آرامش فریبنده والاستریت / انباشت ریسکهای پنهان در دل نظام مالی آمریکا
به گزارش اقتصادرَوا؛ این یادداشت به بررسی مجموعهای از تحلیلها میپردازد که نشان میدهند نظام مالی ایالات متحده، علیرغم آرامش ظاهری بازارها، با خطرات فزاینده و ساختاری مواجه است که پتانسیل ایجاد یک بحران مالی بزرگ را دارد. این ریسکها ریشه در رفتار سرمایهگذاری کوتاهمدت، افزایش بیرویه سفتهبازی، ضعفهای نظارتی و چالشهای سیاستگذاری جدید فدرال رزرو دارند.
خطر بیتفاوتی بلندمدت در بازار اوراق قرضه
سرمایهگذاران، به ویژه در بازار اوراق قرضه، در حال حاضر ترجیح میدهند که خطرات اقتصادی ناشی از سیاستهای دولت را نادیده بگیرند، زیرا ساختار پاداش کنونی، سودآوری کوتاهمدت را بر احتیاط بلندمدت اولویت میدهد. این رویکرد که بهای استقراض دولت آمریکا را در سطوح پایین تاریخی نگه داشته است، به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا با استفاده از اهرم ارزانقیمت، به دنبال سود در بازار سهام باشند. با این حال، این بیتفاوتی یک انتخاب آگاهانه و پرخطر است، نه ناشی از ناآگاهی. این وضعیت مشابه شرایط پیش از بحران مالی ۲۰۰۸ است، جایی که ریسکها شناخته شده اما به دلیل سودآوری نادیده گرفته میشدند. توانایی آمریکا برای تأمین مالی کسری بودجه خود به صورت ارزان، به اعتماد به نهادهایش وابسته است و فرسایش این اعتماد میتواند بهسرعت تغییر کند؛ زمانی که اولین طلبکاران عمده، صرفه ریسک بالاتری را برای نگهداری اوراق خزانه طلب کنند، تنظیمات بازار به شکلی بینظم و سریع صورت خواهد گرفت.
گسترش سفتهبازی فردی و تهدید اقتصاد واقعی
افزایش بیسابقه مشارکت سرمایهگذاران خُرد در راهبُردهای معاملاتی کوتاهمدت و پرخطر، ناشی از پلتفرمهای دیجیتال و اپلیکیشنهای موبایل، یک لایه جدید از ریسک سیستماتیک ایجاد کرده است. این سرمایهگذاران با اشتیاق فزایندهای به سمت داراییهای پرنوسان مانند سهام میم، ارزهای دیجیتال و ابزارهای مالی بسیار پیچیده؛ مانند اختیار معامله با سررسید صفر روز (zero-day options) سوق داده میشوند که نه بر اساس مبانی بنیادی، بلکه بر اساس شایعات و روایتهای رسانههای اجتماعی خریدوفروش میشوند. تشدید این رفتار سفتهبازانه، از طریق استفاده گسترده از اهرم (قرض گرفتن پول برای خرید داراییهای پرریسکتر)، نه تنها ثبات مالی خانوارها را تهدید میکند، بلکه با انتقال منابع مالی از سرمایهگذاریهای مولد و بلندمدت (سرمایه صبور) به سمت بازیهای مالی کوتاهمدت، به سلامت بلندمدت اقتصاد واقعی آسیب میزند.
حباب هوش مصنوعی و سازوکارهای سرایت بحران
با وجود این دیدگاه رایج که سقوط بازار سهام (مانند ترکیدن احتمالی حباب هوش مصنوعی) منجر به بحرانی مشابه رکود سال ۲۰۰۰ خواهد شد، خطرات اهرمی انباشتهشده در بخشهای مختلف سیستم مالی، احتمال وقوع یک بحران مالی عمیقتر را افزایش میدهد. تمرکز داراییها در سهام بزرگ فناوری و سطح اهرم تاریخی بالا در صندوقهای پوشش ریسک، سیستم را به یک «جعبه کبریت» تبدیل کرده است. در صورت ترکیدن حباب هوش مصنوعی، نهادهای مالی پر اهرم ممکن است برای برآورده کردن درخواستهای وجه تضمین، مجبور به «حراج اجباری» داراییهای خود شوند. این فروشها محدود به سهام فناوری نخواهد بود و میتواند با انتقال مشکل به سایر بازارهای دارایی، یک واکنش زنجیرهای ایجاد کند. علاوه بر این، همبستگی قیمتها بین بازارهای سنتی و ارزهای دیجیتال پر اهرم، به ویژه استیبلکوینها، خطر ورشکستگی پانزی و فرار نقدینگی را به همراه دارد که میتواند بر بازار خزانهداری و بانکهای تأمینکننده نقدینگی فشار وارد کند.
معضل سهگانه فدرال رزرو
فدرال رزرو با یک چالش سیاستگذاری دشوار مواجه است که ناشی از «جدایی» رشد قوی تولید ناخالص داخلی از تضعیف بازار کار است. در حالی که رشد اقتصادی مستحکم باقی مانده و نرخ تورم بالاتر از هدف ۲ درصد قرار دارد، بازارها انتظار دارند که فدرال رزرو برای جلوگیری از کند شدن بازار کار، نرخ بهره را کاهش دهد. اگر فدرال رزرو به این انتظار بازار پاسخ دهد و نرخها را کاهش دهد، این اقدام میتواند قیمت داراییها را بیشتر افزایش داده و ناخواسته حبابهای مالی را تغذیه کند؛ بنابراین، فدرال رزرو در تلاش برای تحقق سه هدف خود (ثبات قیمت، حداکثر اشتغال و ثبات مالی ضمنی)، در وضعیت سهگانهای پیچیده قرار گرفته که میتواند منجر به افزایش بیثباتی مالی شود.
پیشنهاد نظارتی خطرناک برای کاهش کفایت سرمایه بانکی
این خطرات ساختاری با تلاشهای نظارتی برای کاهش الزامات سرمایه بانکهای بزرگ سیستمی (GSIBs) تشدید میشود. پیشنهاد نهادهای تنظیمگر ایالات متحده برای تضعیف «نسبت اهرمی تکمیلی پیشرفته» (eSLR) که یک معیار شفاف و ساده مبتنی بر سرمایه است، بسیار خطرناک تلقی میشود. نسبت اهرمی تکمیلی پیشرفته اهمیت حیاتی دارد؛ زیرا ریسکهای سیستماتیک را بدون تکیه بر ارزیابیهای ریسک که بارها در گذشته (مانند ۲۰۰۸) اشتباه از آب درآمدهاند، محدود میکند. کاهش این نسبت حفاظتی، آسیبپذیری سیستم مالی آمریکا را در برابر «عوامل ناشناخته» افزایش میدهد و بدون در نظر گرفتن هزینهها و مزایای همراه، ریسک قابل توجهی به ثبات مالی میافزاید. این پیشنهاد باید پس گرفته شود.
گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی
