یکشنبه، 25 آبان 1404

شش دهه خشکسالی: ایران در آستانه ورشکستگی آبی
دیروز, 22:29
کد خبر: 1292

شش دهه خشکسالی: ایران در آستانه ورشکستگی آبی

سقوط بی‌سابقه ذخایر سدها و تداوم خشکسالی شصت‌ساله، ایران را به نقطه‌ای رسانده که بحران آب از یک هشدار محیط‌زیستی فراتر رفته و به تهدیدی جدی برای پایداری شهری و اقتصاد کشور تبدیل شده است.

به گزارش اقتصادرَوا، در هفته‌هایی که تهران زیر سایه کم‌سابقه‌ترین خشکسالی شش دهه اخیر قرار گرفته، بحران آب دیگر یک موضوع محیط‌زیستی صرف نیست؛ واقعیتی است که این روزها در زندگی روزمره شهروندان، در فشار زیرساخت‌ها، در نگرانی سیاست‌گذاران و در چشم‌انداز رشد اقتصادی کشور قابل مشاهده است. آنچه در آمار رسمی و گزارش‌های کارشناسی ثبت شده، با تجربه عینی شهروندان هم‌خوان است: شیرهای آبی که شب‌ها در تهران بی‌آب می‌شوند، صف‌هایی که برای تانکرهای اضطراری تشکیل می‌شود، و نگرانی‌های پنهان اما قابل لمس درباره آینده سکونت در پایتخت.

پنج سد اصلی تأمین‌کننده آب تهران امروز فقط ۱۱ درصد ظرفیت خود را در اختیار دارند؛ عددی که برای شهری ۱۰ میلیونی نه یک هشدار، بلکه یک علامت روشن از رسیدن به مرز ناپایداری است. آغاز قطع شبانه آب در مناطق مختلف پایتخت، نخستین نشانه رسمی از ورود به مرحله مدیریت اضطراری تقاضا است؛ مرحله‌ای که شهروندان در نخستین روزهای آن قرار گرفته‌اند و تجربه آن به‌سرعت در حال تبدیل شدن به بخشی از الگوی مصرف روزمره است. در گفت‌وگوهای روزانه مردم، نگرانی از «آینده آب تهران» جای خود را میان دغدغه‌های معمول اقتصادی پیدا کرده؛ موضوعی که تا چند ماه پیش برای بسیاری دور از ذهن بود.

وضعیت در دیگر کلان‌شهرها نیز نشانه روشنی از گستردگی بحران است. مشهد، با چهار میلیون جمعیت، اکنون با ذخایر آبی کمتر از سه درصد در سدهای اصلی خود مواجه است و سه سد از چهار سد عملاً از مدار خارج شده‌اند. این ارقام فقط عدد نیستند؛ بیانگر آن‌اند که نظام تأمین آب شهری در دومین قطب جمعیتی کشور وارد محدودیتی ساختاری شده و راهکارهای مقطعی توان پوشش همه ابعاد مشکل را ندارند. در سطح ملی نیز داده‌ها حاکی از خشک شدن کامل ۱۹ سد بزرگ کشور و رسیدن بیش از ۲۰ سد دیگر به سطحی کمتر از پنج درصد ظرفیت ذخیره است؛ وضعیتی که معنای آن برای اقتصاد، چیزی فراتر از یک محدودیت موقتی است. این سطح از کاهش ذخایر، هزینه آبی تولید، توزیع و حتی سکونت را در بسیاری از مناطق کشور به‌طور مستقیم افزایش می‌دهد و ریسک سرمایه‌گذاری را برای صنایع آب‌بر بالا می‌برد.

در تحلیل ریشه‌های بحران، بسیاری از متخصصان داخل کشور تأکید دارند که مسئله فقط «کم‌بارشی» نیست. آنچه امروز تجربه می‌کنیم، ترکیبی است از خشکسالی ممتد و دهه‌ها سیاست‌گذاری با محوریت توسعه کشاورزی و خودکفایی. راهبردی که در شرایط تحریم، از منظر امنیت غذایی قابل فهم بود، اما هزینه پنهان آن در مصرف منابع آب اکنون به‌تدریج آشکار می‌شود. ایران امروز ۸۵ درصد نیاز غذایی خود را در داخل تولید می‌کند، اما بخش قابل‌توجهی از این تولید بر پایه برداشت از منابعی انجام شده که دیگر امکان بازگشت به ظرفیت اصلی را ندارند. در بسیاری از دشت‌ها، سطح آبخوان‌ها سال‌هاست در مسیر سقوط مداوم قرار گرفته و پایداری آن‌ها به نقطه حساس رسیده است. کارشناسانِ فعال در حوزه آب بارها هشدار داده‌اند که اقتصاد ایران هزینه واقعی آب را در قیمت‌گذاری، سیاست حمایتی و الگوهای تخصیص منعکس نکرده است؛ در نتیجه، مصرف از سطح تجدیدپذیر فراتر رفته و به تعبیر متخصصان «مصرف سرمایه طبیعی» جای «مصرف جریان منابع» را گرفته است.

در سطح سیاست‌گذاری داخلی، هنوز طرح مشخصی برای مدیریت یکپارچه بحران ارائه نشده است. دولت معمولاً از بیان سناریوهای شدید خودداری می‌کند تا موجب نگرانی عمومی نشود، اما همین رویکرد باعث شده واکنش‌ها بیشتر مقطعی و نشانه‌محور باشد تا ساختاری. با این حال، زمانی که رئیس‌جمهور از احتمال تخلیه پاره‌ای مناطق تهران یا لزوم بررسی انتقال پایتخت سخن می‌گوید، نشان می‌دهد موضوع به مرحله‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان آن را در چارچوب یک «اختلال دوره‌ای» تعریف کرد. در چنین شرایطی، تحقق هیچ سیاست اصلاحی بدون مشارکت و همراهی شهروندان امکان‌پذیر نیست، اما شکاف اعتماد عمومی، که در سال‌های اخیر به‌دلیل تجربه مدیریت بحران‌های مختلف عمیق‌تر شده، امروز یکی از موانع اصلی در مسیر مدیریت تقاضا محسوب می‌شود.

از نگاه بسیاری از تحلیل‌گران اقتصادی و محیط‌زیستی داخل کشور، بحران کنونی بیش از هرچیز بازتاب ساختاری از یک مدل حکمرانی آب است که با محدودیت‌های اقلیمی ایران سازگار نشده است. اکنون زمان آن رسیده که سیاست‌گذار، به‌جای مداخله‌های مقطعی، هزینه واقعی منابع طبیعی را وارد محاسبات اقتصادی کند و سازوکارهای بهره‌وری، قیمت‌گذاری و نظارت را اصلاح نماید. بازنگری در الگوی کشت، نوسازی شبکه‌های فرسوده انتقال، کاهش تلفات در سامانه‌های شهری، و شفاف‌سازی اطلاعات مربوط به وضعیت آب از جمله الزامات کوتاه‌مدتی است که اجرای آن می‌تواند کمی از فشار موجود بکاهد. اما عبور از نقطه فعلی صرفاً با این اقدامات ممکن نیست؛ کشور نیازمند یک برنامه ملی سازگار با اقلیم است که در آن توسعه اقتصادی با ظرفیت منابع هماهنگ شود.

بحران آب امروز در ایران نه یک هشدار دوردست، بلکه یک واقعیت جاری است که به‌طور مستقیم بر زندگی، هزینه‌ها، سرمایه‌گذاری و امنیت اقتصادی تأثیر می‌گذارد. تجربه این روزها در تهران و دیگر شهرها یادآوری می‌کند که زمان برای تصمیم‌های سخت اما ضروری محدود است. اگرچه کارشناسان تأکید دارند که هنوز می‌توان از بدترین سناریوها پیشگیری کرد، اما این امکان تنها زمانی محقق خواهد شد که سیاست‌گذاری بر مبنای داده‌های واقعی، مشارکت اجتماعی و شفافیت کامل پیش برود. در شرایط فعلی، هر سال تأخیر نه‌تنها هزینه اقتصادی بیشتری به کشور تحمیل می‌کند، بلکه فرصت بازسازی منابع طبیعی را نیز کاهش می‌دهد؛ فرصتی که اکنون بیش از هر زمان دیگری ارزشمند و کمیاب شده است.

عکس خوانده نمی‌شود