یکشنبه، 12 مرداد 1404

تاب‌آوری اقتصاد در مواجهه با بحران / مسیر بازسازی پساجنگ ایران
دیروز, 11:16
کد خبر: 877

تاب‌آوری اقتصاد در مواجهه با بحران / مسیر بازسازی پساجنگ ایران

با تشدید درگیری‌ها، ایران وارد مرحله‌ای تازه از بحران حکمرانی می‌شود. بازسازی اقتصاد و صنعت نیازمند نقشه‌راهی مبتنی بر تاب‌آوری، شفافیت و مشارکت است تا از تکرار بحران‌ها جلوگیری شود.

با فرض تشدید درگیری‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی، کشور وارد مرحله‌ای تازه و پیچیده از حکمرانی بحران خواهد شد؛ مرحله‌ای که نه‌تنها نیازمند بازسازی زیرساخت‌های فیزیکی، بلکه مستلزم بازیابی ثبات اقتصادی و بازآرایی سیاست‌های صنعتی است. تجارب جهانی و واقعیت‌های داخلی نشان می‌دهد که بدون یک نقشه‌راه جامع، فرایند بازسازی ممکن است به بازتولید بحران‌ها و نابرابری‌ها منجر شود. در همین راستا، دفتر مطالعات راهبردی رونق تولید دانشگاه امام صادق(ع) در گزارشی با عنوان «ارتقای تاب‌آوری اقتصاد و صنعت ایران در دوره پساجنگ»، مدلی منسجم برای مدیریت این دوران حساس ارائه کرده است که در ادامه به تشریح محورهای اصلی آن می‌پردازیم.

سه ستون اصلی بازسازی: تاب‌آوری، شفافیت و مشارکت

مدل پیشنهادی این گزارش بر سه ستون بنیادین استوار است:

۱. تاب‌آوری ساختاری: طراحی سیاست‌هایی که اقتصاد کشور را در برابر شوک‌های امنیتی، ارزی یا انرژی مقاوم سازد.

۲. شفافیت حکمرانی: ایجاد سازوکارهایی که تصمیم‌سازی و تخصیص منابع را در فضایی پاسخگو، داده‌محور و قابل‌نظارت قرار دهد.

۳. مشارکت چندسطحی: فعال‌سازی ظرفیت‌های دولت، بخش خصوصی، نهادهای عمومی و جوامع محلی در فرایند طراحی و اجرای بازسازی.

این مدل با ترکیب تجارب موفق جهانی و اقتضائات خاص ایران طراحی شده و موفقیت آن به اراده سیاسی و هماهنگی نهادی وابسته است.

پنج گام عملیاتی در مدل بازسازی اقتصاد

این مدل سیاستی، پنج محور کلیدی و عملیاتی را برای دوران پساجنگ پیشنهاد می‌کند:

۱. بازنگری در سیاست صنعتی؛ تمرکز بر امنیت و فناوری

سیاست صنعتی ایران باید از وابستگی به کالاهای واسطه‌ای وارداتی عبور کرده و به سمت توسعه صنایع پیشرو در حوزه‌هایی مانند انرژی، تجهیزات زیرساختی، امنیت غذایی، فناوری اطلاعات و دارو حرکت کند. در این راستا، تقویت صنایع مستقر در مناطق مرزی برای ارتقای نقش اقتصادی مناطق آسیب‌پذیر، یک اولویت است.

۲. تأسیس نهاد ملی بازسازی؛ یک ستاد فرماندهی فرابخشی

تجربه جهانی نشان می‌دهد که در شرایط پساجنگ، یک نهاد متمرکز با اختیارات ویژه می‌تواند موتور محرک بازسازی باشد. پیشنهاد می‌شود «نهاد ملی بازسازی» زیر نظر ریاست‌جمهوری یا شورای عالی امنیت ملی تأسیس شود تا به‌صورت فرابخشی، سیاست‌ها را هماهنگ کرده و مسئول تخصیص بهینه منابع باشد. عملکرد این نهاد باید کاملاً شفاف و در معرض نظارت عمومی قرار گیرد.

۳. ابزارهای نوین تأمین مالی؛ از اوراق مشارکت تا بانک بریکس

با توجه به محدودیت منابع دولتی، بازسازی باید از ترکیبی از منابع مالی داخلی و بین‌المللی بهره ببرد. انتشار اوراق مشارکت بازسازی در بورس، جذب هدفمند منابع صندوق توسعه ملی، سرمایه‌گذاری مشترک با کشورهای همسو و استفاده از ظرفیت نهادهایی مانند بانک توسعه بریکس و بانک زیرساخت آسیا (AIIB) از جمله راهکارهای پیشنهادی است.

۴. ایجاد مناطق ویژه بازسازی در نقاط مرزی و آسیب‌پذیر

این الگو تأکید دارد که مناطقی در استان‌های آسیب‌دیده یا دارای موقعیت ژئوپلیتیک خاص، به‌عنوان «مناطق ویژه بازسازی» تعریف شوند. این مناطق با برخورداری از معافیت‌های قانونی و اولویت در تخصیص بودجه، می‌توانند به قطب پروژه‌های تولیدی، زیرساختی و اشتغال‌زایی تبدیل شوند؛ الگویی که در توسعه چین و کره‌جنوبی نیز موفق بوده است.

۵. نظام ارزیابی شفاف و داده‌محور

هیچ سیاستی بدون سنجش و پایش قابل مدیریت نیست. این مدل، بر طراحی یک «نظام جامع ارزیابی بازسازی» تأکید دارد که شاخص‌های اقتصادی، صنعتی و اجتماعی را به‌صورت دوره‌ای و شفاف پایش کند. این نظام باید داده‌های به‌روز و قابل‌دسترس تولید کرده و گزارش‌های منظم عملکرد را برای اطلاع عموم منتشر سازد.

یک مدل جهانی، با سه فاز اجرایی برای ایران

اگرچه این مدل بر پایه تجارب جهانی طراحی شده، اما بومی‌سازی آن با توجه به چالش‌هایی چون تحریم، شکاف اعتماد عمومی و تمرکزگرایی نهادی ضروری است. از این رو، اجرای آن در سه فاز زمانی پیشنهاد می‌شود:

  • فاز اول (۳ تا ۶ ماه نخست): تمرکز بر تثبیت اقتصادی، راه‌اندازی نهاد ملی بازسازی و اجرای سیاست‌های حمایتی فوری.
  • فاز دوم (۶ تا ۱۸ ماه): اجرای پروژه‌های زیرساختی اولویت‌دار و فعال‌سازی مناطق ویژه بازسازی.
  • فاز سوم (۱۸ ماه به بعد): تثبیت حکمرانی نوین، گسترش سرمایه‌گذاری و ارتقای تاب‌آوری بلندمدت اقتصاد.

جمع‌بندی: تبدیل بحران به فرصتی برای اصلاحات ساختاری

دوران پساجنگ، اگر با هوشمندی راهبری شود، تنها دوره‌ای برای جبران خسارت‌ها نیست، بلکه فرصتی تاریخی برای اصلاحات عمیق در ساختار اقتصادی و صنعتی کشور است. مدل سیاستی پیشنهادی، یک نقشه‌راه عملیاتی برای این گذار ارائه می‌دهد، اما تحقق آن در گرو اراده سیاسی، انسجام نخبگانی و مشارکت اجتماعی خواهد بود. در غیر این صورت، فرصت طلایی بازسازی می‌تواند به تهدیدی جدید برای آینده کشور بدل شود.


گزارش از: رضا موسایی، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود