه بلندمدتاند؛ نگاهی که میخواهد سرمایه را از دام رفتارهای احساسی نجات دهد و آن را در مسیری قابلپیشبینیتر هدایت کند.
به همین دلیل است که هر بار بازار وارد دورهای پرتلاطم میشود، اهمیت نقش صندوقها در مدیریت رفتار و حفظ ثبات بیشتر نمایان میشود. آینده بازار سرمایه، چه در ایران و چه در جهان، بدون ابزارهایی مانند صندوقهای سهامی قابل تصور نیست. آنها نهتنها مسیر سرمایهگذاری را برای عموم مردم هموار میکنند، بلکه سازوکاری قابلاعتماد برای رشد پایدار دارایی در بلندمدت به شمار میروند؛ سازوکاری که اگر با اصلاحات نهادی همراه شود، میتواند در سالهای آینده نقشی بسیار پررنگتر در اقتصاد و مدیریت ثروت ایفا کند.
گزارش از: متین محلاتی، کارشناس اقتصادی
