سه شنبه، 24 تیر 1404

نقش نیروی کار مهاجر در اقتصاد ایران
دیروز, 20:30
کد خبر: 776

نقش نیروی کار مهاجر در اقتصاد ایران

مهاجران افغان، نیروی بی‌صدای بازار کار ایران‌اند؛ با سهمی سنگین در ساخت‌وساز، خدمات و تولید. این وابستگی پنهان، همزمان فرصتی اقتصادی و تهدیدی اجتماعی برای آینده ایران است.

در سال‌های اخیر، مهاجران افغان به ستون نامرئی بازار کار ایران بدل شده‌اند؛ ستونی که بی‌صدا، اما مؤثر، بار سنگین بسیاری از مشاغل سخت و کم‌درآمد را به دوش می‌کشد. بر اساس آخرین آمار رسمی تا پایان خرداد ۱۴۰۴، بیش از ۴۳۰ هزار نیروی کار خارجی دارای مجوز در اقتصاد ایران فعال‌اند، درحالی‌که تخمین‌ها از حضور حدود ۵ میلیون نیروی کار غیررسمی عمدتاً افغان در کشور حکایت دارد؛ رقمی که با در نظر گرفتن جمعیت شاغل ایران، عددی قابل‌توجه و تعیین‌کننده در برخی بخش‌های کلیدی است. در میان این حوزه‌ها، صنعت ساختمان‌سازی جایگاه ویژه‌ای دارد؛ جایی که ۵۴ درصد از این مهاجران مشغول به کارند؛ از آرماتوربندی و گچ‌کاری تا جوشکاری و کارگری ساده. مشاغلی که اغلب از سوی نیروی کار داخلی مورد استقبال قرار نمی‌گیرند و همین امر، مهاجران را به نیروی جایگزین بی‌رقیب در این بخش تبدیل کرده است.

نقش اقتصادی مهاجران افغان، اگرچه در ارقام رسمی به‌وضوح ثبت نمی‌شود، اما در بدنه واقعی اقتصاد کشور حضوری بی‌انکار دارد. این پدیده، از یک‌سو وابستگی پنهان ایران به نیروی کار مهاجر را نشان می‌دهد و از سوی دیگر، تضادهای اجتماعی، قانونی و روانی گسترده‌ای را در پی دارد. مسئله‌ای که نیازمند بررسی دقیق‌تر از سطح داده‌ها و ورود به لایه‌های ساختاری بازار کار ایران است؛ بازاری که با چالش کاهش نیروی کار ماهر داخلی و فشار اقتصادی فزاینده، روزبه‌روز بیشتر به نیروی مهاجر متکی می‌شود. این گزارش، به دنبال رمزگشایی از این وابستگی و تحلیل پیامدهای آشکار و پنهان آن بر اقتصاد و جامعه ایران است.

نقشه پراکندگی و نوع مشاغل مهاجران افغان

داده‌های منتشرشده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان می‌دهد که از مجموع ۴۳۳ هزار نیروی کار خارجی دارای مجوز در ایران، تنها بخش کوچکی از واقعیت را می‌توان دید؛ چرا که برآوردهای رسمی از وجود حدود ۵ میلیون نیروی کار غیرقانونی حکایت دارد که قریب به اتفاق آن‌ها از افغانستان آمده‌اند. نکته مهم، توزیع اشتغال این افراد در بخش‌های مختلف اقتصادی است که نشانه‌های واضحی از جهت‌گیری بازار کار ایران دارد.

بنا بر این آمار، ۵۴ درصد از این نیروی کار مهاجر در حوزه ساختمان‌سازی مشغول هستند. ساختمان‌سازی در ایران، به‌ویژه در مناطق شهری، همواره به نیروی انسانی نیاز دارد و شرایط کاری آن، چه از نظر سختی و چه از نظر بی‌ثباتی قراردادها، موجب شده کارگران ایرانی کمتر تمایل به فعالیت در آن نشان دهند. افغان‌ها با پذیرش شرایط سخت‌ و نبود بیمه یا امنیت شغلی، به انتخاب اول کارفرمایان در این حوزه بدل شده‌اند. بعد از بخش ساخت‌وساز، حدود ۱۹ درصد از این کارگران در صنایع مختلف و ۱۵ درصد در بخش خدماتی (نظیر نظافت، رستوران‌داری و حمل‌ونقل) مشغول به کار هستند.

