
چرخش دوباره آمریکا به سمت سوختهای فسیلی
به گزارش خبرنگار اقتصادرَوا، بر اساس گزارش موسسه مطالعات انرژی آکسفورد، در آغاز دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاستهای اقلیمی ایالات متحده با تغییرات اساسی مواجه شد که تأثیرات گستردهای بر توافقات بینالمللی و تلاشهای جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی داشت. در نخستین روز از این دوره، ترامپ فرمان خروج مجدد آمریکا از توافقنامه پاریس را امضا کرد، اقدامی که نگرانیهای عمیقی را در جامعه بینالمللی برانگیخت.
این تصمیم، ایالات متحده را در کنار کشورهایی مانند ایران، لیبی و یمن قرار داد که از امضاکنندگان این توافقنامه نیستند. برخلاف دوره اول ریاستجمهوری ترامپ که با وجود خروج از توافقنامه پاریس، نمایندگان آمریکا همچنان در نشستهای کنوانسیون تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (UNFCCC) شرکت میکردند، در این دوره، مقامات آمریکایی حداقل در چهار نشست مهم اقلیمی غایب بودند. علاوه بر این، دانشمندان دولتی آمریکا از حضور در جلسات هیئت بیندولتی تغییرات اقلیمی (IPCC) منع شدند، که این امر نگرانیها درباره کاهش تعهد آمریکا به مسائل اقلیمی را تشدید کرد.
خروج آمریکا از توافقنامه پاریس، که در سال ۲۰۱۵ با هدف محدود کردن گرمایش جهانی به کمتر از ۲ درجه سانتیگراد تصویب شد، چالشی جدی برای تلاشهای جهانی در مقابله با تغییرات اقلیمی ایجاد کرد. این توافقنامه، اگرچه الزامآور نیست، اما به عنوان یک چارچوب جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای عمل میکند. خروج آمریکا، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای، میتواند تعادل این تلاشها را مختل کند و به سایر کشورها نیز سیگنال منفی ارسال نماید.
در واکنش به این اقدام، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، ابراز امیدواری کرد که شهرها، ایالتها و شرکتهای آمریکایی بهطور مستقل از دولت فدرال، به تعهدات اقلیمی خود پایبند بمانند. این واکنش نشاندهنده نگرانی جامعه بینالمللی از کاهش نقش رهبری آمریکا در مسائل اقلیمی است.
سیاستهای داخلی دولت ترامپ نیز نشاندهنده تمایل به افزایش تولید سوختهای فسیلی و کاهش محدودیتهای زیستمحیطی است. ترامپ وعده داده است که قانون «کاهش تورم» (IRA) را که در دولت بایدن برای تقویت زیرساختهای انرژی پاک تصویب شده بود، لغو کند. همچنین، تشویق شرکتهای نفت و گاز به افزایش حفاریها و تولید انرژی از سوختهای فسیلی، نشاندهنده تغییر مسیر سیاستهای انرژی آمریکا به سمت منابع غیرقابل تجدید است.
این تغییرات، نگرانیهایی را در میان شرکتهای بزرگ آمریکایی ایجاد کرده است. بسیاری از این شرکتها، بهویژه در حوزه فناوری و انرژی پاک، برنامههای خود را بر اساس اهداف توافقنامه پاریس تنظیم کرده بودند. خروج آمریکا از این توافقنامه میتواند به این شرکتها دلیلی بدهد که از تعهدات اقلیمی خود صرفنظر کنند، که این امر میتواند به اعتبار جهانی آنها آسیب برساند.
در سطح بینالمللی، خروج آمریکا از توافقنامه پاریس میتواند به کاهش همکاریها و همبستگی جهانی در مقابله با تغییرات اقلیمی منجر شود. این اقدام ممکن است توافقات مالی مهم برای کاهش و سازگاری با تغییرات اقلیمی را به خطر بیندازد و کشورهای در حال توسعه را که به حمایتهای مالی و فنی نیاز دارند، در وضعیت دشواری قرار دهد.
با این وجود، برخی کشورها همچنان به تعهدات اقلیمی خود پایبند هستند و حتی تلاش میکنند جای خالی آمریکا را پر کنند. به عنوان مثال، بریتانیا اعلام کرده است که تا سال ۲۰۳۵، انتشار گازهای گلخانهای خود را نسبت به سال ۱۹۹۰ به میزان ۸۱ درصد کاهش خواهد داد. چین نیز با اجرای پروژههای سبز در چارچوب «طرح کمربند و جاده» و تعهدات اقلیمی خود، قصد دارد نقش رهبری در مبارزه با تغییرات اقلیمی را حفظ کند.
در داخل آمریکا، انتظار میرود که گروههای غیر دولتی، ایالتها و شرکتها علیه سیاستهای اقلیمی دولت ترامپ مقاومت کنند. جنبشهایی مانند «ما همچنان در توافقنامه هستیم» ممکن است با قدرت بیشتری ظهور کنند و نشان دهند که بخشهای مختلف جامعه آمریکا به اهمیت مقابله با تغییرات اقلیمی واقف هستند.
در نهایت، خروج آمریکا از توافقنامه پاریس و کاهش تعهدات اقلیمی این کشور، چالشی جدی برای جامعه جهانی در مقابله با تغییرات اقلیمی ایجاد کرده است. با این حال، واکنشهای مثبت از سوی سایر کشورها و نهادهای غیر دولتی نشان میدهد که تعهد به حفاظت از محیطزیست و مقابله با تغییرات اقلیمی همچنان در دستور کار جامعه بینالمللی قرار دارد