یکشنبه، 26 مرداد 1404

خوشه‌های اقتصادی: کلید توسعه پایدار یا چالش اعتماد؟
دیروز, 11:40
کد خبر: 917

خوشه‌های اقتصادی: کلید توسعه پایدار یا چالش اعتماد؟

توسعه خوشه‌ای با تقویت همکاری محلی، اشتراک منابع و ایجاد کارایی جمعی، می‌تواند پیوندی میان رشد اقتصادی و تحقق اهداف توسعه پایدار باشد؛ مشروط به اعتماد، حکمرانی کارآمد و حمایت هدفمند.

به گزارش اقتصادرَوا، چگونه می‌توان فقر شدید را ریشه‌کن کرد، نابرابری و بی‌عدالتی را کاهش داد و بحران تغییرات اقلیمی را مهار کرد؟ اهداف توسعه پایدار (SDGs) که توسط سازمان ملل متحد تدوین شده‌اند، این پرسش‌های بزرگ را مطرح می‌کنند. این اهداف، شامل پایان دادن به فقر شدید، مبارزه با نابرابری و بی‌عدالتی و رفع تغییرات اقلیمی، نقشه راهی برای جهانی بهتر ارائه می‌دهند. اما چگونه می‌توان این آرمان‌های جهانی را در سطح محلی به واقعیت تبدیل کرد؟ آیا راهی وجود دارد که جوامع محلی بتوانند با همکاری و نوآوری، به این اهداف دست یابند؟ یکی از پاسخ‌های این پرسش، رویکرد توسعه خوشه‌ای (Cluster Development) است که توسط سازمان توسعه صنعتی ملل متحد (UNIDO) ترویج می‌شود. این رویکرد بر تمرکز جغرافیایی بنگاه‌ها و نهادهایی متکی است که با همکاری، خدمات و محصولات خاصی تولید می‌کنند و با چالش‌ها و فرصت‌های مشترکی روبه‌رو هستند. اما چه چیزی خوشه‌ها را به موتور محرکه اقتصاد تبدیل می‌کند؟ و چرا در برخی موارد، این خوشه‌ها شکل نمی‌گیرند یا شکست می‌خورند؟

تصور کنید گروهی از بنگاه‌های اقتصادی، تأمین‌کنندگان و نهادها در یک منطقه جغرافیایی کنار هم قرار گیرند، منابع خود را به اشتراک بگذارند و برای حل مشکلاتشان همکاری کنند. این تصویر، ماهیت یک خوشه اقتصادی را نشان می‌دهد. اما چه عواملی باعث می‌شود چنین خوشه‌هایی به وجود آیند؟ نزدیکی به منابع طبیعی، دسترسی به نیروی انسانی ماهر، وجود خدمات توسعه کسب‌وکار، زیرساخت‌های مناسب و حضور خریدارانی که فرصت‌های تدارکاتی را شناسایی می‌کنند، همگی در شکل‌گیری خوشه‌ها نقش دارند. با این حال، آیا این عوامل به تنهایی کافی هستند؟ چرا در برخی مناطق، با وجود این شرایط، خوشه‌ها شکل نمی‌گیرند؟ پاسخ اغلب به یک عنصر کلیدی برمی‌گردد: حمایت دولت. بدون حمایت دولتی، بنگاه‌های کوچک و متوسط (SMEs) ممکن است منزوی باقی بمانند و فرصت‌های همکاری از دست برود. دولت‌ها چگونه می‌توانند این شکاف را پر کنند؟ آیا با ایجاد شبکه‌ها، تقویت همکاری‌ها، ایجاد اعتماد و بهبود ساختارهای نظارتی می‌توان این موانع را برطرف کرد؟

خوشه‌ها فقط مجموعه‌ای از کسب‌وکارها نیستند؛ آنها ستون فقرات اقتصاد هستند. این خوشه‌ها می‌توانند نوآوری، کارآفرینی، توسعه بنگاه‌ها، رقابت‌پذیری و حتی جهانی شدن اقتصاد محلی را تقویت کنند. اما چه چیزی خوشه‌ها را این‌قدر قدرتمند می‌کند؟ آنها با تأمین مواد اولیه مشترک، هدف‌گیری بازارهای یکسان و به اشتراک گذاشتن خدمات و زیرساخت‌ها، کارایی جمعی ایجاد می‌کنند. این کارایی جمعی چگونه به وجود می‌آید؟ از طریق اقداماتی مشترک که هزینه‌های تولید را کاهش می‌دهد، بازار کار را توسعه می‌دهد و مدل‌های اقتصاد چرخشی را در سطح محلی ترویج می‌کند. اما آیا این مزایا به طور خودکار به دست می‌آیند؟ خیر، موانعی مانند کمبود حمایت دولتی یا نبود اعتماد بین بنگاه‌ها می‌تواند مانع شکل‌گیری خوشه‌ها شود. چگونه می‌توان این موانع را برطرف کرد؟