از نظر جغرافیایی نیز، تمرکز عمده مهاجران افغان در استان‌های تهران، خراسان رضوی، قم، فارس و یزد قابل مشاهده است؛ مناطقی که یا فعالیت ساختمانی و صنعتی بالایی دارند یا به واسطه‌ی مجاورت فرهنگی و زبانی، مهاجرپذیرتر محسوب می‌شوند. این تمرکز جمعیتی، ساختار بازار کار را در بسیاری از شهرها تحت‌تأثیر قرار داده و گاه حتی موجب شکل‌گیری اقتصاد محلی وابسته به نیروی کار مهاجر شده است. حضور پرشمار مهاجران افغان دیگر یک پدیده حاشیه‌ای نیست، بلکه بخشی حیاتی از پیکره اقتصاد ایران را تشکیل داده است.

چرا ساختمان‌سازی؟

پرسش کلیدی در تحلیل نقش مهاجران افغان در بازار کار ایران این است: چرا بیش از نیمی از آن‌ها در حوزه ساختمان‌سازی متمرکز شده‌اند؟ پاسخ این پرسش را باید در ترکیبی از عوامل اقتصادی، فرهنگی، قانونی و تاریخی جست‌وجو کرد. صنعت ساختمان در ایران، به‌ویژه پس از دوره‌های جهش قیمتی زمین و مسکن، همواره از پرتحرک‌ترین و پرنیازترین بخش‌های اقتصادی بوده است. پروژه‌های مسکونی، تجاری و شهری، چه در کلان‌شهرها و چه در شهرهای کوچک، به‌طور دائمی به نیروی کار ساده، نیمه‌ماهر و حتی ماهر نیاز دارند.

این در حالی است که بسیاری از مشاغل ساختمانی—مانند آرماتوربندی، جوشکاری، بتن‌ریزی یا حمل مصالح—جزو مشاغل پرزحمت، فصلی، فاقد امنیت شغلی و بدون مزایای بیمه‌ای‌اند؛ شرایطی که باعث شده نیروی کار ایرانی در دهه‌های اخیر تمایل چندانی به حضور در این مشاغل نداشته باشد. از سوی دیگر، مهاجران افغان—که غالباً با محدودیت‌های اقامت، فقر شدید و نبود فرصت‌های شغلی رسمی مواجه‌اند—این نوع کارها را با حقوقی پایین‌تر و بدون انتظار برای مزایای جانبی می‌پذیرند. برای بسیاری از آنان، همین مشاغل سنگین، راه نجات از بی‌کاری و فقر است.

فراموش نکنیم که بخش ساختمان‌سازی دارای زنجیره‌ای از مشاغل جانبی هم هست: نظافت‌کاران، نگهبانان کارگاه، تهیه‌کنندگان مصالح، آشپزهای فصلی و رانندگان حمل بار. این زنجیره به مهاجران فرصت می‌دهد تا با هم‌وطنان خود در گروه‌های کاری غیررسمی و خودجوش کار کنند و همین مسئله موجب شکل‌گیری شبکه‌های کار متمرکز و تکرارشونده در پروژه‌های مختلف شده است. به این ترتیب، ساختمان‌سازی نه‌تنها مأمن اصلی اشتغال مهاجران افغان در ایران است، بلکه به نوعی شریان حیاتی آن‌ها برای بقا و ارسال درآمد به وطن نیز به شمار می‌رود.

اقتصاد پنهان مهاجرت: بین بهره‌وری و استثمار

حضور گسترده مهاجران افغان در بازار کار ایران، اگرچه در سطح مشاغل روزمره و قابل مشاهده است، اما در لایه‌های زیرین اقتصاد، یک پدیده پنهان و چندلایه را شکل داده است که می‌توان آن را «اقتصاد مهاجرتی غیررسمی» نامید. این اقتصاد، در ظاهر محرک چرخ تولید، ساخت‌وساز و خدمات شهری است، اما در واقع بخشی از همان اقتصاد سایه (shadow economy) محسوب می‌شود؛ فضایی که در آن قرارداد مکتوب وجود ندارد، نظارتی بر ساعات کار و دستمزد نیست، و کارگر از کوچک‌ترین حقوق قانونی، مانند بیمه و حداقل مزد، محروم است.

