
خلیج فارس روی مین / چرا عربها از جنگ ایران و اسرائیل وحشت دارند؟
به گزارش خبرنگار اقتصادروا؛ تحلیلهای منتشرشده از سوی مؤسساتی مانند «اوریون پالیسی» نشان میدهد که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بهویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس، نسبت به تشدید تنشها میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل بهشدت نگراناند. این کشورها اکنون بیش از گذشته دریافتهاند که هرگونه درگیری مستقیم یا نیابتی میان ایران از یکسو و اسرائیل یا ایالات متحده از سوی دیگر، بهسادگی میتواند دایره بحران را به خاک آنها بکشاند و امنیت شکننده منطقه را با تهدیدات گسترده اقتصادی، نظامی و حتی زیستمحیطی روبهرو کند.
نقطه عطف این نگرانی را میتوان در واکنشها به حمله موشکی ایران در تاریخ ۲۳ ژوئن به پایگاه العدید قطر، که مقر فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی در منطقه است، مشاهده کرد. هرچند این حمله پیشتر بهصورت غیررسمی اعلام شده بود و به لحاظ نظامی بیشتر نمادین تلقی شد، اما برای ناظران منطقهای یادآوری قدرتمندی بود از اینکه شعلهور شدن یک جرقه کوچک در معادله ایران-اسرائیل، میتواند به سرعت تمام منطقه خلیج فارس را درگیر کند.
این حساسیت بیدلیل نیست. کشورهای عربی منطقه در سالهای اخیر تجربه مستقیمی از تبعات عملیاتی تنشزایی با ایران داشتهاند. از جمله در دوران اجرای سیاست «فشار حداکثری» دولت اول ترامپ، حملات پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان و خرابکاریهای مشکوک در سواحل امارات متحده عربی، نشان داد که نزدیکی بیش از حد به سیاستهای تقابلی علیه تهران، بهای سنگینی دارد. این وقایع به رهبران منطقه هشدار داد که نمیتوان در معادله فشار بر ایران نقشآفرینی کرد و همزمان در حاشیه امنیت باقی ماند.
در چنین بستری، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهتدریج رویکرد خود را تغییر دادند. آنها حالا با وسواس بیشتری سعی میکنند از ایفای نقش در هرگونه عملیات مستقیم یا پنهان علیه ایران پرهیز کنند. درک مشترک در میان این کشورها این است که اگر تهران آنها را به عنوان تسهیلگر حملات خارجی تلقی کند، بهاحتمال زیاد با پاسخ تلافیجویانه جمهوری اسلامی یا نیروهای نیابتی وابسته به آن مواجه خواهند شد. این تهدید صرفاً در سطح فرضیه نیست، بلکه سابقه و شواهد عملی آن در سالهای گذشته بهاندازه کافی روشن بوده است.
در همین راستا، یکی از نکات قابل تأمل در وقایع اخیر این بود که ایالات متحده برای حمله به تأسیسات مرتبط با برنامه هستهای ایران در تاریخ ۲۲ ژوئن، از هیچیک از پایگاههای نظامی خود در کشورهای شورای همکاری استفاده نکرد. همین واقعیت، حاوی پیامهای مهمی برای تهران، برای کشورهای عربی منطقه و حتی برای تحلیلگران بینالمللی است: پادشاهیهای خلیج فارس علاقهای به گرفتار شدن در معرکهای ندارند که ممکن است به جنگی ویرانگر در مقیاس منطقهای بینجامد.
از همین زاویه، مواضع اخیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی در واکنش به حملات اسرائیل به ایران، حامل معانی مهمی است. این کشورها که زمانی جزو حامیان فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی بودند و گاه حتی تلویحاً از اقدام نظامی آمریکا علیه ایران حمایت میکردند، حالا در سخنانی رسمی، نسبت به پیامدهای حملات نظامی هشدار میدهند. این چرخش دیپلماتیک به معنای نادیده گرفتن تهدید ایران نیست؛ بلکه تلاشی آگاهانه برای مدیریت آن است. رهبران این کشورها بهخوبی میدانند که بیثباتی ایران، هر چقدر از نظر برخی بازیگران غربی قابلتحمل باشد، برای آنها مساوی است با بیثباتی درون مرزهای خودشان.
همین درک جدید موجب شده تا پادشاهیهای خلیج فارس از طریق گفتوگوهای رسمی و غیررسمی با تهران، و حتی دادن امتیازات نمادین یا عملی، سعی کنند روابط خود را در سطحی قابلقبول حفظ کنند. گشایش سفارتها، امضای توافقنامههای امنیتی و اقتصادی، و پرهیز از مواضع تند در قبال تحولات داخلی یا منطقهای ایران، بخشی از این راهبرد احتیاطآمیز است که هدف آن کاستن از احتمال درگیری و افزایش ضریب امنیت داخلی در هر یک از این کشورهاست.
در مجموع، آنچه در ماههای اخیر آشکار شده، یک چرخش استراتژیک است: کشورهای عربی خلیج فارس، در مواجهه با معادله پیچیده ایران-اسرائیل، دیگر مایل نیستند در جبههای قرار بگیرند که ممکن است آغازگر زنجیرهای از بحرانهای غیرقابلکنترل در منطقه باشد. آنها بهجای شرطبندی روی مداخله خارجی، روی مهار درونمنطقهای، دیپلماسی فعال و نوعی موازنهسازی نرم حساب باز کردهاند. گرچه این استراتژی خالی از خطر نیست، اما فعلاً بهترین گزینه ممکن برای پادشاهیهاییست که نه قدرت تقابل مستقیم دارند و نه آمادگی پذیرش هزینههای جنگی که آتش آن از جای دیگری شعلهور میشود.
گزارش از: متین محلاتی، کارشناس اقتصادی