
عبور شاخص بورس از مرز سهمیلیون: بازگشت امید یا جهش هیجانی؟
به گزارش خبرنگار اقتصادروا؛ پس از حدود دو ماه رکود و نوسانهای محدود، شاخص کل بورس تهران سرانجام توانست از سطح مقاومتی سهمیلیون واحد عبور کند؛ سطحی که از نظر تحلیلگران هم اهمیت تکنیکال دارد و هم اهمیت روانی. در معاملات روز یکشنبه، شاخص با رشد بیش از دو درصدی از مرز سهمیلیون واحد گذشت و برای نخستینبار پس از ۷۵ روز کاری توانست این سطح را پشت سر بگذارد.
این صعود در حالی رقم خورد که بازار در پایان شهریور در محدوده دومیلیون و ۵۰۰هزار واحد قرار داشت و در فاصله حدود بیست روز معاملاتی مهرماه، رشدی نزدیک به ۲۰ درصد را تجربه کرده است. همزمان، ارزش معاملات خرد نیز برای ششمین روز پیاپی از مرز ۱۰هزار میلیارد تومان عبور کرد؛ اتفاقی که بهباور بسیاری از تحلیلگران، نشانهای از احیای جریان ورود نقدینگی و بازگشت نسبی اعتماد به بازار سرمایه است.
در فضای عمومی بازار، عبور از سطح سهمیلیون واحدی نوعی علامت بازگشت امید تلقی میشود؛ اما پرسش اصلی آن است که آیا این جهش مقدمه رونق پایدار است یا صرفاً بازتاب هیجان کوتاهمدتی که میتواند بهسرعت فروکش کند؟ برای پاسخ به این سؤال، باید رفتار قیمت، حجم معاملات و واکنش فعالان بازار را همزمان بررسی کرد.
از نگاه فنی، عبور شاخص از سطح سهمیلیون واحد، شکست یک مقاومت تاریخی محسوب میشود که از ابتدای تابستان در برابر رشد بازار ایستادگی کرده بود. در تحلیل تکنیکال، چنین شکستهایی معمولاً هنگامی معتبر تلقی میشوند که حجم معاملات به شکل محسوسی افزایش یابد و قیمت بتواند طی چند روز بالاتر از آن سطح باقی بماند.
اکنون حجم بالای معاملات نشان میدهد که این شکست تا حدودی با ورود تقاضای تازه همراه بوده، اما پایداری آن هنوز به تأیید زمان نیاز دارد. شاخص کل در صورت تثبیت بالای سطح کنونی، با مقاومتهای بعدی در محدوده سهمیلیون و صد تا سهمیلیون و دویستهزار واحد روبهرو است. در عین حال، هرگونه بازگشت به زیر سهمیلیون میتواند نشانهای از ضعف تقاضا و بازگشت بازار به مدار اصلاحی باشد.
بسیاری از تحلیلگران تأکید میکنند که بازار سهام ایران طی سالهای گذشته بارها با شکستهای کاذب مواجه شده است؛ صعودهایی که در ظاهر از مقاومتها عبور کرده، اما بهدلیل کمبود نقدینگی حقیقی و تغییر فضای انتظارات، در مدت کوتاهی به اصلاح شدید انجامیدهاند. از اینرو، معیار اصلی در ارزیابی روند کنونی، نه صرفاً عدد شاخص، بلکه کیفیت جریان نقدینگی و رفتار سرمایهگذاران است.
از منظر رفتاری، بازار در روزهای اخیر شاهد شکلگیری دو گروه متفاوت بوده است: فروشندگانی که رشد اخیر را ناپایدار میدانند و با احتیاط در حال خروج از سهمهای خود هستند، و خریدارانی که بر این باورند قیمت بسیاری از سهام بنیادی بهقدری کاهش یافته که در سطوح فعلی ارزنده است.
برتری تقاضا در نمادهای بزرگ و تشکیل صفهای خرید در برخی گروهها نشان میدهد که فعلاً نیروی خریدار در موقعیت قویتری قرار گرفته است. در عین حال، حجم معاملات بالا و ورود پول حقیقی در مقیاس محدود، حاکی از آن است که بخشی از سرمایهگذاران خرد نیز دوباره به بازار بازگشتهاند.
بااینحال، هنوز نشانهای از بازگشت گسترده سرمایههای مردمی دیده نمیشود و بیشتر تقاضای اخیر به جریانهای هوشمند و حقوقی نسبت داده میشود. همزمان با رشد شاخص سهام، بازارهای موازی نیز واکنش نشان دادند. نرخ ارز آزاد با افت ۱.۷ درصدی به حدود ۱۱۱هزار و ۸۰۰ تومان عقبنشینی کرد و قیمت طلا و سکه نیز کاهش یافت.