اگرچه از نگاه کارفرمایان، استفاده از نیروی مهاجر ارزان و در دسترس، موجب کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری می‌شود، اما در عمل، این وضعیت بیشتر به استثمار می‌ماند تا یک رابطه سالم اقتصادی. بسیاری از این کارگران روزمزدی، هفته‌ها یا حتی ماه‌ها دستمزد خود را دریافت نمی‌کنند یا به دلیل نداشتن وضعیت قانونی، از شکایت و پیگیری حقوقی صرف‌نظر می‌کنند. این شرایط نه‌تنها با اصول توسعه پایدار و عدالت اجتماعی ناسازگار است، بلکه منجر به شکل‌گیری ساختارهای ناسالم اقتصادی می‌شود که در آن، کیفیت کار، انگیزه و امنیت شغلی قربانی سود کوتاه‌مدت می‌شود.

در بُعد کلان نیز باید به چرخه‌ی پول ناشی از کار مهاجران توجه کرد. بخش بزرگی از درآمد این نیروها، به‌جای مصرف در داخل ایران، از طریق شبکه‌های غیررسمی حواله به افغانستان منتقل می‌شود. این خروج سرمایه، هرچند محدود، می‌تواند در حجم بالا اثراتی بر بازار ارز و نقدینگی داشته باشد. در نهایت، اقتصاد پنهان مهاجرت نه تنها یک واقعیت جاری است، بلکه نشان‌دهنده ناتوانی در مدیریت و سیاست‌گذاری کارآمد در حوزه بازار کار و مهاجرت نیز هست.

هم‌زیستی شکننده یا واگرایی رو‌به‌رشد؟

در کنار تأثیرات اقتصادی، حضور گسترده مهاجران افغان در بازار کار ایران پیامدهای اجتماعی و امنیتی خاص خود را نیز به همراه داشته است. مهاجرانی که بخش مهمی از مشاغل سخت را بر عهده گرفته‌اند، در لایه‌های پنهان جامعه ایرانی حضور پررنگی دارند، اما به‌ندرت در گفت‌وگوهای رسمی، رسانه‌ای یا سیاست‌گذاری دیده می‌شوند. این شکاف میان "مشارکت واقعی" و "شناسایی اجتماعی" منجر به وضعیت پیچیده‌ای شده است؛ از یک‌سو این مهاجران برای اقتصاد ضروری‌اند، و از سوی دیگر، در چشم بخشی از جامعه به عنوان «دیگری» و تهدید دیده می‌شوند.

در سال‌های اخیر، با افزایش فشارهای اقتصادی، بی‌کاری داخلی و رشد حساسیت‌های فرهنگی، نگاه منفی به مهاجران افغان در بخش‌هایی از افکار عمومی تقویت شده است. پدیده‌هایی مانند رقابت بر سر منابع شغلی، سکونت فشرده در مناطق حاشیه‌نشین، یا برخی رفتارهای خلاف قانون—که لزوماً ناشی از فقر یا فقدان اسناد هویتی است—باعث شده تصور عمومی از مهاجر افغان با تعمیم‌های نادرست و کلی‌نگری همراه شود.

در همین حال، گسست فرهنگی، محدودیت‌های قانونی در آموزش، مسکن یا خدمات بهداشتی، و نداشتن برنامه‌ای روشن برای ادغام تدریجی مهاجران در بافت اجتماعی، خطر واگرایی بیشتر را تقویت می‌کند. تجربه کشورهایی مانند آلمان، ترکیه یا فرانسه نشان داده که نادیده‌ گرفتن مهاجران در سیاست‌های شهری و اجتماعی، در بلندمدت می‌تواند به شکل‌گیری هویت‌های منزوی، شبکه‌های زیرزمینی و حتی ناامنی اجتماعی منجر شود.

در ایران، اگرچه شواهدی از چنین واگرایی جدی وجود ندارد، اما نبود سیاست شفاف و جامع در قبال مهاجران، به‌ویژه در حوزه شهرسازی، آموزش و رسانه، می‌تواند زمینه‌ساز بی‌اعتمادی متقابل و کاهش انسجام اجتماعی در سال‌های آینده باشد.

آینده بازار کار ایران و سناریوی مهاجرت معکوس

یکی از نکات قابل‌تأمل در گزارش اخیر وزارت کار، اشاره به روند «مهاجرت معکوس» بخشی از مهاجران افغان از ایران است. بر اساس برآوردها، حدود ۱۷ تا ۱۸ درصد از این جمعیت در حال ترک کشور هستند؛ روندی که اگرچه در ظاهر عددی نسبتاً محدود به نظر می‌رسد، اما در صورت تداوم می‌تواند پیامدهای ملموسی بر پیکره بازار کار ایران به‌ویژه در بخش‌های پراتکای ساختمان، خدمات و تولیدی داشته باشد.

بازار کار ایران در یک دهه اخیر، با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی و پیرشدن جمعیت روبرو بوده است. به‌ویژه در مشاغل فیزیکی و کم‌درآمد، جوانان ایرانی کمتر رغبت به ورود نشان می‌دهند. در این شرایط، نیروی کار مهاجر عملاً خلأ موجود را پر کرده است. حال اگر خروج تدریجی این نیروها شدت بگیرد، نه‌تنها بسیاری از پروژه‌های عمرانی و صنعتی با مشکل کمبود نیروی انسانی مواجه می‌شوند، بلکه هزینه‌ها برای کارفرمایان نیز به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد؛ چراکه جایگزینی این نیروها با کارگران ایرانی مستلزم افزایش مزد، بیمه، مزایا و آموزش‌های فنی است.

در مقابل، می‌توان این روند را فرصتی برای بازسازی بازار کار داخلی نیز تلقی کرد. با طراحی سیاست‌های تشویقی و مهارت‌آموزی، دولت می‌تواند برخی از این مشاغل را برای نیروی کار داخلی جذاب‌تر کند. همچنین، توسعه سامانه‌های قانونی برای ساماندهی و صدور مجوز کار به مهاجران می‌تواند مانع از خروج دسته‌جمعی آنان شود.

در مجموع، آینده بازار کار ایران در گرو اتخاذ رویکردی واقع‌گرایانه، ترکیبی و منعطف است؛ رویکردی که هم وابستگی اقتصادی به نیروی کار مهاجر را مدیریت کند و هم فرصت‌هایی برای به‌کارگیری نیروی کار داخلی فراهم سازد.

بررسی ابعاد مختلف حضور مهاجران افغان در بازار کار ایران نشان می‌دهد که این پدیده فراتر از یک مسئله جمعیتی یا امنیتی، به واقع یکی از ارکان پنهان اقتصاد کشور بدل شده است. حضور پررنگ آن‌ها در صنایعی مانند ساختمان‌سازی، خدمات و تولیدات سبک، نوعی وابستگی ساختاری ایجاد کرده که نادیده گرفتن آن می‌تواند آسیب‌های قابل‌توجهی به ظرفیت تولید، اشتغال و حتی ثبات شهری وارد کند.

با این حال، این وابستگی تاکنون بدون برنامه‌ریزی بلندمدت و چارچوب‌های منسجم قانونی مدیریت شده است. نتیجه، شکل‌گیری شبکه‌ای از روابط کار غیررسمی، حقوق‌زدایی، بهره‌کشی و گاه بی‌ثباتی اجتماعی بوده است. از طرفی، واگرایی فرهنگی، فشار روانی بر افکار عمومی و سوءاستفاده جریان‌های افراطی از احساسات ضد‌مهاجرتی، خطرات قابل‌توجهی برای انسجام اجتماعی دارد. در سوی دیگر، اخراج یا کاهش ناگهانی جمعیت مهاجر بدون جایگزینی واقعی، می‌تواند ضربه‌ای جدی به پروژه‌های عمرانی، رشد تولید و ظرفیت اشتغال کشور وارد کند.

در نهایت، آینده بازار کار ایران در گرو آن است که به جای برخورد احساسی یا امنیتی با پدیده مهاجرت، آن را به‌عنوان یک متغیر دائمی و تأثیرگذار بشناسیم و برای آن، سیاست‌گذاری بلندمدت و مبتنی بر واقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی طراحی کنیم.

 

گزارش از مهدی شاه جلال الدین، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود