
مسکو و پکن بهدنبال سامانه مالی مستقل
به گزارش خبرنگار اقتصادروا؛ در سالهای اخیر، بهویژه پس از تحریمهای گسترده غرب علیه روسیه بهدنبال جنگ اوکراین، بحث استقلال زیرساختهای مالی از غرب به یک موضوع کلیدی در اقتصاد سیاسی بینالملل تبدیل شده است. تازهترین خبرها حاکی از آن است که روسیه و چین، با همراهی دیگر اعضای «سازمان همکاری شانگهای» (SCO)، در حال طراحی یک سامانه مالی مستقل برای تسویه و نگهداری داراییها هستند؛ سامانهای که بتواند با نهادهای اروپایی چون «یوروکلیر» (Euroclear) و «کلیر استریم» (Clearstream) رقابت کند.
اصلیترین محرک این اقدام، تجربه مستقیم روسیه با بلوکهشدن داراییهایش در مراکز تسویه اروپایی است. بر اساس اعلام بانک مرکزی روسیه، حدود ۵.۷ تریلیون روبل معادل ۶۶.۸ میلیارد دلار دارایی سرمایهگذاران روسی از سال ۲۰۲۲ در یوراکلیر مسدود مانده است. این اتفاق نهتنها زیان مستقیم به سرمایهگذاران وارد کرده بلکه نشان داده است که وابستگی به زیرساختهای مالی غرب، برای کشورهایی چون روسیه و متحدانش یک ریسک جدی محسوب میشود. چین نیز که از پیشروی تحریمهای ثانویه و فشارهای آمریکا در حوزه فناوری و مالی آگاه است، بهدنبال تقویت نقش یوان در تجارت بینالمللی و کاهش سلطه دلار است. بنابراین، همکاری با روسیه در ایجاد یک زیرساخت مستقل میتواند به تحقق این هدف راهبردی کمک کند.
برای درک اهمیت این تحول، باید جایگاه یوروکلیر و کلیر استریم را شناخت. این دو نهاد که بهعنوان مراکز تسویه و نگهداری اوراق بهادار (International Central Securities Depositories - ICSDs) شناخته میشوند، ستون اصلی زیرساختهای مالی اروپا هستند. آنها سالانه تریلیونها دلار اوراق و تراکنشهای بینالمللی را پردازش میکنند و از دههها پیش اعتماد سرمایهگذاران نهادی و بانکهای بزرگ را جلب کردهاند. به همین دلیل، ایجاد جایگزینی که بتواند اثر شبکهای این نهادها را بازتولید کند، کاری بسیار دشوار است.
با وجود انگیزههای قوی سیاسی و اقتصادی، مسیر روسیه و چین برای ساخت این زیرساخت جدید ساده نخواهد بود. چالشها را میتوان در چند سطح دستهبندی کرد: نخست، اثر شبکهای و اعتماد. یوراکلیر و کلیر استریم دههها زیرساخت نهادی، چارچوب حقوقی و شبکه مشتریان بینالمللی ساختهاند. انتقال این اعتماد به یک نهاد جدید، بهویژه نهادی که از سوی غرب تحریم یا محدود شده، بسیار دشوار است.
دوم، ارتباط با بازارهای جهانی. نقدشوندگی داراییها و دسترسی به سرمایهگذاران جهانی از طریق این مراکز تضمین میشود. اگر روسیه و چین یک سامانه مستقل راهاندازی کنند، احتمال دارد این سامانه تنها درون بلوک کشورهای عضو SCO (Shanghai Cooperation Organization) کاربرد داشته باشد و نتواند به بازارهای بزرگ اروپا و آمریکا دسترسی پیدا کند.
سوم، مسائل حقوقی. داراییهای بلوکهشده روسیه در اروپا تحت قوانین بلژیک و اتحادیه اروپا قرار دارند. حتی اگر روسیه سامانهای جدید ایجاد کند، بازگرداندن این داراییها بدون توافق غربیها عملاً ممکن نیست. علاوه بر این، هرگونه تلاش برای انتقال غیرمستقیم داراییها میتواند با تحریمهای ثانویه مواجه شود.
چهارم، چالشهای فنی. ایجاد یک مرکز تسویه بینالمللی نیازمند استانداردهای مشترک پیامرسانی (مشابه سوئیفت)، سازوکارهای مدیریت ریسک، سیستمهای تضمین (collateral management) و فناوریهای هماهنگ است. این فرایند هزینهبر و زمانبر خواهد بود.
پنجم، ریسک برای کشورهای ثالث. کشورهایی که قصد همکاری با این سامانه را داشته باشند، ممکن است از بازارهای غربی کنار گذاشته شوند یا مشمول تحریمهای ثانویه شوند. این مساله باعث میشود بسیاری از اقتصادها محتاطانه عمل کنند.