این همزمانی نشان میدهد که بخشی از نقدینگی از بازارهای غیرمولد به سمت بازار سرمایه در حال حرکت است؛ رخدادی که در صورت تداوم میتواند به تعادل بیشتر میان بازارها منجر شود. اما تجربههای گذشته نشان دادهاند که رابطه بورس و ارز در ایران اغلب ناپایدار است و هر شوک سیاسی یا اقتصادی میتواند مسیر جریان نقدینگی را بهسرعت تغییر دهد.
از همین رو، تداوم ثبات در متغیرهای کلان اقتصادی شرط اصلی برای پایداری رشد بازار سهام محسوب میشود. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که اگر نرخ ارز در محدوده فعلی تثبیت شود و از سوی دیگر، سیاستهای پولی و مالی دولت در جهت کنترل تورم و کاهش نرخ بهره حرکت کند، زمینه برای تداوم رشد بازار سرمایه وجود دارد.
در مقابل، بازگشت انتظارات تورمی، افزایش نرخ سود بانکی یا تشدید تنشهای سیاسی میتواند به سرعت جهت بازار را معکوس کند. بنابراین، شاخص کنونی در نقطه حساسی ایستاده است؛ نقطهای که توازن میان ریسک و امید در آن شکننده است.
رشد اخیر، در عین حال، برخی فرصتهای اقتصادی را نیز آشکار کرده است. به باور تحلیلگران بنیادی، بسیاری از نمادهای بزرگ بورسی ازجمله صنایع پتروشیمی، فلزات و معدنیها در سطوح قیمتی جذابی معامله میشوند و نسبت قیمت به سود (P/E) آنها پایینتر از میانگین تاریخی بازار است.
بهعلاوه، ثبات نسبی نرخ ارز میتواند حاشیه سود شرکتهای صادراتمحور را تقویت کند. از سوی دیگر، بازگشت رونق به بازار میتواند موجب بهبود وضعیت صندوقهای سرمایهگذاری و افزایش نقدشوندگی در بازارهای ثانویه شود. بااینحال، این مزیتها تنها زمانی بالفعل خواهند شد که روند ورود پول حقیقی ادامه یابد و فضای اطمینان در بازار حفظ شود.
در مقابل، تهدیدهای جدی نیز وجود دارد. مهمترین آن، احتمال اصلاح سریع پس از رشد شتابدار است؛ چرا که بازار معمولاً پس از شکست مقاومتهای مهم نیاز به استراحت دارد. در کنار آن، کمبود نقدینگی حقیقی پایدار، تداوم سیاستهای غیرقابلپیشبینی و وابستگی شدید به اخبار سیاسی میتواند هر لحظه مسیر صعود را متوقف کند.
کارشناسان هشدار میدهند اگر رشد فعلی تنها حاصل معاملات سفتهبازانه و موجهای کوتاهمدت باشد، بازار در برابر کوچکترین شوک بیرونی آسیبپذیر خواهد بود. در مجموع، عبور شاخص کل از مقاومت سهمیلیونی را میتوان هم نشانهای از بازگشت امید دانست و هم هشداری برای احتیاط بیشتر.
این اتفاق از منظر تکنیکال دستاوردی مهم است، اما از نظر بنیادی هنوز نیازمند آزمون زمان است. بازار در شرایطی قرار دارد که هرگونه تصمیم سیاسی یا اقتصادی میتواند نقش تعیینکنندهای در ادامه مسیر آن داشته باشد. در چنین فضایی، ثبات سیاستی، شفافیت اطلاعاتی و حمایت هوشمند از نقدینگی مولد میتواند به پایداری رشد کمک کند.
در غیر این صورت، تجربههای گذشته ممکن است تکرار شوند و شکست مقاومت سهمیلیونی تنها بهعنوان یک جهش هیجانی در تاریخ بورس ثبت شود. عبور از مرز سهمیلیون واحد، بیش از آنکه به معنای پایان رکود باشد، نشانهای است از آغاز مرحلهای تازه از سنجش اعتماد عمومی.
شاخص کل در حال حاضر نهتنها دماسنج وضعیت بنگاهها، بلکه نماد انتظارات جامعه از آینده اقتصادی کشور است. اگر سیاستگذاران بتوانند با ایجاد ثبات ارزی، کاهش نرخ بهره و بازگرداندن شفافیت به بازار، از این موج استفاده کنند، احتمال تداوم رشد و شکلگیری رونق پایدار افزایش خواهد یافت.
اما اگر این شرایط فراهم نشود، شاخص سهمیلیونی نیز مانند بسیاری از مقاومتهای پیشین، به خاطرهای کوتاه در ذهن فعالان بازار تبدیل خواهد شد.
گزارش از: مهدی شاه جلال الدین، کارشناس بازار های مالی