UNIDO رویکردی ساختاریافته برای توسعه خوشه‌ها ارائه می‌دهد که به جای ایجاد خوشه‌های جدید، بر تقویت خوشه‌های موجود تمرکز دارد. این رویکرد شامل مراحلی مانند انتخاب خوشه، ایجاد اعتماد و تقویت ساختار نظارتی، تشخیص مشکلات خوشه، تدوین چشم‌انداز و برنامه‌ریزی اقدام، اجرا و نظارت و ارزیابی است. اما چرا تمرکز بر خوشه‌های موجود مهم است؟ آیا ایجاد خوشه‌های جدید نمی‌تواند سریع‌تر به نتایج منجر شود؟ پاسخ در منابع محدود نهفته است. منابع مالی و انسانی محدود هستند، و تلاش برای ایجاد خوشه‌های جدید ممکن است به پراکندگی تلاش‌ها و ناکامی منجر شود. پس چگونه می‌توان خوشه‌هایی را انتخاب کرد که بیشترین پتانسیل را برای رشد پایدار و فراگیر دارند؟

فرآیند انتخاب خوشه‌ها باید مشارکتی و مبتنی بر معیارهای مشخص باشد. اما این معیارها چیستند؟ تعداد بنگاه‌های مرتبط، پراکندگی جغرافیایی آن‌ها و وجود نهادهای حمایتی از جمله این معیارهاست. اما آیا این معیارها کافی هستند؟ اطلاعات کیفی، مانند ماهیت رهبری و همکاری در خوشه، ساختار داخلی آن، فرصت‌ها و محدودیت‌های رشد و عملکرد اخیر، نقش مهمی ایفا می‌کنند. این اطلاعات از کجا به دست می‌آیند؟ از کارکنان سازمان‌های توسعه‌ای، نهادهای حمایت از SMEs و اسناد سیاستی. اما چرا اطلاعات کیفی این‌قدر مهم هستند؟ زیرا اعداد و ارقام به تنهایی نمی‌توانند داستان کامل یک خوشه را روایت کنند. آنها نمی‌توانند نشان دهند که چگونه روابط اعتمادمحور بین بنگاه‌ها شکل می‌گیرد یا چگونه موانع فرهنگی و اجتماعی مانع همکاری می‌شوند. آیا این اطلاعات کیفی می‌توانند به تنهایی مبنای تصمیم‌گیری باشند؟

اولویت‌بندی خوشه‌ها نیز به همان اندازه مهم است. چرا؟ چون منابع محدود هستند و تمرکز بر خوشه‌هایی که بیشترین تأثیر را دارند، ضروری است. اما چگونه می‌توان خوشه‌هایی را انتخاب کرد که نه تنها رشد اقتصادی را تقویت کنند، بلکه به اهداف توسعه پایدار نیز کمک کنند؟ معیارهای اولویت‌بندی شامل پتانسیل خوشه برای رشد فراگیر، تأثیر آن بر گروه‌های حاشیه‌نشین، وجود روابط در زنجیره ارزش و دسترسی به سیستم‌های حمایتی مانند آموزش و خدمات مالی است. اما آیا این معیارها همیشه به نتایج عادلانه منجر می‌شوند؟ انتخاب یک خوشه به جای دیگری ممکن است برخی مناطق یا گروه‌ها را نادیده بگیرد. چگونه می‌توان این ریسک را مدیریت کرد؟

حکمرانی خوشه‌ای یکی از ستون‌های اصلی این رویکرد است. اما حکمرانی خوشه‌ای چیست؟ این مفهوم به ترتیبات نهادی اشاره دارد که به ذی‌نفعان خوشه اجازه می‌دهد اقدامات مشترکی انجام دهند. آیا هر خوشه‌ای به یک ساختار رسمی نیاز دارد؟ خیر، خوشه‌های پویا اغلب به تعاملات قوی بین اعضا وابسته‌اند، اما این تعاملات بدون نوعی سیستم نظارتی ممکن نیست. چگونه می‌توان این سیستم را تقویت کرد؟ ایجاد اعتماد، تدوین چشم‌انداز مشترک، شناسایی اهداف جمعی و حل تعارضات از جمله راهکارها هستند. اما چه کسی این فرآیند را هدایت می‌کند؟ آژانس توسعه خوشه (CDA) به عنوان یک کاتالیزور موقت وارد عمل می‌شود، اعتماد را ایجاد می‌کند، گفت‌وگو را تسهیل می‌کند و مسئولیت‌ها را به تدریج به ذی‌نفعان محلی منتقل می‌کند. آیا این انتقال همیشه موفقیت‌آمیز است؟

اعتماد، قلب توسعه خوشه‌ای است. اما چگونه می‌توان اعتماد را در محیطی ایجاد کرد که بنگاه‌ها رقیب یکدیگرند؟ فعالیت‌هایی مانند بازدید از شرکت‌ها، تمرین‌های مشترک و بازدید از خوشه‌های موفق می‌توانند این اعتماد را تقویت کنند. اما اگر بخش خصوصی به دلیل ترس از تکرار پروژه‌های ناموفق یا کمبود منابع مشارکت نکند، چه باید کرد؟ UNIDO پیشنهاد می‌کند که CDA با ارائه مزایای ملموس مانند بهبود عرضه نیروی کار، کاهش هزینه‌ها و دسترسی به فرصت‌های سرمایه‌گذاری، بخش خصوصی را ترغیب کند. اما آیا این کافی است؟ بخش خصوصی باید از تصویر بزرگ‌تر آگاه باشد و فعالیت‌های مشترک باید زمان‌محدود باشند تا از تعهدات بلندمدت غیرواقعی جلوگیری شود.

تشخیص خوشه‌ای یکی دیگر از مراحل کلیدی است. این فرآیند به بررسی سیستم اقتصادی خوشه، از جمله تولید، روابط و نهادها می‌پردازد. اما چرا این تشخیص این‌قدر مهم است؟ زیرا درک عمیقی از محیط اجتماعی-اقتصادی خوشه فراهم می‌کند، نقاط اهرمی برای مداخله را شناسایی می‌کند و مبنایی برای نظارت و ارزیابی ایجاد می‌کند. آیا این فرآیند صرفاً یک مطالعه آکادمیک است؟ خیر، این یک فعالیت عملی و مشارکتی است که ذی‌نفعان خوشه را درگیر می‌کند. اما اگر این تشخیص بیش از حد طول بکشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ ممکن است منابع هدر برود و ذی‌نفعان از مشارکت دلسرد شوند. چگونه می‌توان تعادل را حفظ کرد؟

اقتصاد چرخشی یکی دیگر از جنبه‌های کلیدی است که خوشه‌ها می‌توانند به آن کمک کنند. در جهانی که منابع محدود هستند، چگونه می‌توان از هدررفت جلوگیری کرد؟ اقتصاد چرخشی با طراحی محصولاتی که قابل بازیافت، بازاستفاده و بادوام هستند، این مشکل را حل می‌کند. خوشه‌ها با ترویج زنجیره‌های تأمین کوتاه و استفاده بهینه از منابع، می‌توانند این مدل را در سطح محلی پیاده کنند. اما آیا این تغییر به‌سادگی امکان‌پذیر است؟ چالش‌هایی مانند هزینه‌های اولیه بالا یا مقاومت فرهنگی ممکن است مانع شوند. چگونه می‌توان این موانع را برطرف کرد؟

در نهایت، نظارت و ارزیابی (M&E) نقش حیاتی در موفقیت خوشه‌ها ایفا می‌کند. آیا اقدامات انجام‌شده درست هستند؟ آیا اهداف درست انتخاب شده‌اند؟ این سؤالات با استفاده از شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs) پاسخ داده می‌شوند که باید مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان‌محدود باشند. اما چگونه می‌توان تأثیرات بلندمدت را اندازه‌گیری کرد؟ تأثیرات، مانند کاهش پایدار فقر یا بهبود شرایط زیست‌محیطی، به زمان طولانی و عوامل متعدد وابسته‌اند. آیا خوشه‌ها می‌توانند به تنهایی این تأثیرات را ایجاد کنند؟

توسعه خوشه‌ای، اگر به درستی اجرا شود، می‌تواند به اهداف توسعه پایدار کمک کند. اما موفقیت آن به همکاری، اعتماد و حمایت هدفمند بستگی دارد. آیا جوامع محلی آماده‌اند این مسئولیت را بپذیرند؟ آیا دولت‌ها و نهادها می‌توانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند؟ این پرسش‌ها ذهن هر خواننده‌ای را به خود مشغول می‌کند، زیرا آینده اقتصادهای محلی و جهانی در گرو پاسخ به آنهاست.

 

یادداشت از: مختار آذر، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود