شکاف عمیق دیدگاهها در نظرسنجی کیتکو درباره آینده طلا
به گزارش اقتصادرَوا؛ بازار طلا در هفتههای اخیر در نقطهای ایستاده است که کمتر میتوان آن را صرفاً نتیجه نوسانات معمولی دانست. اینبار، همانطور که نظرسنجی هفتگی کیتکو نشان میدهد، شکافی قابلتوجه میان انتظار معاملهگران خرد و نگاه حرفهایها شکل گرفته است؛ شکافی که نه فقط اختلاف در تحلیل تکنیکال یا چشمانداز کوتاهمدت، بلکه تفاوت بنیادین در درکِ شرایط اقتصاد جهانی و مسیر پیشروی فدرال رزرو را بازتاب میدهد.
معاملهگران خرد با نسبت ۶۶ درصدی به صعود طلا امیدوارند؛ اما در سمت دیگر میدان، چهرههای باتجربه بازار و تحلیلگران حرفهای با لحنی محتاط، و گاهی هشداردهنده، به امکان افت قیمت اشاره میکنند. در مرکز این نگاه بدبینانه، الکس کوپتسیکویچ، تحلیلگر نامآشنای FxPro قرار دارد که تحلیل او از تحولات اخیر، بیشتر بر نشانههای فشار فروش و تهدیدهای سیاست پولی آمریکا متمرکز است.
کوپتسیکویچ معتقد است که فروشهای سنگین پایان ماه گذشته، چیزی فراتر از یک اصلاح گذرا بوده و نشان میدهد که فروشندگان تلاش میکنند کنترل بازار را بهطور کامل دوباره به دست بگیرند. به تعبیر او، این فشارها بیانگر تلاش خرسها برای شکستن نهایی ستون فقرات خریداران است؛ یک تقابل نمادین اما واقعی که تعیین خواهد کرد آیا مسیر آتی طلا به سمت سطوح بالاتر باز میشود یا با سناریوی سقوط مواجه خواهیم شد.
این تشدید فشار فروش، در روزهای پایانی هفته گذشته همزمان شد با تغییر ناگهانی و قاطع انتظارات درباره سیاستگذاری فدرال رزرو. بازار که تا مدتها در انتظار یک کاهش نرخ بهره در نشست دسامبر بود، ناگهان با احتمال بسیار ضعیف این سناریو روبهرو شد؛ تغییری که مانند موجی سریع و شوکآور، قیمت طلا را تحتتأثیر قرار داد و محرک اصلی تضعیف دوباره آن شد.
در نگاه حرفهایها، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، مسیر سیاست پولی است؛ نه نوسانات کوتاهمدت که اغلب با احساسات معاملهگران کوچک شکل میگیرد. فدرال رزرو در هفتههای اخیر تلاش کرده است این پیام را منتقل کند که هنوز برای کاهش نرخ بهره زود است. افزایش احتمال تأخیر در این اقدام، چیزی است که بهطور مستقیم باعث تقویت دلار و افزایش بازده اوراق میشود؛ دو عاملی که ذاتاً با طلا رابطه معکوس دارند. همین موضوع است که نگاه حرفهایها را از خوشبینیهای کوتاهمدت جدا میکند و آنها را به سمت سناریوی نزولی سوق میدهد.
اما موضوع فقط سیاست پولی نیست. کوپتسیکویچ و دیگر تحلیلگران معتقدند که اگر دادههای اقتصادی آمریکا نشانههای ضعف عمیقتری را بروز دهد، بازار ممکن است شاهد یک موج کوتاهمدت از تقاضای پناهگاهی برای طلا باشد. در چنین سناریویی، طلا معمولاً در مراحل اولیه جهش میکند؛ زیرا سرمایهگذاران در لحظههای ترس، به دارایی امن روی میآورند. اما کوپتسیکویچ تأکید میکند این واکنش اولیه لزوماً به معنای آغاز یک روند صعودی پایدار نیست. زیرا ضعف اقتصادی میتواند باعث افزایش ارزش دلار شود؛ بهویژه اگر بازار به این نتیجه برسد که فدرال رزرو مجبور است نرخها را در سطوح بالاتر نگه دارد. اینجاست که تضاد میان دلار و طلا دوباره خود را نشان میدهد و همین تضاد، جهشهای اولیه را تبدیل به اصلاحهای سنگین بعدی میکند.
این دوگانگی، ویژگی اصلی بازارهای مالی در دورههای گذار است. وقتی مسیر سیاستگذاری مشخص نیست و دادههای اقتصادی سیگنالهای متفاوت میدهند، بازار طلا بیشتر از هر دارایی دیگری دچار نوسان میشود. معاملهگران خرد معمولاً این نوسانات را فرصتی برای ورود میبینند و در بیشتر موارد توجه خود را به بهرهگیری از موجهای کوتاهمدت معطوف میکنند. نگاه آنها بیشتر احساسی و مبتنی بر روایت «طلا همیشه در شرایط بحرانی میدرخشد» است.
اما نگاه حرفهایها سردتر، تحلیلیتر و همراه با توجه به ریسکهای بزرگتر است. آنها بهخوبی میدانند که پایدار ماندن قیمت طلا در مسیر صعودی، نیازمند مجموعهای از شرایط است: کاهش تورم، چراغ سبز فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره، ثبات بازارهای مالی، و تداوم تقاضای سرمایهگذاران نهادی. در نبود این مجموعه، هر صعودی میتواند صرفاً یک جهش شکننده باشد.
در چنین فضایی، فروشندگان حرفهای با دقت به رالیها نگاه میکنند. از دید آنها، هر بار که طلا پس از یک اصلاح کوتاهمدت افزایش مییابد، این حرکت بیشتر شبیه فرصتی برای فروش در قیمتهای بهتر است تا نشانهای از آغاز یک موج پایدار. این همان رفتاری است که در نوسانات اخیر نیز دیده شده: طلا علاقهای جدی به صعود نشان میداد، اما هر بار با موجی از فروشهای قدرتمند مواجه میشد؛ گویی نیروهای بازار هنوز آماده نیستند که این دارایی را وارد قلمرو جدیدی کنند.
در چنین شرایطی، معاملهگران حرفهای نهتنها به نمودارها نگاه میکنند، بلکه رفتار فدرال رزرو، وضعیت اقتصاد آمریکا، تحولات جهانی و تغییرات در انتظارات تورمی را نیز در نظر میگیرند. به همین دلیل است که تحلیلگران میگویند بازار اکنون بیش از هر چیزی به دادههای اقتصادی آینده وابسته است؛ دادههایی که میتوانند همچون ماشهای عمل کنند: چه برای جهش کوتاهمدت و چه برای سقوطی عمیقتر.
در همین حال، معاملهگران خرد که اغلب در چارچوبی کوچکتر و با افقهای زمانی کوتاهتر فعالیت میکنند، بیشتر به حرکت جاری قیمت واکنش نشان میدهند تا به سیگنالهای بنیادی اقتصاد. اعتماد ۶۶ درصدی آنها به صعود طلا، میتواند ناشی از تجربه رشدهای اخیر یا داستانهایی باشد که همیشه درباره طلا بهعنوان پناهگاه امن شنیدهاند. اما در بازارهای واقعی، پناهگاه بودن همیشه به معنای رشد نیست؛ گاهی نیز به معنای ثبات در برابر سقوط شدید داراییهای دیگر است. این تفاوت در درک، بخش مهمی از شکاف میان نگاه حرفهایها و خردها را توضیح میدهد.
در نهایت، داستان فعلی بازار طلا را میتوان به نبردی تعبیر کرد که هنوز پیروز آن مشخص نیست. از یک سو، نیروهای بنیادین همچون سیاست پولی سختگیرانه، دلار قوی و کاهش احتمالی تقاضای سرمایهگذاران نهادی، فشار نزولی شدیدی ایجاد کردهاند. از سوی دیگر، ریسکهای بالقوه اقتصادی، تنشهای ژئوپلیتیک و ترسهای ناگهانی میتوانند تقاضای طلا را بهطور موقت تقویت کنند. این تلاقی متضاد است که باعث میشود طلا در هفتههای آینده، بازاری بسیار پرفشار و پرنوسان باقی بماند.
با چنین چشماندازی، تحلیلگران هشدار میدهند که معاملهگران باید بیش از همیشه محتاط باشند. بازار طلا در مسیر مستقیمی حرکت نمیکند و احتمالاً شاهد حرکات تیز، برگشتهای سریع و نوسانات گسترده خواهد بود. در این میدان، تنها کسانی که بتوانند ترکیبی از تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهکار گیرند، فرصت مییابند که از خسارتهای بزرگ جلوگیری کنند یا از موجهای کوتاهمدت سود بگیرند. در مقابل، کسانی که تنها بر احساس یا روایتهای قدیمی تکیه میکنند، ممکن است در برابر موجهای بزرگتر بازار آسیبپذیر باشند.
در مجموع، نظرسنجی هفتگی کیتکو نه فقط اختلاف دیدگاه میان دو گروه بازار را بازتاب میدهد، بلکه نشاندهنده دورهای است که در آن عدم قطعیت بیش از هر چیز دیگری بر بازار حاکم شده است. معاملهگران خرد همچنان امیدوارند و حرفهایها همچنان محتاط. اما واقعیت این است که مسیر طلا در هفتههای آینده بیش از هر چیزی به دادههای اقتصادی آمریکا و پیامهای فدرال رزرو بستگی دارد؛ پیامهایی که ممکن است بازار را دوباره غافلگیر کنند؛ چه به سمت صعود و چه به سمت سقوط.
گزارش از: متین محلاتی، کارشناس اقتصادی
