اصلاح نظام مهاجرت ماهر / رویکردی مبتنی بر ارزش اقتصادی
به گزارش اقتصادرَوا؛ دکتر آدام اوزیمک، اقتصاددان ارشد گروه نوآوری اقتصادی (EIG)، در گزارشی تحلیلی، نظام مهاجرت ایالات متحده را در مقایسه با پتانسیل بهینه آن، در سطح پایین (حدود ۳ از ۱۰) ارزیابی میکند. وی تأکید دارد که بهینهسازی سیاستهای مهاجرت ماهر، میتواند یک عامل «تغییردهنده بازی» برای رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و بهبود شرایط مالی دولت باشد. مهاجرت ماهر، بر خلاف تصور عمومی که اغلب بر رقابت مستقیم شغلی تمرکز دارد، در واقع محرک اصلی نوآوری و رشد بهرهوری بلندمدت است.
تأثیرات اقتصادی مهاجرت ماهر
مهاجرت ماهر، بر خلاف تصور رایج، میتواند نابرابری را کاهش دهد. زمانی که کارگران بسیار ماهر (مانند پزشکان، مدیران و متخصصان) وارد یک اقتصاد میشوند، تقاضا برای کارگران کممهارت (مانند کارکنان صنایع خردهفروشی یا رستورانداری) افزایش مییابد. از آنجایی که عرضه نیروی کار کممهارت تغییر چندانی نمیکند، افزایش تقاضا منجر به افزایش نسبی دستمزد آنها میشود. این سازوکار به طور مؤثری «صرف ریسک دستمزد تحصیلات دانشگاهی» (College Wage Premium) را کاهش داده و نابرابری را تعدیل میکند.
مهمترین تأثیر مهاجرت ماهر در حوزه نوآوری متمرکز است. بررسیها نشان میدهد که مهاجران مسئول ایجاد سهم عظیمی از خروجی نوآوری ایالات متحده بودهاند؛ به طوری که حدود ۳۵ درصد از کل تولید نوآوری (اندازهگیری شده بر اساس ثبت اختراع و ارزش اقتصادی آنها) در آمریکا توسط مهاجران ایجاد شده است. این تأثیرات بر نوآوری، پیامدهای بزرگی برای متوسط دستمزدها در طول زمان به همراه دارد و تفاوتهای اقتصادی اولیه را ایجاد میکند.
همچنین مهاجران ماهر دارای تأثیرات بودجهای مثبت بسیار بزرگی هستند. با تمرکز بر مهاجران ماهر، تحلیلهای ایستا (کوتاهمدت) نشان میدهد که منافع مثبتی به ارزش صدها میلیارد دلار در سال یا یک تریلیون دلار در طول یک دهه ایجاد میشود. این امر صرفاً ناشی از مالیاتهای مستقیمی است که این کارگران پرداخت میکنند، به ویژه دارندگان ویزای H-1B که به طور متوسط دستمزدهای بسیار بالایی دریافت میکنند.
نقصهای نظام ویزای H-1B آمریکا
ویزای H-1B به عنوان مسیر اصلی ورود کارگران ماهر به ایالات متحده، یک ویزای کار موقت ۶ساله برای مشاغل تخصصی است. با این حال، نظام کنونی که به دلیل تقاضای بالا (فراتر از سقف ۸۵,۰۰۰ ویزا در سال) از قرعهکشی استفاده میکند، عیب اساسی دارد.
قرعهکشی شرکتها را ترغیب میکند که برای مشاغلی که کارگرانشان به آسانی قابلجایگزینی هستند (مانند کارهای روتین IT)، درخواست دهند، زیرا عدم موفقیت در قرعهکشی آسیب چندانی به کسبوکار نمیزند. در مقابل، برای نقشهای بسیار حیاتی و منحصربهفرد، این نظام ایدئال نیست، زیرا احتمال پذیرفتهشدن کارگر مورد نظر توسط قرعهکشی، ریسک بالایی برای شرکت ایجاد میکند.
