جمعه، 23 آبان 1404

قدرت تریلیونی وال‌استریت در برابر سایه کم‌رمق بورس تهران
امروز, 16:59
کد خبر: 1268

قدرت تریلیونی وال‌استریت در برابر سایه کم‌رمق بورس تهران

ارزش ده شرکت برتر آمریکا به ۲۴.۵ تریلیون دلار رسیده؛ رقمی که ۱۱۰ برابر کل ارزش بورس تهران است. شکاف عظیمی که نه فقط در اعداد، بلکه در شفافیت، ثبات و اعتماد نهادی میان دو بازار دیده می‌شود.

به گزارش اقتصادرَوا؛ آمارهای تازه از بازارهای جهانی نشان می‌دهد تمرکز بی‌سابقه‌ای در ارزش بازار سهام ایالات متحده شکل گرفته است؛ به‌گونه‌ای که تنها ۱۰ شرکت برتر آمریکایی اکنون مجموعاً ارزشی معادل ۲۴.۵ تریلیون دلار دارند. این رقم پنج برابر کل ارزش بازار سهام اروپا در شاخص گسترده «یورو استاکس ۵۰» و چندین برابر اقتصاد کشورهایی چون ژاپن، آلمان و بریتانیاست. در واقع، تنها پنج شرکت نخست این فهرست یعنی اپل، مایکروسافت، آلفابت، آمازون و انویدیا، ارزشی بیش از مجموع اقتصادهای آلمان، ژاپن، هند و بریتانیا دارند. چنین تمرکزی در تاریخ مالی جهان کم‌سابقه است و از شکل‌گیری قدرتی تازه در مرز میان فناوری، سرمایه و سیاست جهانی حکایت دارد.

ارزش بازار ۲۴.۵ تریلیون دلاری ده شرکت آمریکایی، تقریباً معادل ۲۵ درصد کل ارزش بازار جهانی سهام است. این بدان معناست که یک‌چهارم سرمایه جهان تنها در دست ده بنگاه متمرکز شده است؛ بنگاه‌هایی که نه‌فقط در عرصه فناوری و اقتصاد، بلکه در تصمیم‌سازی‌های سیاسی و اجتماعی جهان نیز اثرگذارند. شرکت‌هایی مانند اپل یا مایکروسافت امروز تنها تولیدکننده کالا یا خدمات نیستند، بلکه نهادهای تعیین‌کننده‌ای در توزیع داده، شکل‌دهی افکار عمومی، توسعه هوش مصنوعی و حتی امنیت ملی کشورها به شمار می‌روند. چنین تمرکزی در تاریخ سرمایه‌داری مدرن، مفهوم تازه‌ای از قدرت اقتصادی را تعریف کرده است؛ قدرتی که فراتر از مرزهای کشورها عمل می‌کند.

حال اگر این ابعاد عظیم را در کنار بازار سرمایه ایران قرار دهیم، شکاف میان دو جهان اقتصادی به‌وضوح آشکار می‌شود. ارزش کل بازار بورس تهران بر اساس آخرین برآوردها حدود ۱۰۵۰۰ هزار میلیارد تومان است که با احتساب نرخ آزاد ارز، معادل تقریبی ۲۱۰ تا ۲۲۰ میلیارد دلار برآورد می‌شود. این یعنی کل ارزش بورس ایران تقریباً ۱۱۰ برابر کمتر از ارزش بازار تنها ۱۰ شرکت آمریکایی است. به بیان ساده‌تر، شرکت اپل به‌تنهایی حدود ۱۵ برابر کل بازار بورس تهران ارزش دارد و انویدیا، که رشد خیره‌کننده خود را از دل موج هوش مصنوعی رقم زده، حدود ده برابر کل بازار سهام ایران است.

اما این فاصله عددی، تنها نماد تفاوت در اندازه نیست؛ تفاوتی عمیق در ساختار، کیفیت رشد، و ثبات نهادی پشت آن نهفته است. بازار سرمایه آمریکا در طول دهه‌ها توانسته است نظامی مبتنی بر شفافیت، اعتماد، نوآوری و نهادهای مالی پیچیده بنا کند؛ در حالی‌که بورس تهران هنوز درگیر مشکلاتی نظیر سیاست‌گذاری‌های ناپایدار، قیمت‌گذاری دستوری، کم‌عمقی بازار و نوسانات شدید رفتاری است. در آمریکا، ارزش بازار شرکت‌ها تابع سودآوری واقعی، جریان نقد آزاد، رشد فناوری و جایگاه جهانی آن‌هاست. اما در ایران، ارزش‌گذاری اغلب تحت تأثیر سیاست‌های دولتی، نرخ ارز، و تصمیم‌های ناگهانی در حوزه قیمت‌گذاری یا صادرات شکل می‌گیرد.

در آمریکا، بازار سرمایه نه‌تنها بزرگ بلکه عمیق است. میلیون‌ها سرمایه‌گذار حقیقی و نهادی، از صندوق‌های بازنشستگی تا شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، به‌طور روزانه در بازار فعالیت می‌کنند. حجم معاملات عظیم، دسترسی آزاد به داده‌ها و ابزارهای تحلیلی پیشرفته موجب می‌شود قیمت سهام منعکس‌کننده ارزیابی لحظه‌ای از آینده اقتصاد باشد. اما در ایران، بازار سهام با محدودیت نقدشوندگی، تعداد اندک سرمایه‌گذاران نهادی و حضور پررنگ معامله‌گران کوتاه‌مدت مواجه است. بخش بزرگی از معاملات توسط سرمایه‌گذاران خرد انجام می‌شود که تصمیم‌هایشان اغلب هیجانی و بدون پشتوانه تحلیلی است.