از منظر سناریوهای محتمل، چند حالت قابل تصور است. نخست، کاربرد محدود منطقهای که محتملترین سناریو محسوب میشود. در این حالت سامانه تنها برای تسویه معاملات بین اعضای سازمان همکاری شانگهای استفاده خواهد شد و وابستگی روسیه و چین به غرب کاهش مییابد، اما همچنان بخش عمدهای از بازارهای جهانی خارج از دسترس باقی میماند. دوم، تبادل جزئی داراییها که بر اساس آن روسیه و چین بخشی از اوراق و داراییها را به یوان یا روبل بازطراحی میکنند. بهعنوان مثال، انتشار اوراق «پاندا باند» در بازار چین برای شرکتهای روسی یکی از راهکارهاست. اما این راهحل نمیتواند بهطور کامل جایگزین دسترسی به سرمایه غربی شود. سوم، جایگزینی کامل که تحقق آن در کوتاهمدت بسیار بعید است. این سناریو نیازمند سرمایهگذاری هنگفت، اجماع سیاسی گسترده و پذیرش بینالمللی است که در شرایط کنونی دور از دسترس به نظر میرسد.
پیامدهای اقتصادی این پروژه نیز چندلایه است. برای روسیه، این اقدام در کوتاهمدت بیشتر یک واکنش سیاسی است تا یک راهحل عملی. با این حال میتواند بخشی از آسیبپذیریهای روسیه را کاهش دهد و به شرکتها امکان دهد که بخشی از مبادلات خود را از مسیرهای جایگزین انجام دهند. برای چین، این پروژه فرصتی است برای بینالمللیسازی یوان و تقویت نقش آن در تسویههای منطقهای. با این حال، چین باید میان منافع اقتصادی و ریسک رویارویی با تحریمهای غربی توازن برقرار کند. برای بازار جهانی، چنین تحولی نشانهای از «جزیرهای شدن» (fragmentation) نظام مالی جهانی است. تقسیم بازارها به بلوکهای مجزا هزینههای مبادله، نرخهای تبدیل ارز و ریسکهای سیاسی را افزایش میدهد. این وضعیت میتواند به کاهش سرمایهگذاری بینالمللی و افزایش هزینه تامین مالی برای پروژههای جهانی منجر شود. برای اروپا نیز اهمیت ویژهای دارد، زیرا اتحادیه اروپا از محل نگهداری داراییهای بلوکهشده روسیه منافع مالی کسب میکند و بحث بر سر استفاده از سود این داراییها برای بازسازی اوکراین ادامه دارد. هرگونه اقدام روسیه و چین در ایجاد یک جایگزین، در بلندمدت میتواند بخشی از این منافع را تهدید کند.
ایجاد یک سامانه مستقل مالی از سوی روسیه و چین را میتوان بخشی از روند کلی «جهانیزدایی از دلار» و تلاش برای شکلدهی به نظام مالی چندقطبی دانست. اما واقعیت این است که اثر شبکهای و برتری نهادی زیرساختهای غربی به این زودیها قابل جایگزینی نیست. انتظار میرود که در کوتاهمدت، سامانه جدید عمدتاً برای مبادلات منطقهای بین کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای مورد استفاده قرار گیرد. در بلندمدت، اگر چین بتواند نقش یوان را در بازارهای مالی جهانی گسترش دهد و کشورهای بیشتری به این سامانه اعتماد کنند، آنگاه میتوان انتظار داشت که یک قطب مالی جایگزین شکل گیرد.
طرح روسیه و چین برای ایجاد زیرساخت مالی مستقل، پاسخی سیاسی و راهبردی به تحریمهای غرب است. این اقدام نشاندهنده تعمیق شکاف اقتصادی-مالی بین بلوک شرق و غرب و حرکت به سمت چندقطبی شدن نظم مالی جهانی است. با این حال، تا زمانی که زیرساختهای جدید نتوانند اعتماد سرمایهگذاران جهانی را جلب کنند و نقدشوندگی مشابه مراکز غربی ایجاد کنند، جایگزینی کامل برای یوروکلیر و کلیر استریم دستنیافتنی خواهد بود. این گزارش نشان میدهد که هرچند روسیه و چین انگیزه و اراده سیاسی برای استقلال مالی دارند، اما تحقق عملی این هدف نیازمند زمان، سرمایهگذاری و اجماع بینالمللی گسترده است. در شرایط فعلی، بیشتر باید این پروژه را نشانهای از «مقاومت نمادین» و تلاش برای کاهش وابستگی دانست تا یک انقلاب فوری در نظام مالی جهانی.
گزارش از: متین محلاتی، کارشناس اقتصادی