راهکار پیشنهادی برای بهینهسازی
برای اصلاح اساسی نظام مهاجرت ماهر، سه گام سیاستی لازم است:
۱. تغییر معیار تخصیص: باید نظام قرعهکشی کنار گذاشته شود و تخصیص ویزا بر اساس دستمزد تعدیلشده بر اساس سن صورت گیرد. دستمزد بالاتر، بهترین شاخص قابل مشاهده و دشوار برای تقلب در تعیین ارزش اقتصادی یک کارگر است. تعدیل سنی نیز ضروری است؛ زیرا یک فرد ۲۲ساله با درآمد بالا، ارزش مادامالعمر مورد انتظار بیشتری برای اقتصاد نسبت به یک فرد ۴۵ساله با همان درآمد دارد.
۲. توسعه برنامه: در کنار اصلاح تخصیص، برنامه باید گسترش یابد، زیرا حتی نظام معیوب کنونی نیز تأثیرات مثبت عظیمی ایجاد میکند.
۳. رد سیاستهای غیرمستقیم و دستوپاگیر: اقدامات اجرایی اخیر (مانند وضع عوارض ۱۰۰,۰۰۰ دلاری یا تغییر معیار سنجش دستمزد به سطح نسبی در یک شغل خاص) نه تنها ناکارآمد هستند، بلکه نظام را پیچیده و نامطلوبتر میکنند. این اقدامات نمیتوانند جایگزین اصلاحات قانونی گسترده برای رفع نواقص H-1B شوند.
رفع ایرادات در مسیر دانشجویی و وابسته
انتقادات مشابهی متوجه نظامهای ویزای تحصیلی و پس از فارغالتحصیلی (مانند نظامهای مشاهده شده در بریتانیا) است. اعطای خودکار دسترسی به اقتصاد از طریق دیپلم دانشگاهی، انگیزههای نامطلوبی ایجاد میکند: دانشگاهها تشویق میشوند تا استانداردهای خود را کاهش داده و به منبع درآمدی برای «فروش دسترسی به اقتصاد» تبدیل شوند (مشابه مؤسسات فروش دیپلم).
راهکار اصلی در مورد دانشجویان و وابستگان، افزایش سختگیری در مرحله اول است. ویزای دانشجویی باید صرفاً به عنوان یک گام اولیه در یک مسیر (Pipeline) تلقی شود. پس از اتمام تحصیل، فرد باید بتواند یک شغل واقعاً ماهرانه و بازارمحور پیدا کند تا بتواند اقامت دائم را دنبال کند؛ صرف داشتن مدرک کافی نیست.
در مورد اعضای خانواده وابسته (Dependants) نیز، مشکل اصلی در واقع عدم گزینشپذیری کافی در مرحله اول است. اگر نظام واقعاً انتخابی باشد (مثلاً فقط محققان هوش مصنوعی یا جراحان با دستمزد بالا را بپذیرد)، تأثیر مثبت اقتصادی کارگر ماهر بهاندازهای بزرگ خواهد بود که هزینههای مالی خانواده وابسته (آموزش، بهداشت) را پوشش دهد.
پیام اصلی سیاستگذاری این است: بسیاری از نقصهای نظامهای مهاجرت ماهر، از جمله مسائل مربوط به دانشجویان، وابستگان و تلاش برای بازیدادن سامانه، با یک راهکار واحد قابلحل است: اجرای یک نظام بسیار انتخابی (Selective) که معیار آن دستمزد و ارزش اقتصادی واقعی است.
این نظام باید اطمینان حاصل کند که مهاجران نه تنها در بدو ورود، بلکه در تمام مدت اقامت خود، همچنان به کسب درآمد بالا و انجام کار ماهر ادامه دهند (آزمون بازار). این امر میتواند از مدیریت جزئی (Micromanagement) غیرضروری جلوگیری کرده و سیستمی را ایجاد کند که به سختی بتوان آن را فریب داد. پس از عبور از این آستانه بالا، باید سخاوت در قبال مهاجران (مانند اجازه دادن به تحرک شغلی و آوردن خانواده) به حداکثر برسد تا همچنان آمریکا و دیگر کشورهای غربی، جذابترین مقصد برای نخبگان جهانی باقی بمانند.
گزارش از امیرحسین مستقل
