جمعه، 23 آبان 1404

ارزیابی شکست جهانی‌سازی در کتاب «بدترین شرط‌بندی جهان»
دیروز, 21:47
کد خبر: 1274

ارزیابی شکست جهانی‌سازی در کتاب «بدترین شرط‌بندی جهان»

دیوید لینچ در کتاب «بدترین شرط‌بندی جهان» روایت می‌کند که جهانی‌سازی از رؤیای رفاه و صلح، به قمار خطرناکی بدل شد که نابرابری، خشم اجتماعی و شکاف سیاسی را در سراسر جهان تشدید کرد.

به گزارش اقتصادرَوا؛ یادداشت حاضر خلاصه‌ای تحلیلی از نقد کتاب «بدترین شرط‌بندی جهان: چگونه قمار جهانی‌سازی اشتباه پیش رفت (و چه چیزی آن را درست می‌کند)» نوشته دیوید لینچ، خبرنگار باسابقه اقتصادی، ارائه می‌دهد. لینچ در این کتاب به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه جهانی‌سازی که پس از جنگ سرد نویدبخش رشد، رفاه و صلح بود، به ابزاری برای جابه‌جایی، تفرقه و سیاست‌های قطبی تبدیل شد و در نهایت، به جای نوید یک «دنیای جدید شجاع»، عملاً به «تباهی» انجامید.

علل اصلی انحراف جهانی‌سازی

بر اساس تحلیل لینچ، شکست جهانی‌سازی ناشی از عوامل متعددی است که طی سه دهه اخیر رخ داده‌اند. مهم‌ترین این عوامل عبارت‌اند از:

1. شوک چین: انفجار ناگهانی صادرات کم‌هزینه از چین در حدود بیست و پنج سال پیش، بسیاری از جوامع طبقه کارگر را در هم شکست.

2. تمرکز بر سود شرکت‌ها: انگیزه بی‌وقفه شرکت‌ها برای افزایش بهره‌وری و سودآوری، آسیب‌پذیری زنجیره‌های تأمین جهانی را تشدید کرد.

3. بحران‌های کلان: افزایش مالی‌سازی اقتصاد، بحران مالی سال ۲۰۰۸، همه‌گیری کرونا و جنگ‌ها (به‌ویژه در اروپای شرقی و خاورمیانه) مسیر جهانی‌سازی را منحرف کردند.

این تحولات باعث شده است که بدبینی به جهانی‌سازی که پیشتر در واشنگتن امری نامتعارف تلقی می‌شد، اکنون به یک دیدگاه رایج تبدیل شود. امروزه در سیاست اقتصادی ایالات متحده تفاوت قابل‌توجهی میان جو بایدن و دونالد ترامپ وجود ندارد، اگرچه ترامپ مشتاق‌تر به کنار گذاشتن باقی‌مانده‌های ایدئولوژی‌های گذشته است.

عدم توزیع منافع و تحول دیدگاه در آمریکا

بحث اصلی لینچ این است که منافع حاصل از جهانی‌سازی به صورت عادلانه توزیع نشد. در حالی که اقتصاد ایالات متحده به طور کلی از تجارت بیشتر منتفع شد، مناطق خاصی به طور کامل در نتیجه خروج کارخانه‌ها و کاهش تولیدات کم‌هزینه از بین رفتند. این توزیع نابرابر منافع، در کنار شوک‌های اقتصادی و اختلالات زنجیره تأمین در دوران پاندمی، باعث شد که ادعاهای مربوط به مزایای یکپارچه جهانی‌سازی بی‌اعتبار به نظر برسد.

با این حال، باید توجه داشت که جهانی‌سازی برای بسیاری از نقاط دیگر جهان، قمار موفقی بوده است. چین صدها میلیون نفر را از فقر نجات داد و استانداردهای زندگی در کشورهایی مانند بلغارستان، اندونزی و تایوان، به لطف جریان آزاد کالا، خدمات و سرمایه‌های مالی پس از جنگ سرد، به طور چشمگیری افزایش یافت. این تفاوت در تجربیات جهانی‌سازی، تأکید می‌کند که واکنش کنونی علیه آن که دلایلی مانند توزیع نابرابر و عدم وجود اراده سیاسی برای حمایت از بازندگان دارد، در معرض خطر افراط و زیاده‌روی است.

آینده پیچیده تجارت جهانی

لینچ پیش‌بینی می‌کند که آینده تجارت جهانی نه شامل «جهانی‌گرایی بدون محدودیت» دوره ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۸ خواهد بود و نه عقب‌نشینی کامل به سمت «خودکفایی». در عوض، کشورها و شرکت‌ها مجبور خواهند بود در دنیایی بسیار پیچیده‌تر حرکت کنند و به طور موردی و صنعت به صنعت تصمیم بگیرند که آیا همکاری یا اتکا به خود بهترین راهکار است.

تحت این چارچوب جدید، ملاحظات امنیت ملی بر کارایی اقتصادی ارجحیت خواهد یافت، به‌ویژه با توجه به افزایش ریسک‌های ژئوپلیتیکی، از جمله ریسک ناشی از یک ایالات متحده کمتر قابل پیش‌بینی. این رویکرد جدید را می‌توان در سیاست‌های کنونی مانند راهبُرد بایدن مبنی بر «حصار بلند و حیاط کوچک» برای محافظت از فناوری‌های حیاتی ایالات متحده یا تلاش‌های ترامپ برای بازسازی صنایع حساس از طریق تعرفه‌ها مشاهده کرد.

شکاف‌های سیاستی و شوک‌های آتی

با وجود تمام انتقادات و واکنش‌های کنونی، جهانی‌سازی هنوز متوقف نشده است. طبق گزارش بانک جهانی، سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی جهانی به همان میزان قبل از همه‌گیری و حتی بالاتر از سال‌های پیش از بحران مالی باقی مانده است و حجم کالاها و خدمات مبادله شده در سطح جهانی بیش از هر زمان دیگری است.

نقطه‌ضعف اصلی که لینچ مطرح می‌کند این است که وی راه‌حل‌های جدیدی برای «واقعاً کار کردن» جهانی‌سازی ارائه نمی‌دهد، بلکه نسخه‌هایی را پیشنهاد می‌کند که دهه‌ها پیش مطرح شده اما به نتیجه نرسیده‌اند (مانند اصلاحات جامع مالیاتی یا کمک‌های تطبیق تجاری برای کارگران آسیب‌دیده). با این حال، وی تأکید می‌کند که برای ایالات متحده ضروری است که بفهمد چرا نتوانست جهانی‌سازی «برد - برد» را برای همگان محقق سازد، زیرا شبکه حمایتی اجتماعی آمریکا که در برابر تلاطم جهانی‌سازی نامناسب بود، برای شوک‌های بزرگ‌تر آتی آماده نیست. لینچ هشدار می‌دهد که حتی اگر آمریکا بتواند جلوی موج جدید کالاهای چینی را بگیرد، شوک‌های بازار کار دیگری مانند ظهور هوش مصنوعی و گذار به اقتصاد کم‌کربن در راه‌اند که بسیار مخرب‌تر خواهند بود.


گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود