پنج شنبه، 1 خرداد 1404

وقتی اقتصاد به میدان نبرد تبدیل شد / روایت بزرگ‌ترین جنگ تجاری قرن میان چین و آمریکا
4 اردیبهشت 1404, 19:23
کد خبر: 500

وقتی اقتصاد به میدان نبرد تبدیل شد / روایت بزرگ‌ترین جنگ تجاری قرن میان چین و آمریکا

وقتی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ شمشیر تعرفه را از نیام کشید، کمتر کسی تصور می‌کرد تقابل اقتصادی با چین به یک جنگ تمام‌عیار جهانی بدل شود؛ جنگی که نه‌تنها تراز بازرگانی دو ابرقدرت را هدف گرفت، بلکه زنجیره تأمین جهانی، بازارهای کالا و حتی معادلات ژئوپلیتیکی را زیر و رو کرد. آیا این نزاع تجاری صرفاً یک زورآزمایی اقتصادی بود یا آغازی برای نظم نوین جهانیِ بدون چین؟

قبل از اینکه جنگ تجاری به طور علنی آغاز شود، روابط تجاری میان چین و آمریکا همواره با چالش‌هایی همراه بود. چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، همواره در تلاش بود تا موقعیت خود را در بازارهای جهانی تقویت کند. در عین حال، ایالات متحده نیز به عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد جهان، نسبت به رشد سریع اقتصادی چین حساسیت‌های زیادی داشت. از جمله دلایل تاریخی این تنش‌ها، می‌توان به تفاوت‌های عمده در سیستم‌های اقتصادی و سیاسی این دو کشور اشاره کرد.

چین به دلیل سیاست‌های حمایتی و نظارت دولتی بر بسیاری از صنایع، به تولیدکننده‌ای قدرتمند و ارزان‌قیمت در بسیاری از بخش‌ها تبدیل شده است. این امر باعث شده تا محصولات چینی در بازارهای جهانی از جمله ایالات متحده با قیمت‌های رقابتی‌تری عرضه شوند و صنایع داخلی آمریکا را تحت فشار قرار دهند.از سوی دیگر، ایالات متحده نیز به دلیل نقش رهبری خود در اقتصاد جهانی، همواره سعی داشته تا اصول بازار آزاد و رقابت‌پذیری را در تجارت جهانی برقرار کند. بنابراین، وقتی چین به عنوان یک رقیب بزرگ در حال رشد بود، ایالات متحده احساس می‌کرد که قوانین موجود دیگر برای محافظت از منافعش کافی نیست و نیاز به مقابله با رفتارهای چین دارد.

دلایل شروع جنگ تجاری

دلایل متعددی برای آغاز جنگ تجاری میان چین و آمریکا در سال ۲۰۱۸ وجود داشت. یکی از اصلی‌ترین دلایل، نابرابری تجاری میان این دو کشور بود. در آن زمان، ایالات متحده بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار کسری تجاری با چین داشت که به‌ویژه در بخش کالاها مشهود بود. ترامپ معتقد بود که این کسری ناشی از شیوه‌های ناعادلانه تجاری چین است که شامل سرقت مالکیت معنوی و نقض حقوق کپی‌رایت و تجاری است.مورد دیگر، سیاست‌های صنعتی چین بود که از سوی آمریکا به عنوان یک نقض اصول تجارت آزاد تلقی می‌شد. دولت چین از طریق یارانه‌ها، تسهیلات مالی و حمایت‌های دولتی به صنایع استراتژیک خود مانند فناوری، ماشین‌آلات و صنایع سنگین کمک می‌کرد. ایالات متحده این اقدامات را به عنوان تلاش چین برای دستیابی به برتری در صنایع آینده مانند تکنولوژی‌های پیشرفته و انرژی‌های تجدیدپذیر می‌دید.