نتیجه چنین تفاوتی آن است که در حالی‌که بازار آمریکا بستری برای تأمین مالی، توسعه فناوری و خلق ثروت جهانی شده، بورس ایران بیشتر به صحنه نوسانات مقطعی و سرمایه‌گذاری‌های سفته‌بازانه تبدیل شده است. ارزش بازار بورس تهران کمتر از یک‌پنجم تولید ناخالص داخلی کشور است، در حالی‌که در ایالات متحده، ارزش کل بازار سهام تقریباً دو برابر GDP است. این نسبت به‌خوبی نشان می‌دهد که در اقتصادهای پیشرفته، بازار سرمایه ستون اصلی تأمین مالی و رشد اقتصادی است، اما در ایران هنوز بار اصلی تأمین مالی بر دوش نظام بانکی و بودجه دولتی قرار دارد.

علاوه بر این، اعتماد عمومی به بازار در دو کشور قابل مقایسه نیست. سرمایه‌گذاران آمریکایی، هرچند از نوسانات بازار مصون نیستند، اما اطمینان دارند که قوانین بازی ثابت است و دسترسی به اطلاعات عادلانه و هم‌زمان فراهم می‌شود. در ایران، هرگونه تغییر ناگهانی در سیاست‌های اقتصادی، از نرخ بهره تا شیوه تسعیر ارز، می‌تواند ارزش شرکت‌ها را ظرف چند روز دگرگون کند. این بی‌ثباتی، افق سرمایه‌گذاری را کوتاه می‌کند و مانع از شکل‌گیری سرمایه‌گذاری بلندمدت می‌شود.

نکته جالب آن است که حتی تمرکز عظیم در ده شرکت آمریکایی نیز مورد انتقاد اقتصاددانان است. بسیاری از تحلیل‌گران هشدار می‌دهند که شکل‌گیری غول‌هایی با ارزش بازاری معادل اقتصاد چند کشور، می‌تواند رقابت سالم را تهدید کند و قدرت بیش از حدی در اختیار چند بازیگر محدود بگذارد. اما با وجود این تمرکز، بازار آمریکا همچنان از شفافیت و نظارت قوی برخوردار است. در مقابل، بورس ایران با وجود اندازه کوچک‌ترش، به دلیل ضعف در شفافیت و اطلاع‌رسانی، از نظر تمرکز ریسک، شکننده‌تر است.

فاصله ۲۴.۵ تریلیون دلاری میان ارزش ده شرکت آمریکایی و حدود ۲۲۰ میلیارد دلار ارزش بازار تهران، در واقع تصویر عددی از تفاوتی عمیق‌تر است: تفاوت در ثبات سیاسی، کیفیت سیاست‌گذاری اقتصادی، سطح نوآوری و میزان اعتماد به نهادهای مالی. این فاصله با تزریق پول یا رشد ظاهری شاخص پر نمی‌شود؛ بلکه نیازمند اصلاح ساختار نهادی، تضمین حقوق مالکیت، ثبات قوانین، شفافیت اطلاعاتی و توسعه ابزارهای مالی مدرن است. بدون این اصلاحات، بورس ایران در بهترین حالت، بازاری محلی و پرنوسان باقی خواهد ماند، نه نهادی برای خلق ثروت پایدار.

از این منظر، مقایسه میان وال‌استریت و بورس تهران بیش از آن‌که رقابتی میان دو بازار باشد، تقابل میان دو منطق اقتصادی است. وال‌استریت بر شفافیت، پیش‌بینی‌پذیری و نوآوری استوار است، در حالی‌که بورس تهران هنوز در تلاش برای تثبیت حداقل‌های اعتماد و کارآمدی است. غول‌های آمریکایی نتیجه دهه‌ها سرمایه‌گذاری بر علم، فناوری و بازارهای جهانی‌اند، اما بازار سرمایه ایران هنوز بخش عمده انرژی خود را صرف مقابله با محدودیت‌های داخلی و تصمیم‌های متغیر سیاست‌گذاران می‌کند.

در نهایت، مقایسه ارزش بازار ۲۴.۵ تریلیون دلاری ده شرکت آمریکایی با ۲۲۰ میلیارد دلار بورس تهران، تنها یادآور اختلاف در ثروت نیست؛ بلکه نمادی از دو مسیر متفاوت توسعه است. مسیر نخست بر مبنای ثبات نهادی، اعتماد عمومی و سرمایه‌گذاری در آینده است؛ مسیر دوم بر پایه تصمیم‌های کوتاه‌مدت، بی‌اعتمادی و اقتصاد دستوری. اگر بورس ایران بخواهد از حاشیه به متن اقتصاد بازگردد، چاره‌ای جز بازسازی اعتماد، ارتقای شفافیت و ایجاد ثبات در سیاست‌گذاری ندارد. در غیر این صورت، فاصله میان وال‌استریت و تهران نه‌تنها حفظ می‌شود، بلکه هر روز بیشتر خواهد شد؛ فاصله‌ای که نه با نوسان شاخص، بلکه با اصلاح نهادها باید پر شود.


گزارش از: متین محلاتی، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود