آرامش مقطعی در بازار طلا و ارز
به گزارش اقتصادروا؛ بازار طلا و ارز ایران در یکی از مقاطع خاص خود قرار گرفته است؛ مقطعی که در آن چند عامل سیاسی، دیپلماتیک و سیاستی به شکل همزمان دستبهدست هم دادهاند تا انتظارات افزایشی را تضعیف و مسیر قیمتها را – دستکم در کوتاهمدت – به سمت آرامش هدایت کنند. عقبنشینی حدود هزار تومانی قیمت دلار و افت محسوس قیمت سکه و طلای داخلی نشان میدهد که بخش مهمی از فعالان بازار، سیگنالهای جدید را معتبر تلقی کرده و در استراتژیهای خود بازنگری کردهاند. اما این نوسان نزولی، تنها یک تغییر سطحی نیست؛ ریشههای آن را باید در ساختار اقتصاد ایران، رفتار انتظاراتی مردم، تجربههای گذشته و اثرگذاری سیاستهای پولی جستوجو کرد.
بازارهای دارایی در اقتصاد ایران، بهویژه طلا و ارز، همواره پیوند تنگاتنگی با محیط سیاسی داشتهاند؛ به طوری که هر نوع تنش یا هر نشانهای از کاهش تنش میتواند به سرعت مسیر قیمتها را تغییر دهد. در اقتصادهایی با ثبات پایینتر و تورم مزمن، رفتار مردم و سرمایهگذاران به سمت استفاده از داراییهایی با قدرت حفظ ارزش بیشتر متمایل است. در ایران، طلا و سکه جایگاهی مشابه «سپر تورمی» دارند و هرگاه شرایط سیاسی یا اقتصادی دچار عدمقطعیت شود، تقاضا برای این داراییها افزایش مییابد. بنابراین طبیعی است که با ارسال سیگنالهای مثبت دیپلماتیک، تقاضای احتیاطی و سفتهبازی کاهش پیدا کند و بازار به شکل مقطعی آرامتر شود.
تحرکات اخیر در روابط ایران و قطر، بازگشت رایزنیها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پررنگ شدن گمانهزنیها درباره گشایش احتمالی در مسیر مذاکرات، از جمله مهمترین عواملی هستند که انتظارات بازار را تغییر دادهاند. در بازار ایران، انتظارات نقش اساسیتر از واقعیتهای اقتصادی ایفا میکنند؛ یعنی بازار نه بر اساس آنچه «اتفاق افتاده»، بلکه بر اساس آنچه «ممکن است اتفاق بیفتد» واکنش نشان میدهد.
از همین منظر، انتشار خبرهای دیپلماتیک مثبت، ولو بدون نتیجه فوری، میتواند موجی از فروش را در بخشهایی از بازار ایجاد کند؛ کسانی که خریدهای اخیرشان مبتنی بر ترس از آینده بوده، اکنون با کاهش ریسک ذهنی، موقعیت خود را تعدیل میکنند. این موضوع بهویژه در بازار ارز بیشتر به چشم میآید؛ بازاری که «حساسترین دماسنج سیاسی اقتصاد ایران» محسوب میشود.
عامل دوم که نقش مهمی در افت قیمتها داشته، اعلام ششمین مرحله پیشفروش سکه با ضرب ۱۴۰۳ توسط بانک مرکزی است. تجربه سالهای گذشته نشان داده است که هرگاه پیشفروش سکه اعلام میشود، بخش قابلتوجهی از تقاضای سفتهبازی که در بازار آزاد دنبال سود کوتاهمدت بوده، به سمت این ابزار جذب میشود.
این اتفاق از دو مسیر اثرگذار است: نخست اینکه عرضه رسمی سکه در آینده افزایش مییابد و فعالان بازار این را به معنای کاهش احتمال جهشهای قیمتی تفسیر میکنند. دوم اینکه بخشی از نقدینگی که میتوانست در بازار آزاد موجب افزایش قیمت شود، در قالب پیشفروش قفل میشود و از بازار بیرون میرود. نتیجه طبیعی این فرآیند، کاهش فشار تقاضاست؛ البته نه به صورت بلندمدت و ساختاری، بلکه در کوتاهمدت و تا زمان تحویل سکهها یا مشخص شدن نتیجه مذاکرات سیاسی.
این رفتار بازار کاملاً با الگوهای تکرارشونده سالهای گذشته همخوانی دارد. در سالهایی که دولت یا بانک مرکزی طرح پیشفروش سکه را اجرا کردند، بازار چند هفته آرامتر شد، اما اثر این سیاست دائمی نبود؛ زیرا ماهیت این ابزار، «تأخیر انداختن» بخشی از تقاضاست نه «از بین بردن» آن. به بیان ساده، کسانی که امروز سکه پیشخرید میکنند، همچنان به طلا علاقهمندند، اما ترجیح میدهند بهجای خرید از بازار آزاد، با هزینه کمتر و ریسک کمتر آن را تهیه کنند. پس این سیاست در کوتاهمدت مؤثر است، اما پایداری آن به عوامل دیگری مثل نرخ ارز، تورم و سیاست خارجی وابسته است.
با این حال، کاهش اخیر قیمتها تنها نتیجه سیاستهای داخلی نیست؛ بلکه انتظارات تورمی جامعه نیز بهصورت لحظهای در حال تعدیل است. در اقتصادی که تورم بالاست، مردم دائماً به دنبال یافتن نشانههایی هستند که بتواند مسیر آینده را نشان دهد. هر نشانه کوچک از کاهش تنش، هر خبر از افزایش عرضه ارز، یا هر سیاستی که احتمال کنترل تورم را تقویت کند، میتواند انتظارات را تغییر دهد.
اما همین انتظارات شکنندهاند و اگر سیگنالهای مثبت استمرار نداشته باشند، دوباره به حالت قبلی بازمیگردند. برای نمونه، در دورههای قبلی مذاکرات، بازار بارها مسیر صعودی و نزولی را تجربه کرده است؛ اما هیچگاه این نوسانات کوتاهمدت تبدیل به روند پایدار نشده، مگر زمانی که تحول واقعی در سیاست خارجی رخ داده یا عرضه ارز افزایش چشمگیر پیدا کرده است.
بازگشت به شرایط فعلی نشان میدهد بازار اکنون در مرحله «امید محتاطانه» قرار دارد. یعنی نه آنقدر خوشبین است که روند نزولی را قطعی بداند و نه آنقدر نگران که دوباره خریدهای سنگین انجام دهد. این وضعیت یک تعادل شکننده است که اگر سیاست خارجی پیامهای متناقض ارسال کند، فوراً به سمت نوسان شدید حرکت خواهد کرد. فعالان بازار به تجربه میدانند که آرامش این روزها میتواند موقتی باشد؛ همانطور که بارها در گذشته آرامشهایی مشابه شکل گرفت اما با یک خبر یا رویداد جدید از بین رفت.
عامل مهم دیگری که میتواند ثبات را تهدید کند، وضعیت عرضه ارز از سوی بازارساز است. اگر بانک مرکزی با قدرت و استمرار ارز تزریق کند، روند فعلی میتواند تثبیت شود. اما اگر عرضه محدود باشد یا شکافی میان نرخ رسمی و بازار آزاد ایجاد شود، انتظارات دوباره ملتهب میشود. از سوی دیگر، تورم داخلی نیز عامل تعیینکنندهای است. اگر تورم همچنان در سطوح بالا باقی بماند، حتی کاهش مقطعی نرخ ارز نمیتواند به معنای واقعی آرامش در بازار باشد، زیرا مردم همچنان برای حفظ ارزش داراییهای خود به طلا و سکه روی میآورند.
در نهایت میتوان گفت افت اخیر قیمت طلا و ارز حاصل همزمانی سه متغیر بوده است: خوشبینی دیپلماتیک، سیاست پیشفروش سکه، و مدیریت نسبی بازار ارز. اما هیچیک از این عوامل به تنهایی قادر به ایجاد روند پایدار نیستند. پایداری این روند کاملاً وابسته به نتایج مذاکرات آینده، استمرار سیاستهای ارزی و انضباط پولی است. اگر این سیگنالها ادامه یابد و به نتیجه واقعی منجر شود، بازار میتواند آرامتر و حتی به سمت تثبیت حرکت کند. اما اگر امیدها با تأخیر مواجه شوند یا تحولات بینالمللی شکل دیگری پیدا کنند، احتمال بازگشت فشار تقاضا زیاد است و قیمتها ممکن است دوباره در مسیر صعودی قرار گیرند.
گزارش از: مهدی شاه جلال الدین، کارشناس بازارهای مالی
