سه شنبه، 22 مهر 1404

بازگشت سفرهای داخلی/ تغییر آرام سبک گردش ایرانی
دیروز, 13:58
کد خبر: 1153

بازگشت سفرهای داخلی/ تغییر آرام سبک گردش ایرانی

بهار ۱۴۰۳ نشانه‌ای از بازگشت گردشگری داخلی به مدار پیشاکروناست؛ اما زیر پوست این رشد، الگوی سفر ایرانیان تغییر کرده و تمرکز، صرفه‌جویی و وابستگی به خودرو بیش از گذشته شده است.

به گزارش اقتصادرَوا، در اقتصادی که نوسان و رکودهای پیاپی، سبد مصرف خانوار را به‌شدت محدود کرده است، سفر داخلی همچنان یکی از شاخص‌های مهم سنجش رفاه، پویایی اجتماعی و میزان اعتماد خانوار به آینده اقتصادی به شمار می‌رود. داده‌های منتشر شده از گردشگری داخلی در فصل بهار ۱۴۰۳، تصویری دقیق از بازگشت نسبی سفرها پس از رکود کرونایی ارائه می‌دهد؛ بازگشتی که اگرچه از نظر کمّی چشمگیر است، اما از لحاظ ساختار مقصدها، نوع اقامت و ابزار حمل‌ونقل، نشانه‌هایی از تغییر تدریجی در الگوی سفر ایرانیان را بروز می‌دهد. بررسی روند بلندمدت داده‌ها از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ نشان می‌دهد که بخش گردشگری داخلی، هرچند در مواجهه با شوک‌های اقتصادی و اپیدمی‌ها مقاومت نسبی داشته، اما در معرض تهدیدی آرام و عمیق‌تر قرار دارد: تمرکز بی‌سابقه سفرها بر چند استان محدود، وابستگی به خودروهای شخصی و رکود تدریجی در تقاضای سفرهای فرهنگی و اقامتی رسمی.

بازار سفر بهاری در سال ۱۴۰۳

طبق آمار رسمی، در بهار ۱۴۰۳ حدود ۵۲.۳ درصد از خانوارهای ایرانی حداقل یک سفر انجام داده‌اند؛ رقمی که معادل ۱۴.۳ میلیون خانوار از مجموع ۲۷ میلیون خانوار کشور است. در مجموع، بیش از ۷۱ میلیون سفر در این فصل ثبت شده که از این میان، ۴۹ درصد شامل سفرهای با اقامت شبانه و ۵۱ درصد بدون اقامت شبانه بوده است. این ارقام، در مقایسه با دوران رکود کرونایی، نشان‌دهنده بازیابی ۸۳ تا ۸۵ درصدی سطح سفرها نسبت به سال‌های اوج ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ است.

با وجود این، الگوی سفر تغییر کرده است. مقصدهای اصلی سفر با اقامت شبانه، همچنان همان شش استان سنتی‌اند: خراسان رضوی، مازندران، تهران، فارس، گیلان و اصفهان. این تمرکز ساختاری که ۴۶ درصد کل حجم سفرهای داخلی کشور را در خود جای می‌دهد، نشانه‌ای از فقدان توازن جغرافیایی در توسعه گردشگری است. در مقابل، استان‌هایی مانند زنجان، کرمانشاه و خوزستان هرچند سهم کمتری دارند، اما به‌ویژه در سال ۱۴۰۳ رشد محسوسی در جذب مسافر تجربه کرده‌اند که می‌تواند حاصل تلاش برای تنوع‌بخشی به مقصدهای فرهنگی و مذهبی باشد.

از منظر اهداف سفر نیز تصویر به‌روشنی فرهنگی و خانوادگی است. ۵۹ درصد از سفرهای با اقامت شبانه با هدف دیدار دوستان و بستگان انجام شده و ۲۳ درصد به گردش و تفریح اختصاص داشته است. سهم سفرهای درمانی با رشد قابل توجهی به ۸ درصد رسیده و در سفرهای بدون اقامت شبانه، گردش و تفریح (۳۱ درصد) و درمان (۲۲ درصد) جایگاه بالایی دارند. این داده‌ها از یک سو نشان‌دهنده تداوم نقش پیوندهای اجتماعی در تصمیم به سفر است و از سوی دیگر، بازتابی از فشار هزینه‌ای و تغییر در اولویت‌های مصرفی خانوارهای ایرانی محسوب می‌شود؛ جایی که سفرهای تفریحی گران‌قیمت جای خود را به دیدوبازدیدهای خانوادگی یا سفرهای گردشی کوتاه مدت داده‌اند.

زیرساخت‌ها و اقامتگاه‌ها

یکی از یافته‌های کلیدی داده‌ها آن است که حدود ۶۹ درصد از اقامت‌ها در خانه بستگان و آشنایان انجام شده و تنها ۴ درصد از گردشگران در اقامتگاه‌های رسمی مانند هتل‌ها و مهمان‌سراها اقامت کرده‌اند. سهم اقامتگاه‌های عمومی و سازمانی از ابتدای دهه ۱۳۹۰ تاکنون کاهش یافته و در مقابل، سهم ویلاها و آپارتمان‌های اجاره‌ای به ۱۰ درصد افزایش یافته است. این تغییر ساختار اقامت، نشانه‌ای از گرایش به صرفه‌جویی و جست‌وجوی گزینه‌های ارزان‌تر در میان طبقات متوسط و پایین درآمدی است.

در عین حال، وابستگی شدید گردشگری داخلی به خودروهای شخصی به‌وضوح قابل مشاهده است. در بهار ۱۴۰۳، ۷۰.۳ درصد از سفرها با خودروی شخصی انجام شده و سهم حمل‌ونقل عمومی، شامل اتوبوس و قطار، به ترتیب به ۳.۹۹ و ۱.۲۷ درصد سقوط کرده است. کاهش ظرفیت ناوگان، فرسودگی وسایل حمل‌ونقل عمومی و هزینه‌های بالای سفرهای هوایی، خانوارها را به استفاده از وسایل نقلیه شخصی سوق داده است؛ الگویی که ضمن افزایش فشار بر شبکه جاده‌ای، نشان‌دهنده ناکارآمدی ساختار حمل‌ونقل عمومی در پاسخ به تقاضای سفر است.

در مقیاس بلندمدت، داده‌های ۱۴ سال گذشته از روندی مشابه حکایت دارد. از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۷، حجم سفرهای داخلی در فصل بهار از حدود ۷۱ میلیون به ۱۱۲ میلیون سفر افزایش یافت و سپس تحت تأثیر رکود اقتصادی و کرونا به کمتر از ۲۵ میلیون سفر در سال ۱۴۰۰ سقوط کرد. اما بهار ۱۴۰۳ با حدود ۷۰ میلیون سفر، بار دیگر به سطح پیش از همه‌گیری بازگشته است. نکته مهم این است که با وجود بازگشت کمّی، ساختار تقاضا تغییر کرده: سفرها کوتاه‌تر، هدف‌محورتر و عمدتاً خودرو‌محور شده‌اند.

تمرکز جغرافیایی سفرها

در میان ۳۱ استان کشور، شش استان یادشده (خراسان رضوی، مازندران، گیلان، تهران، فارس و اصفهان) به تنهایی نزدیک به نیمی از سفرهای داخلی را جذب می‌کنند. این تمرکز بیانگر دو واقعیت همزمان است: نخست، تمرکز زیرساخت‌ها و امکانات گردشگری در مناطق مرکزی و شمالی کشور؛ و دوم، ضعف بازاریابی و معرفی جاذبه‌ها در استان‌های کمتر شناخته‌شده.

در مقابل، داده‌ها از رشد چشمگیر استان زنجان حکایت دارد. این استان در فاصله سال‌های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ بیش از ۱۷۰ درصد رشد کمّی سفر را تجربه کرده است؛ تحولی که می‌تواند نتیجه برگزاری رویدادهای فرهنگی همچون اجتماع عظیم یوم‌العباس و جشنواره‌های آش ایرانی باشد. چنین تجربه‌ای می‌تواند برای سایر استان‌های کم‌برخوردار نیز الگویی از پیوند میان گردشگری فرهنگی و اقتصاد محلی باشد.

در سوی دیگر، استان‌هایی نظیر آذربایجان غربی و کرمان کاهش چشمگیر ورود گردشگران را تجربه کرده‌اند. بررسی داده‌ها نشان می‌دهد که در سال ۱۴۰۳ سفر به استان کرمان ۶۴ درصد کمتر از سال ۱۳۹۸ بوده است. این افت را می‌توان به ضعف در تبلیغات و ناهماهنگی میان زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های اقامتی نسبت داد؛ عاملی که اگر اصلاح نشود، شکاف میان مناطق برخوردار و کم‌برخوردار در گردشگری داخلی را عمیق‌تر خواهد کرد.

از زاویه‌ای کلان‌تر، تحلیل جغرافیای سفرهای داخلی بازتابی از تمرکز جمعیت، شبکه‌های جاده‌ای و توزیع درآمدی خانوارهاست. به بیان دیگر، هرچه فاصله استان از مرکز کشور بیشتر و زیرساخت حمل‌ونقل ضعیف‌تر باشد، احتمال حضور آن در نقشه سفر ایرانیان پایین‌تر است.

تحلیل اقتصادی رفتار سفر ایرانیان

گردشگری داخلی نه فقط یک فعالیت تفریحی بلکه بخشی از اقتصاد خانوار است. سهم بالای استفاده از خودروهای شخصی و اقامت در منازل بستگان، بیانگر الگوی «سفر کم‌هزینه» است؛ الگویی که در پاسخ به تورم بالا و کاهش قدرت خرید شکل گرفته است. سفر در ایران به کالایی نیمه‌ضروری بدل شده است؛ خانوارها به‌جای حذف کامل آن، شکل و محتوای آن را تغییر داده‌اند.

از منظر اقتصاد رفتاری، انتخاب مقاصد تکراری و کم‌هزینه، تلاشی برای کاهش ریسک مالی سفر است. در این میان، نقش هزینه‌های حمل‌ونقل تعیین‌کننده است: با جهش قیمت بنزین و بلیت، سفرهای کوتاه و منطقه‌ای جایگزین سفرهای طولانی شده‌اند. همچنین رشد ۲.۲ واحد درصدی سفرهای درمانی از ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳، بازتابی از پیوند میان گردشگری و تقاضای خدمات سلامت در شرایط فشار اقتصادی است؛ خانوارها با ترکیب اهداف درمانی و خانوادگی، سفر را به فعالیتی چندمنظوره تبدیل کرده‌اند.

از سوی دیگر، کاهش سهم اقامتگاه‌های رسمی اثر مستقیمی بر گردش مالی این بخش دارد. کاهش سهم هتل‌ها از حدود ۵ درصد به کمتر از ۴ درصد در سال ۱۴۰۳، به معنای کاهش جریان درآمدی برای کسب‌وکارهای گردشگری و محدود شدن اشتغال مستقیم در این حوزه است. این روند، بدون مداخله سیاستی، می‌تواند به تضعیف زنجیره ارزش گردشگری بینجامد.

جمع‌بندی

برآیند ۱۴ سال داده آماری، تصویری از گردشگری داخلی در مسیر بازگشت اما بدون تحول ساختاری را نشان می‌دهد. اقتصاد سفر در ایران به‌شدت متکی بر خودروهای شخصی، اقامت‌های خانوادگی و مقاصد سنتی است. این الگو اگرچه از منظر فرهنگی ریشه‌دار و سازگار با شرایط اقتصادی است، اما از دید توسعه گردشگری پایدار، نشانه ضعف در تنوع مقصد، ناکارآمدی در نظام حمل‌ونقل عمومی و فقدان پیوند میان سیاست‌گذاری ملی و ظرفیت‌های محلی است.

در چنین شرایطی، سه محور سیاستی بیش از همه اهمیت دارد: نخست، توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی به‌ویژه ریلی و جاده‌ای برای افزایش دسترسی مناطق دور از مرکز؛ دوم، تقویت اقامتگاه‌های مقرون‌به‌صرفه با تنوع طبقاتی برای بازگرداندن سفر به سبد مصرف طبقات پایین؛ و سوم، بازطراحی راهبرد تبلیغات و بازاریابی با محوریت رویدادها و گردشگری فرهنگی-تاریخی.

همچنین لازم است دولت با همکاری بخش خصوصی، ایجاد پایگاه داده یکپارچه گردشگری را در دستور کار قرار دهد تا بتوان روند هزینه‌کرد، تقاضا و رفتار سفر را به‌صورت دقیق‌تر رصد کرد. این امر زمینه را برای تدوین سیاست‌های حمایتی هدفمندتر فراهم می‌سازد.

در نهایت، اگرچه آمارها از بازگشت نسبی سفرها در بهار ۱۴۰۳ حکایت دارد، اما پایداری این بازگشت مشروط به مهار تورم، توسعه زیرساخت‌ها و اصلاح سیاست‌های حمل‌ونقل است. گردشگری داخلی می‌تواند همچنان به‌عنوان یکی از معدود عرصه‌های «سرمایه اجتماعی فعال» در اقتصاد ایران ایفای نقش کند، مشروط بر آن‌که نگاه سیاست‌گذار از تمرکز بر کمّیت سفرها به کیفیت و عدالت جغرافیایی در تجربه گردشگری تغییر یابد.


گزارش از: زینب جمشیدی؛ کارشناس اقتصادی 

عکس خوانده نمی‌شود