در ماه آوریل ۲۰۱۸، ترامپ تصمیم به اعمال تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر ۵۰ میلیارد دلار از کالاهای چینی گرفت. این تعرفه‌ها عمدتاً بر محصولات الکترونیکی، ماشین‌آلات و تجهیزات تکنولوژیکی متمرکز بود. واکنش چین نیز سریع و شدید بود. این کشور در ابتدا تعرفه‌هایی مشابه را بر روی محصولات آمریکایی اعمال کرد که شامل محصولات کشاورزی و خودروها بود.در تاریخ ۶ ژوئیه ۲۰۱۸، ایالات متحده اولین مرحله از تعرفه‌های خود را اجرا کرد و تعرفه‌هایی به میزان ۲۵ درصد بر روی ۳۴ میلیارد دلار از کالاهای چینی اعمال کرد. چین نیز بلافاصله پاسخ داد و تعرفه‌هایی مشابه را برای کالاهای آمریکایی وضع کرد. این تبادل تعرفه‌ها نقطه آغازین جنگ تجاری بود .

واکنش‌ها به جنگ تجاری از سوی هر دو طرف و سایر کشورهای جهان متفاوت بود. در داخل ایالات متحده، ترامپ از این سیاست به عنوان یک راه برای بازسازی صنایع آمریکایی و کاهش کسری تجاری استفاده کرد. بسیاری از صنایع داخلی نیز امیدوار بودند که این جنگ تجاری منجر به بهبود شرایط تولید و ایجاد اشتغال بیشتر در داخل کشور شود.در چین، این جنگ تجاری به‌عنوان یک چالش جدی برای رشد اقتصادی کشور تلقی شد. چین به سرعت تلاش کرد تا جایگزین‌هایی برای بازار ایالات متحده پیدا کند و به سمت کشورهای دیگر مانند اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای جنوب‌شرقی حرکت کرد.برای اقتصاد جهانی، جنگ تجاری چین و آمریکا باعث افزایش عدم‌قطعیت و نوسانات شد. بازارهای مالی در سراسر جهان تحت تأثیر این جنگ قرار گرفتند و روند سرمایه‌گذاری‌ها به دلیل تهدیدات و تحریم‌های تجاری مختل شد.

تأثیرات جنگ تجاری چین و آمریکا بر اقتصاد جهانی 

یکی از مهم‌ترین تأثیرات جنگ تجاری چین و آمریکا، کاهش چشمگیر رشد اقتصادی جهانی بود. طبق گزارش‌های مختلف، سازمان‌های بین‌المللی مانند صندوق بین‌المللی پول (IMF) و بانک جهانی پیش‌بینی کردند که این جنگ تجاری می‌تواند به کاهش رشد جهانی منجر شود. در سال ۲۰۱۸، اقتصاد جهانی با رشد کمتری نسبت به پیش‌بینی‌های اولیه مواجه شد. دلیل این امر کاهش سطح اعتماد سرمایه‌گذاران و اختلالات در زنجیره‌های تأمین جهانی بود.

در پی وضع تعرفه‌های جدید از سوی ایالات متحده و چین، جریان تجارت جهانی نیز دچار اختلال شد. این تعرفه‌ها به افزایش هزینه‌های واردات و صادرات منجر شد و بسیاری از شرکت‌ها مجبور شدند هزینه‌های اضافی را به مصرف‌کنندگان منتقل کنند. در بسیاری از صنایع مانند خودرو، الکترونیک و کشاورزی، کاهش تقاضا به دلیل افزایش قیمت‌ها مشهود بود. همچنین، جنگ تجاری موجب به‌وجود آمدن نااطمینانی در بازارهای بین‌المللی شد و بسیاری از کشورهای ثالث، از جمله اتحادیه اروپا و کشورهای آسیایی، دچار رکود اقتصادی و کاهش رشد تجارت شدند.

صنعت خودرو یکی از بخش‌هایی بود که تحت تأثیر مستقیم جنگ تجاری چین و آمریکا قرار گرفت. اعمال تعرفه‌های جدید توسط ایالات متحده بر واردات خودرو از چین، و در پاسخ، تعرفه‌های مشابه از سوی چین بر خودروهای آمریکایی، موجب ایجاد تنش در بازار خودروهای جهانی شد. این جنگ تجاری باعث شد که بسیاری از شرکت‌های خودروسازی، به ویژه شرکت‌های بزرگ آمریکایی مانند جنرال موتورز، فورد و فیات کرایسلر که دارای خطوط تولید در چین بودند، با مشکلات جدی مواجه شوند.
تعرفه‌های جدید منجر به افزایش قیمت خودروهای وارداتی از چین به ایالات متحده شد، در حالی که تولیدکنندگان چینی نیز با کاهش صادرات به بازارهای آمریکایی روبه‌رو شدند. این تغییرات در قیمت‌ها نه تنها باعث کاهش تقاضا برای خودروهای وارداتی شد، بلکه هزینه‌های تولید خودروسازان آمریکایی که از قطعات ساخت چین استفاده می‌کردند نیز افزایش یافت.در چین، علاوه بر افزایش تعرفه‌ها، کاهش فروش خودروها به دلیل افزایش هزینه‌ها و افت تقاضا نیز مشهود بود. بسیاری از خودروسازان چینی، از جمله BYD و Geely، که به‌طور سنتی صادرات زیادی به ایالات متحده داشتند، با کاهش شدید فروش مواجه شدند.

صنعت الکترونیک یکی از بزرگ‌ترین صنایع تحت تأثیر جنگ تجاری بود. محصولات الکترونیکی و فناوری‌های پیشرفته که معمولاً از چین به ایالات متحده صادر می‌شدند، شامل محصولاتی مانند گوشی‌های هوشمند، تبلت‌ها، لپ‌تاپ‌ها و سایر تجهیزات الکترونیکی مصرفی بودند. دولت ایالات متحده با وضع تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر این محصولات، فشار زیادی به شرکت‌های بزرگ فناوری وارد کرد.شرکت‌هایی مانند اپل، مایکروسافت و دل که بخش عمده‌ای از تولیدات خود را در چین انجام می‌دهند، مجبور شدند با افزایش هزینه‌ها و کاهش سودآوری روبه‌رو شوند. بسیاری از این شرکت‌ها تصمیم گرفتند که بخش‌هایی از تولید خود را به کشورهای دیگر منتقل کنند تا از این تعرفه‌ها فرار کنند.
در چین نیز این جنگ تجاری تأثیرات قابل‌توجهی داشت. بسیاری از شرکت‌های چینی مانند هوآوی و ZTE که به دلیل روابط نزدیک با بازار ایالات متحده و نیاز به تأمین قطعات از آمریکا وابسته بودند، با مشکلات زیادی روبه‌رو شدند. ایالات متحده با اعمال تحریم‌ها و محدودیت‌های تجاری بر برخی از این شرکت‌ها، موجب شد که آنها نتوانند به راحتی از فناوری‌های آمریکایی بهره‌برداری کنند.

صنعت کشاورزی یکی از بخش‌های مهمی بود که از جنگ تجاری چین و آمریکا آسیب دید. چین به عنوان یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان محصولات کشاورزی از ایالات متحده، به ویژه سویا، گندم، ذرت و برنج شناخته می‌شود. پس از اعمال تعرفه‌ها از سوی ایالات متحده، چین به سرعت واردات خود از آمریکا را کاهش داد و تلاش کرد که به سمت کشورهای دیگر مانند برزیل و آرژانتین سوق پیدا کند.این اقدام چین موجب کاهش شدید قیمت محصولات کشاورزی در ایالات متحده شد. کشاورزان آمریکایی به ویژه در ایالات‌هایی مانند آیووا و میشیگان که به شدت به صادرات به چین وابسته بودند، با مشکلات زیادی مواجه شدند. بسیاری از کشاورزان به دلیل کاهش تقاضا و افت قیمت‌ها مجبور شدند که محصولات خود را با قیمت‌های پایین‌تری بفروشند و این باعث شد که درآمد بسیاری از آنان به شدت کاهش یابد.در پاسخ، دولت ایالات متحده بسته‌های حمایتی برای کشاورزان در نظر گرفت، اما این حمایت‌ها نتوانست خسارات وارده به کشاورزان را جبران کند.
واکنش‌ها و سیاست‌های کشورهای مختلف در برابر جنگ تجاری چین و آمریکا 

واکنش‌های اتحادیه اروپا

اتحادیه اروپا یکی از نخستین بازیگرانی بود که نسبت به جنگ تجاری چین و آمریکا واکنش نشان داد. در ابتدا، اتحادیه اروپا تلاش کرد تا نقش میانجی را ایفا کند و از شدت گرفتن تنش‌ها بین دو قدرت جهانی جلوگیری کند. رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، ژان-کلود یونکر، در جریان دیدار خود با رئیس‌جمهور ترامپ در تابستان ۲۰۱۸ به توافق‌هایی دست یافت که موجب کاهش برخی تعرفه‌ها و بهبود روابط تجاری میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده شد. این توافق در تلاش بود تا از ورود بیشتر تعرفه‌ها جلوگیری کند و فضای تجاری را برای صنایع اروپا تسهیل کند.

