
حجم مبنا پویا؛ گامی بهسوی بازار هوشمند و واقعیتر
به گزارش اقتصادروا؛ فرمول جدید محاسبه حجم مبنا که اخیراً توسط فرابورس ایران ابلاغ شده است، یکی از تحولات ساختاری مهم در نظام معاملاتی بازار سرمایه محسوب میشود. این تغییر در ظاهر فنی و ریاضی به نظر میرسد، اما در واقع حامل پیامهای اقتصادی و رفتاری عمیقی برای سهامداران، ناشران و حتی سیاستگذاران بورسی است. هدف از بازنگری در فرمول حجم مبنا، افزایش کارایی بازار، کاهش نوسانات غیرواقعی قیمت و ارتقای نقدشوندگی عنوان شده است، اما پرسش اصلی این است که آیا این تغییرات در عمل میتوانند به تحقق این اهداف منجر شوند؟
در فرمول جدید، محاسبه حجم مبنا بر پایه مفهومی تحت عنوان «حجم مبنا پویا» استوار است. بر اساس دستورالعمل تازه، حجم مبنا در آخرین روز معاملاتی هر هفته محاسبه و از نخستین روز هفته بعد اعمال میشود. این حجم نه بر اساس یک عدد ثابت، بلکه با در نظر گرفتن میانگین حجم معاملات، بازدهی هفتههای اخیر و نسبت سهام شناور آزاد شرکت تعیین میشود. بدین ترتیب، فرمول از حالت ایستا و کلینگر پیشین خارج شده و ماهیتی تطبیقی و پویا به خود گرفته است.
در فرمول جدید، سه مؤلفه اساسی نقش محوری دارند: میانگین بازدهی چهار هفته اخیر، میانگین حجم معاملات سه ماه اخیر، و نسبت سهام شناور آزاد شرکت. ضریب تبدیل معاملات و ضریب تبدیل شناوری نیز برای تعدیل حجم مبنا در نظر گرفته شدهاند تا شرایط واقعی هر نماد در بازار را بازتاب دهند. یکی از نکات قابل توجه در این اصلاحیه، لحاظ شدن «نوسانات بازدهی» به عنوان یکی از ورودیهای فرمول است؛ بدین معنا که اگر سهمی در بازه اخیر نوسانات غیرعادی یا حجم معاملات بالا داشته باشد، حجم مبنای آن به شکل خودکار تعدیل میشود.
در مدل قبلی، حجم مبنا بر اساس درصدی از کل سهام شرکت و با سقف و کف مشخص محاسبه میشد؛ فرمولی ساده اما نسبتاً غیرمنعطف که نمیتوانست تفاوتهای بنیادی میان نمادها را منعکس کند. همین موضوع موجب میشد سهام شرکتهای کوچک با شناوری پایین، نوسانات شدیدی را تجربه کنند، در حالی که در شرکتهای بزرگ با معاملات پرحجم، حجم مبنا عملاً اثر کمتری در مهار نوسانات داشت. از این رو، اعمال فرمول جدید گامی در جهت عدالت معاملاتی میان نمادهای مختلف تلقی میشود.
اما پیامدهای اقتصادی این تغییر را میتوان در سه محور اصلی بررسی کرد: نقدشوندگی، ثبات قیمتی و رفتار سرمایهگذاران. از منظر نقدشوندگی، فرمول جدید میتواند اثر مثبتی داشته باشد. با پویا شدن حجم مبنا، در نمادهایی که معاملات بیشتری دارند، حجم مبنا نیز افزایش یافته و در نتیجه، تغییرات قیمت در اثر معاملات کمحجم محدودتر میشود. از سوی دیگر، در نمادهای راکد که حجم معاملات پایینتری دارند، حجم مبنا به صورت خودکار کاهش مییابد و این امر باعث میشود قیمتها سریعتر به تعادل جدید برسند. در نتیجه، بازار به شکل کلی پویاتر و منعطفتر عمل خواهد کرد.
از منظر ثبات قیمتی، این فرمول میتواند نقش موثری در کنترل رشد یا افتهای هیجانی ایفا کند. یکی از چالشهای همیشگی بازار سرمایه ایران، شکلگیری صفهای خرید و فروش طولانی به دلیل محدودیتهای قیمتی و حجم مبنا بوده است. در شرایطی که حجم مبنا ثابت بود، حتی معاملات اندک میتوانست باعث توقف رشد یا افت قیمت شود و این امر عملاً نقدشوندگی را کاهش میداد. حال، با متغیر شدن حجم مبنا بر اساس دادههای واقعی بازار، احتمال قفل شدن نمادها در صفهای یکطرفه کاهش خواهد یافت.
با این حال، منتقدان نیز نکاتی را مطرح میکنند. یکی از دغدغههای مهم، پیچیدگی فرمول و دشواری درک آن برای فعالان خرد بازار است. از آنجا که فرمول جدید متکی بر دادههای متنوع و بهروزرسانی هفتگی است، امکان دارد شفافیت محاسبه برای بسیاری از سرمایهگذاران کاهش یابد. همچنین، چون پارامترهای بازدهی و حجم معاملات در بازههای کوتاهمدت در نوسان هستند، حجم مبنا نیز ممکن است هر هفته تغییرات محسوسی داشته باشد و این امر پیشبینی رفتار قیمت را برای تحلیلگران دشوارتر کند.
در سطح کلان، این تغییر را میتوان بخشی از روند اصلاحات ساختاری بازار سرمایه دانست که با هدف نزدیکسازی سازوکارهای معاملاتی به استانداردهای بینالمللی انجام میشود. در بسیاری از بورسهای پیشرفته، حجم مبنا مفهومی پویا و متناسب با نقدشوندگی نماد است و بهندرت از فرمولهای ثابت استفاده میشود. بنابراین، حرکت فرابورس ایران در این مسیر میتواند زمینهساز ارتقای شفافیت و افزایش اعتماد سرمایهگذاران نهادی و خارجی باشد.
از سوی دیگر، با توجه به اینکه در محاسبه نهایی، حداقل حجم مبنا ده درصد تعداد سهام شناور آزاد شرکت در نظر گرفته میشود، به نوعی تعهد به حفظ حداقل نقدشوندگی در هر نماد تضمین شده است. این شرط باعث میشود نمادهای کوچک با شناوری اندک نیز تا حدی در برابر نوسانات مصنوعی محافظت شوند.
به طور کلی، میتوان گفت فرمول جدید حجم مبنا پویا، اگرچه در نگاه نخست یک اصلاح فنی به نظر میرسد، اما در واقع نشاندهنده تغییر رویکرد سیاستگذار از کنترل دستوری بازار به سمت تنظیم هوشمند مبتنی بر داده است. موفقیت این مدل البته منوط به شفافیت در انتشار دادههای محاسباتی و توان زیرساختی سامانههای معاملاتی در اجرای دقیق و بهموقع آن خواهد بود.
در نهایت، هرچند ممکن است در کوتاهمدت برخی سهامداران با نوسانات جدید حجم مبنا دچار سردرگمی شوند، اما در بلندمدت انتظار میرود این تغییر به افزایش کارایی بازار، واقعیتر شدن قیمتها و رشد اعتماد سرمایهگذاران منجر شود. فرمول جدید در واقع تلاشی برای بازگرداندن منطق عرضه و تقاضا به قلب نظام قیمتگذاری بازار سرمایه است؛ گامی که اگر با آموزش، شفافیت و نظارت همراه شود، میتواند نقطه عطفی در بلوغ ساختاری بورس ایران باشد.
گزارش از: متین محلاتی، کارشناس اقتصادی