
حقیقت پشت پرده صعود طلای جهانی: یک افزایش طبیعی یا دستکاری شده؟
به گزارش خبرنگار اقتصادرَوا، اگر به تاریخچه قیمت نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که هر صعودی، نزولی در پی دارد؛ اما چه اتفاقی افتاده است که حتی با رسیدن قیمت به نهایت پتانسیل صعودی، Goldman Sachs و برخی از مؤسسات بزرگ مالی جهان از افزایش قیمت تا ۳۱۰۰، ۳۳۰۰ و حتی ۴۰۰۰ دلار سخن میگویند؟ آیا بیتکوین دیگری در راه است؟
آنچه تقریباً همه ما به آن آگاه هستیم، سیاستهای فدرال رزرو و کاهش نرخ بهره، جنگهای ژئوپلیتیکی، ترس از بحران اقتصادی و حتی رسانههایی هستند که خبر از طلای ۴۰۰۰ دلاری میدهند. شاید هم بانکهای مرکزی که خریدهای سنگین انجام دادهاند. اما آنچه نمیدانیم چیست؟ یکی از سوگیریهای ذهنی ما، نادیده گرفتن چیزهایی است که میتوانستند وجود داشته باشند اما وجود ندارند.
اگر به حافظه تاریخی قیمت نیمنگاهی داشته باشیم، درمییابیم که طلا پیش از این نیز ریزشهای عمیقی را تجربه کرده است؛ بنابراین، هر صعودی، نزولی در پی دارد. در نهایت، خریدارانی که در محدودههای پایینتر وارد شدهاند، باید به نحوی سود خود را از بازار بگیرند، نه؟ احتمالاً وقتی گلدمن ساکس، یکی از بزرگترین مؤسسات مالی جهان، برای شما حد سود مشخص میکند، قصد دارد زودتر از آن، سفارشهای خود را به شما بفروشد. چه چیزی وحشتناکتر از این است که یکی از پیشرانهای بازار بگوید: «برای جان سالم به در بردن از این شرایط، طلا بخرید»؟ چنین صحبتهایی در نهایت موجب ترس از جا ماندن (FOMO) و سپس ایجاد حبابهای قیمتی، مشابه افزایش قیمت بیتکوین در سال ۲۰۱۷، خواهد شد.
اگر به تصویر بالا با دقت نگاه کنیم، متوجه میشویم که در حافظه تاریخی طلا، ریزشهای سنگین ۴۶ درصدی و ۷۰ درصدی نیز وجود داشته است. از آنجایی که تمام انتظارات بازار خود را در قیمت منعکس میکند، در ادامه با دلایل تکنیکالی نیز اثبات خواهد شد که طلا در حال حاضر بیش از ارزش ذاتی خود قیمتگذاری شده است. اما پیش از آن، بهتر است نگاهی به فلسفههای پشت این پدیده داشته باشیم.
بهطور کلی، قیمت طلا زمانی افزایش مییابد که عدم اطمینان اقتصادی، تورم بالا، ضعف دلار یا کاهش نرخ بهره رخ دهد. در نگاه اول، این عوامل در ماههای اخیر وجود داشتهاند، اما نکته مهم اینجاست که شدت افزایش قیمت طلا بیش از حدی است که صرفاً با این فاکتورها توجیه شود. به عبارت دیگر، اگر این افزایش قیمت تنها بر اساس اصول اقتصادی اتفاق افتاده باشد، نباید چنین رشد عمودی و ناگهانیای را شاهد باشیم. حال این سؤال مطرح میشود که آیا چنین جهشی در قیمت طلا طبیعی است؟
در بازارهای مالی، یکی از استراتژیهای کلاسیک برای تخلیه بار داراییها، بالا بردن قیمت و ایجاد هیجان در میان سرمایهگذاران خرد است. این پدیده در اقتصاد به "پامپ و دامپ" (Pump and Dump) معروف است. در این روش، بازیگران بزرگ با ایجاد تقاضای مصنوعی و خریدهای سنگین، قیمت دارایی را تا سطح مشخصی بالا میبرند و سپس در اوج هیجان عمومی، شروع به فروش داراییهای خود میکنند. به نظر میرسد که همین اتفاق در بازار طلا نیز رخ داده است.
بهعنوان مثال، پیش از جنگ اوکراین، روسیه مقدار زیادی طلا خریداری کرد و پس از شروع جنگ، بهصورت تدریجی شروع به فروش آن کرد. نمونهای دیگر از این نوع رفتار را در سقوط داتکام در سال ۲۰۰۰ مشاهده کردیم، زمانی که شرکتهای فناوری بهشدت تبلیغ شدند، قیمت سهام آنها افزایش یافت و سپس سرمایهگذاران بزرگ در اوج قیمت، سهام خود را فروختند که در نهایت منجر به ریزش بازار شد. در سال ۲۰۰۸ نیز بانکها و مؤسسات مالی، املاک را بیش از حد ارزشگذاری کردند، قیمتها را افزایش دادند، و سپس قبل از سقوط بازار، این داراییها را به سرمایهگذاران خرد فروختند. چنین مثالهایی در تاریخ بازارهای مالی به وفور دیده شده است. حال باید دید آیا طلای ۳۰۰۰ دلاری نیز به این مجموعه خواهد پیوست یا خیر؟
به نظر میرسد نبردی میان پول هوشمند و پول احساسی در گرفته است و هنوز مشخص نیست کدام یک برنده این رقابت خواهد بود. در بررسی سناریوهای احتمالی، درصورتیکه قیمت طلا در حباب قرار داشته باشد، شاهد ترکیدن آن و ورود به فاز نزولی خواهیم بود. اما اگر افزایش قیمت طلا ناشی از ارزش ذاتی آن باشد، پس از یک اصلاح کوتاهمدت، مجدداً به روند صعودی خود ادامه خواهد داد.
از سوی دیگر، اگر بخواهیم چارت قیمتی را بهصورت دقیق تحلیل کنیم و دانش عمیقی از رفتار قیمت (Price Action) داشته باشیم، میتوانیم تفسیری متفاوت از افرادی که فاقد این دانش و توانایی تحلیل هستند، ارائه دهیم.
در تصویر ۱، نمودار طلای جهانی را در تایمفریم روزانه مشاهده میکنیم. با مطالعه پرایس اکشن، درمییابیم که هر حرکت قیمت (Tick) در بازار، دلیلی دارد و بدون علت رخ نمیدهد. معاملهگران حرفهای با بررسی رفتار قیمت میتوانند متوجه شوند که بازیگران بزرگ در حال انجام چه کاری هستند و این را نمیتوان از دیگران پنهان کرد.
اگر با دقت به نمودار قیمت نگاه کنیم، متوجه میشویم که در این تایمفریم، یک روند صعودی قدرتمند (Tight Bull CH) از اواسط دسامبر ۲۰۲۴ شکل گرفته و تاکنون ادامه داشته است. اما در چند روز اخیر، اتفاقاتی رخ داده که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
اولین نکته، حرکت اندازهگیریشده (Measured Move) است. اگر دقت کنیم، قیمت تقریباً به تارگت قیمتی خود نزدیک شده است. در این مرحله، با کمی نوسان در محدوده ۳۰۰۰دلار، به یک ناحیه تصمیمگیری مجدد میرسیم که احتمال صعود یا نزول قیمت در آن ۵۰/۵۰ خواهد بود. بااینحال، پتانسیل ریزش قیمت در این نقطه بالا است، چراکه عدد ۳۰۰۰دلار دارای بار روانی قوی است و احتمال اصلاح قیمتی در این سطح (چه کمی بالاتر یا پایینتر از آن) بسیار زیاد است.
دومین نکته، کندلهای نزولی اخیر است. در دو ماه گذشته، کندلی نزولی به قدرت "کندل ۱" نداشتیم، اما تنها اندازه و بدنه بزرگ آن مهم نیست. کندل ۱ نشان میدهد که وقتی قیمت به آخرین سقف خود رسیده (Last Higher High)، فروشندگان در آن محدوده فعال شدهاند و سفارشهای فروش خود را در آنجا قرار دادهاند. پس از کاهش قیمت در کندل ۱، خریداران مجدداً در محدوده پایینتر وارد شدند و سفارشهای خرید خود را قرار دادند، اما وقتی قیمت دوباره به سقف کندل ۱ رسید، فشار فروشندگان مشهود شد.
این رفتار نشاندهنده یک "محدوده معاملاتی" (Trading Range - TR) است. هر TR نشاندهنده بیتصمیمی در بازار است و میتواند نشانهای از تغییر روند یا ادامه روند قبلی باشد.
کندلهای ۲ و ۳ قدرت خریداران را نشان میدهند، اما نکته مهم اینجاست که وقتی قیمت به سقف کندل ۱ رسید، فروشندگان مجدداً وارد بازار شدند و تقابل بین خریداران و فروشندگان در آن ناحیه قدرت برابر داشت.
کندلهای ۴ تا ۷ نیز نشاندهنده بیتصمیمی، سردرگمی و یا حتی تسویهحساب خریدارانی است که در حال گرفتن سود خود از بازار هستند. در این بازه، قیمت در بالای کندل ۴ فروشنده، در زیر کندل ۵ خریدار، و در بالای کندل ۶ مجدداً فروشنده پیدا کرده است، که این نشانهای از یک "محدوده معاملاتی باریک" (Tight Trading Range) است.
احتمال نزول قیمت افزایش یافته است. با رسیدن به عدد رند ۳۰۰۰ دلار، تحقق تارگت Measured Move و Buy Climax، میتوان تخمین زد که احتمال کاهش قیمت تا ۶۰ درصد افزایش یافته باشد.
درصورتیکه قیمت نتواند در زیر کندلهای ۶ و ۷ حمایت خریداران را جلب کند، میتوان انتظار نزول قیمت تا تارگتهای مشخصشده را داشت. اولین تارگت سقف محدوده معاملاتی (TR) قبلی و در نهایت نقطه سر به سر (Break Even) روند صعودی خواهد بود. در صورت ادامه فشار فروشندگان و فروشهای پیدرپی، امکان اصلاح قیمت تا محدوده ۲۸۰۰دلار نیز وجود خواهد داشت.
یادداشت از: سامان قاسم پور، کارشناس بازارهای مالی