با این حال، اتحادیه اروپا همزمان به شدت نگران سیاست‌های تجاری آمریکا و عواقب آن بر اقتصاد جهانی بود. در پاسخ به سیاست‌های تعرفه‌ای ایالات متحده، اتحادیه اروپا تعرفه‌های تلافی‌جویانه‌ای بر روی واردات محصولات آمریکایی مانند موتورسیکلت هارلی دیویدسون، روغن سویا و آلبالو اعمال کرد. این اقدام اتحادیه اروپا نشان‌دهنده تمایل این کشورها برای حمایت از تولیدات داخلی و حفظ تعادل در روابط تجاری با ایالات متحده بود.اتحادیه اروپا همچنین سعی کرد روابط تجاری خود با چین را تقویت کند. در همین راستا، مذاکرات بین اتحادیه اروپا و چین در سال ۲۰۱۸ به منظور کاهش محدودیت‌های تجاری و تسهیل دسترسی به بازارهای یکدیگر آغاز شد. این رویکرد به عنوان یک استراتژی برای کاهش آسیب‌های جنگ تجاری بر اقتصاد اروپا و بهره‌برداری از فرصت‌های تجاری چین در نظر گرفته شد.

واکنش چین

چین در واکنش به تعرفه‌های سنگین ایالات متحده، بلافاصله اقدام به وضع تعرفه‌های تلافی‌جویانه بر روی کالاهای آمریکایی کرد. این تعرفه‌ها شامل محصولات کشاورزی مانند سویا و ذرت، کالاهای صنعتی مانند ماشین‌آلات و خودروها و همچنین محصولات مصرفی مانند مواد آرایشی و تلفن‌های هوشمند بود. چین همچنین اقداماتی برای محدود کردن واردات از ایالات متحده و تشویق مصرف داخلی و واردات از کشورهای دیگر مانند برزیل و آرژانتین انجام داد.چین همچنین به حمایت از صنایع داخلی خود پرداخت و با کاهش نرخ بهره و اجرای سیاست‌های مالی حمایتی تلاش کرد تا از آسیب‌های ناشی از کاهش صادرات به ایالات متحده جلوگیری کند.

دولت چین از طریق تسهیل دسترسی به اعتبار برای شرکت‌ها و تقویت پروژه‌های زیرساختی در داخل کشور، سعی کرد از آسیب‌های جنگ تجاری بکاهد.به علاوه، چین با تمرکز بر توسعه بازارهای جدید در آسیا، آفریقا و اروپا سعی داشت وابستگی خود را به بازار ایالات متحده کاهش دهد و به سمت کشورهای دیگر به ویژه کشورهای در حال توسعه حرکت کند. چین همچنین به تلاش برای تقویت روابط تجاری با اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای شرقی، به ویژه ژاپن و کره جنوبی، ادامه داد.

واکنش کشورهای آسیایی

کشورهای آسیایی، به ویژه کشورهای جنوب شرقی آسیا و ژاپن، با دقت و نگرانی به جنگ تجاری چین و آمریکا نگاه می‌کردند. این کشورها، که بخش زیادی از تجارت خود را با چین و آمریکا انجام می‌دهند، در تلاش بودند تا از این شرایط به نفع خود استفاده کنند.

ژاپن که به شدت به صادرات به ایالات متحده وابسته است، از آغاز جنگ تجاری به دقت به تحولات نگاه کرد. از یک سو، این کشور از افزایش تعرفه‌های آمریکا بر محصولات چینی استقبال کرد چرا که می‌توانست به افزایش تقاضا برای محصولات ژاپنی کمک کند. اما از سوی دیگر، ژاپن به عنوان یک کشور وابسته به واردات مواد اولیه از چین، نگران کاهش تقاضای چین برای کالاها و مواد اولیه بود.

هند که خود یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای آسیایی است و در حال توسعه روابط تجاری با چین است، از جنگ تجاری به‌طور خاص به نفع خود بهره‌برداری کرد. با توجه به افزایش تعرفه‌های چین و آمریکا، هند توانست برخی از بازارهای صادراتی از چین را به خود اختصاص دهد و در برخی صنایع، مانند نساجی و داروسازی، افزایش صادرات داشته باشد.

 کشورهایی مانند ویتنام و اندونزی که به نوعی وابسته به صادرات به چین و آمریکا هستند، شروع به گسترش تجارت با دیگر کشورها کردند. این کشورها از چین کالاهایی می‌گرفتند و به آمریکا صادر می‌کردند، اما با اعمال تعرفه‌های بیشتر، مجبور شدند به سمت بازارهای جدیدی همچون اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه‌ای روی بیاورند.

واکنش کشورهای آمریکای لاتین

در آمریکای لاتین، برخی کشورها از جنگ تجاری چین و آمریکا بهره‌برداری کردند، اما برخی دیگر از این جنگ آسیب دیدند. کشورهای صادرکننده مواد اولیه مانند برزیل و آرژانتین که وابسته به صادرات محصولات کشاورزی و معدنی به چین بودند، از کاهش تقاضای چین و تأثیرات جنگ تجاری بر روی قیمت‌های جهانی این کالاها رنج بردند.برزیل به عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد آمریکای لاتین، تلاش کرد تا از افزایش تعرفه‌های ایالات متحده بر روی محصولات چینی استفاده کند و بخشی از بازار چین را در اختیار گیرد.

برزیل همچنین توانست صادرات سویا و مواد معدنی خود را به چین افزایش دهد.مکزیک که با ایالات متحده روابط تجاری گسترده‌ای دارد، در این جنگ تجاری به شدت آسیب دید. تعرفه‌های آمریکا بر کالاهای چینی، باعث کاهش صادرات محصولات چینی به ایالات متحده شد و این امر به نوبه خود باعث کاهش تقاضا برای مواد اولیه و محصولات تولیدی در مکزیک شد. مکزیک همچنین با اعمال تعرفه‌های متقابل از سوی ایالات متحده مواجه شد که فشار زیادی به اقتصاد این کشور وارد آورد.

واکنش کشورهای در حال توسعه

کشورهای در حال توسعه، به ویژه در آسیا و آفریقا، تحت تأثیر تغییرات در تجارت جهانی قرار گرفتند. از آنجا که بسیاری از این کشورها به صادرات به چین و ایالات متحده وابسته هستند، کاهش سطح تجارت جهانی و اختلال در زنجیره‌های تأمین به اقتصاد آنها آسیب رساند.کشورهای آفریقایی نیز تحت تأثیر جنگ تجاری قرار گرفتند. برخی از کشورها با توجه به وابستگی خود به صادرات مواد معدنی و کشاورزی به چین، با تغییرات در تقاضا و قیمت‌ها روبه‌رو شدند. بسیاری از این کشورها تلاش کردند روابط تجاری خود را با چین تقویت کنند تا از آسیب‌های ناشی از تغییرات در تجارت جهانی جلوگیری کنند.

کشورهای خاورمیانه که از صادرکنندگان عمده نفت به چین و ایالات متحده هستند، نیز تحت تأثیر جنگ تجاری قرار گرفتند. کاهش تقاضا برای نفت به دلیل کاهش رشد اقتصادی و رکود در برخی از بازارهای جهانی، باعث شد که کشورهای خاورمیانه با کاهش قیمت نفت روبه‌رو شوند. در عین حال، برخی از این کشورها تلاش کردند که روابط تجاری خود را با چین گسترش دهند و فرصت‌های جدیدی را برای صادرات نفت و گاز به بازار چین جستجو کنند.

جنگ تجاری چین و آمریکا بیش از آنکه اهداف اعلامی آمریکا را محقق کند، ضعف ساختاری اقتصاد جهانی را نمایان کرد. چین با سیاست‌های انبساطی و محوریت بازار داخلی، تهاجم را به فرصت بدل کرد؛ در حالی که آمریکا شاهد افزایش تورم، کاهش تولید و آشفتگی در بازارهای مالی بود. این جنگ، درس بزرگی برای سایر کشورها داشت: وابستگی به قطب‌های سنتی اقتصادی می‌تواند به نقطه‌ضعف تبدیل شود. نظم نوین جهانی، دیگر تک‌قطبی نیست؛ و چین در حال تثبیت جایگاه خود به‌عنوان بازیگر اصلی آن است.


گزارش از: مهدی شاه جلال الدین، کارشناس بازارهای مالی

عکس خوانده نمی‌شود