دوشنبه، 1 اردیبهشت 1404

سونامی خاموش در دل دشت‌ها / کشاورزی ایران در تقاطع آب، خاک و آموزش
دیروز, 19:02
کد خبر: 483

سونامی خاموش در دل دشت‌ها / کشاورزی ایران در تقاطع آب، خاک و آموزش

کاهش منابع آب، فرسایش خاک و بی‌برنامگی اجرایی، آینده کشاورزی ایران را با تهدیدی جدی مواجه کرده است؛ تهدیدی که توسعه پایدار را نشانه رفته است.

محمد آقاباباییان، همکار فائو در پروژه دکتر خاک، در گفت‌وگو با اقتصادرَوا با اشاره به وضعیت کنونی منابع آبی در ایران و تأثیر آن بر کشاورزی اظهار کرد: سفره‌های آب زیرزمینی کشور روز به روز در حال افت است، دبی خروجی چاه‌ها به شدت کاهش یافته و چشمه‌ها یکی پس از دیگری خشک می‌شوند. قنات‌ها، که بسیاری از آن‌ها قدمتی بیش از دو هزار سال دارند، امروز بدون هیچ آبی رها شده‌اند. وضعیت سدها نیز نگران‌کننده است، چنانکه اغلب انها تنها 10 درصد از ظرفیت سد پر شده است. رودخانه‌هایی همچون زاینده‌رود، تجن (که از میان ساری عبور می‌کند) و سفیدرود، که بزرگ‌ترین رود ایران است، همگی در شرایط مشابهی به سر می‌برند. این مسئله، موضوع تازه‌ای نیست و مدت زمان طولانی است که کشور با چنین وضعیتی مواجه شده است. با این حال، اگر روند فعلی ادامه پیدا کند و اقدام مؤثری برای مراقبت از منابع آب انجام نشود، شرایط به مراتب بدتر از این خواهد شد.

وی در رابطه با برنامه‌های دولت برای مدیریت منابع آب و تغییر الگوی کشت افزود: دولت برنامه‌های ویژه‌ای در زمینه الگوی کشت و مدیریت منابع آبی تدوین کرده است، اما مسئله اصلی، اجرای این برنامه‌هاست. متأسفانه هنوز در بسیاری از مناطق از روش آبیاری غرقابی استفاده می‌شود. ضعف یا نقص قوانین از یک سو، مانع از آن شده که کشاورزان بتوانند اقدامات لازم برای ذخیره‌سازی آب را انجام دهند. از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی به کشاورزان اجازه نمی‌دهد سیستم‌های آبیاری خود را به روش‌های پیشرفته‌تر، مانند سیستم آبیاری تحت فشار، ارتقاء دهند. همچنین، کوچک بودن قطعات زمین کشاورزی باعث شده که تغییر سیستم آبیاری برای بسیاری از کشاورزان از لحاظ اقتصادی مقرون‌به‌صرفه نباشد.

همکار فائو در پروژه دکتر خاک در رابطه با الگوی کشت ادامه داد: تحقیقات زیادی توسط مراکز پژوهشی صورت گرفته و وزارت جهاد کشاورزی مدل‌های مختلفی را بررسی کرده است. با این حال، اجرایی شدن این برنامه‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان نمونه، مشاهده می‌شود که در مناطقی با بحران شدید کم‌آبی، همچنان محصولاتی مانند هندوانه و خربزه کشت می‌شود. این محصولات در بسیاری از موارد به دلیل نبود بازار مناسب، حتی از زمین برداشت نمی‌شوند و به بازار عرضه نمی‌گردند. بنابراین، به نظر می‌رسد که موضوع تغییر الگوی کشت هنوز به شکلی مطلوب عملیاتی نشده است.

آقاباباییان با بیان اینکه تغییر الگوی کشت به تنهایی کافی نیست اضافه کرد: روش‌های نادرست کشاورزی که طی سال‌های گذشته در کشور به کار گرفته شده‌اند، موجب تخریب گسترده منابع آب و خاک شده‌اند. همچنین بسیاری از روش‌های کشاورزی که هنوز در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرند، در بسیاری از کشورهای دیگر منسوخ و حتی ممنوع شده‌اند. به عنوان نمونه، روش شخم‌زنی در کشورهایی مانند کانادا حداقل ۴۰ سال است که جای خود را به روش‌های کشت حفاظتی داده است. این روش‌ها شامل کشت بی‌خاک‌ورزی یا کم‌خاک‌ورزی هستند که موجب احیای مجدد خاک می‌شوند.

نیاز به اصلاحات گسترده در تمام بخش‌ها

وی اظهار کرد: استفاده بی‌رویه از سموم نیز تأثیرات منفی بسیاری دارد، از جمله نابودی جمعیت جانوری و ریزجانداران خاک که نقشی حیاتی در حفظ اکوسیستم خاک ایفا می‌کنند. این موارد ساده اثرات چشمگیری بر اقلیم منطقه، ظرفیت نگهداری آب در خاک، عملکرد محصولات کشاورزی و بسیاری پارامترهای دیگر دارند. لازم است که برای هر یک از این مسائل اقدامات جدی و مؤثر انجام شود. مدیریت منابع آب تنها با تغییر الگوی کشت ممکن نیست، بلکه نیازمند اصلاحات گسترده در تمام بخش‌های مرتبط با کشاورزی و حفاظت منابع طبیعی است.

وی در رابطه با تغییر الگوی کشت و تأثیر آن بر کاهش مصرف آب در کشاورزی افزود: تغییر الگوی کشت به طور قابل توجهی می‌تواند به بهبود شرایط کمک کند؛ به این صورت که ابتدا گیاهانی کاشته شوند که با شرایط اقلیمی و خاک منطقه سازگار باشند و دوم آن‌که مصرف آب آن‌ها نیز بهینه‌تر باشد. به عنوان نمونه، برخی از گیاهان دارویی در منطقه شرق اصفهان قابلیت کشت به صورت دیم را دارند، اما به دلیل کمبود اطلاعات درباره کشت آن‌ها، در برخی مناطق صرفاً گندم یا سبزیجات کشت می‌شود. همچنین در منطقه غرب اصفهان، مانند شهرستان‌های مبارکه و لنجان، برنج به روش غرقابی (شله‌زنی) نامیده می‌شود، کشت می‌گردد. این در حالی است که اگر این محصول به روش خشکه‌کاری و با استفاده از طیف آبیاری کاشته شود، می‌توان مصرف آب را تا نصف کاهش داد. علاوه بر این، محصولات دیگری نیز وجود دارند که مصرف آب بسیار کمتری نسبت به برنج دارند و عملکرد بهتری ارائه می‌دهند. بنابراین، الگوی کشت به این شیوه می‌تواند نقش بسزایی در کاهش مصرف منابع آب ایفا کند.

همکار فائو در پروژه دکتر خاک در رابطه با زیرساخت‌های لازم برای اجرای الگوی جدید کشت در کشور ادامه داد: برای اجرای الگوی جدید کشت، فراهم‌سازی زیرساخت‌های لازم امری ضروری است. مهم‌ترین عامل تشویق کشاورزان به کشت محصولات جدید، عملکرد اقتصادی این محصولات است. متأسفانه، بسیاری از محصولاتی که معرفی می‌شوند، بازار مناسبی ندارند. کشاورزان پس از کشت این محصولات، در فروش آن‌ها با مشکلات جدی مواجه می‌شوند. از سوی دیگر، مشکلات ساختاری نیز در این زمینه وجود دارد؛ از جمله اختلال در عملکرد بسیاری از تعاونی‌ها. این امر موجب شده که کشاورزان به صورت انفرادی اقدام به فروش محصولات خود کنند، که در مقیاس‌های کوچک دشواری‌هایی برای یافتن بازار مناسب به وجود می‌آورد. این در حالی است که اگر منطقه‌ای به عنوان قطب تولید یک محصول خاص شناخته شود، بازار به راحتی به سمت آن جذب خواهد شد.

آموزش کشاورزان نقش بسیار مهمی دارد

وی افروز: یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های موردنیاز برای تغییر الگوی کشت، فراهم‌سازی بازار مناسب برای محصولات جدید است. همچنین آموزش کشاورزان نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. بسیاری از کشاورزان به دلیل نگرانی‌هایی همچون احتمال خرابی محصول، آسیب‌پذیری و عدم بازدهی، از کشت محصولات جدید خودداری می‌کنند. در حالی که محصولات رایج خود را به خوبی می‌شناسند و می‌دانند در مواجهه با مشکلاتی نظیر آفت‌ها یا تغییرات رنگ برگ چگونه عمل کنند. بنابراین، آموزش‌های کافی و عملی می‌تواند این ترس را کاهش دهد و آنان را به سمت کشت محصولات جدید هدایت کند.

همچنین، یکی دیگر از چالش‌های اساسی، نبود صنایع تبدیلی در بسیاری از مناطق است. در حال حاضر، بیش از ۹۰ درصد کشاورزان به خام‌فروشی محصولات خود می‌پردازند. تعداد محدودی از کشاورزان به صنایع تبدیلی دسترسی دارند، و این مسئله ارزش افزوده محصولات را به شدت کاهش داده است و در نتیجه این امر انگیزه لازم برای تغییر الگوی کشت یا تولید محصولات جدید را از کشاورزان سلب می‌کند. اگر صنایع تبدیلی در مناطق مستقر شوند، قطعاً کشاورزان به کشت محصولات جدید، استفاده از روش‌های نوین و فاصله گرفتن از سیستم‌های سنتی ترغیب خواهند شد. 

همکار فائو در پروژه دکتر خاک  در رابطه با اولویت بندی محصولات کشاورزی در تغییر الگوی کشت و کاهش مصرف آب کاهش ادامه داد: تغییر الگوی کشت باید به صورت منطقه‌ای و ملی برنامه‌ریزی شود. در سطح ملی، محصولات پرمصرفی مانند هندوانه، سیب‌زمینی و پیاز، بهتر است تنها به میزان نیاز داخلی کشور تولید شوند. از سوی دیگر، در سطح منطقه‌ای، محصولاتی نظیر برنج، که نیاز آبی بالایی دارند، نباید در مناطقی خشک مانند اصفهان کشت شوند. کشت این محصولات بهتر است به استان‌هایی مانند لرستان یا حتی به استان‌های شمالی که از شرایط بارندگی بهتری برخوردارند منتقل شود. علاوه بر این، کشت برنج در این مناطق نباید به روش‌های مرسوم صورت گیرد، بلکه استفاده از روش‌هایی مانند آبیاری تیپ، که می‌تواند مصرف آب را تا نصف کاهش دهد، ضروری است. این تغییرات می‌توانند نقش مهمی در مدیریت منابع آب کشور ایفا کنند.

آقاباباییان در رابطه با ترغیب کشاورزان به پذیرش تغییرات افزود: یکی از مهم‌ترین عواملی که می‌تواند کشاورزان را به تغییر الگوی کشت و استفاده از روش‌های نوین ترغیب کند، آموزش است. آموزش، عنصر حیاتی در تغییر مسیر توسعه یک کشور به سمت پایداری است. اگر کشوری بخواهد در بلندمدت دوام و رشد پایدار داشته باشد، توسعه آن باید از نوع پایدار باشد؛ زیرا بدون توسعه پایدار، منابع و سرمایه‌های نسل‌های آینده حفظ نخواهد شد. ایجاد توسعه پایدار در کشور مستلزم تحقق توسعه پایدار روستایی است، چرا که بدون توسعه پایدار در مناطق روستایی، دستیابی به توسعه پایدار ملی امکان‌پذیر نخواهد بود.

بستر شکل‌گیری توسعه پایدار روستایی آموزش است. آموزش کافی و جامع نه تنها در حوزه کشاورزی و دامداری، بلکه در همه زمینه‌هایی که موجب پیشرفت روستاییان می‌شود، اثرات قابل‌توجهی بر کل کشور خواهد داشت. زمانی که کشاورزان بیاموزند چگونه برای تولیدات خود برنامه‌ریزی کنند، محاسبات اقتصادی انجام دهند و علاوه بر خروجی نهایی محصولات، به کیفیت خاک و منابع آب زیرزمینی توجه کنند، انگیزه بیشتری برای تغییر الگوی کشت و کشت محصولاتی خواهند داشت که درآمد مناسبی ایجاد کرده و در عین حال، سرمایه اصلی یعنی زمین و خاک را در بلندمدت حفظ کنند. این اقدامات نه تنها موجب ارتقای کیفیت زندگی کشاورزان می‌شود، بلکه سرمایه‌های طبیعی را برای نسل‌های آینده حفظ خواهد کرد.

عملکرد دولت در مقابله با بحران کم‌آبی

وی درباره  اقداماتی که در حال حاضر برای مقابله با بحران کم‌آبی انجام می‌شود افزود: دولت تاکنون اقدامات متعددی در راستای مدیریت منابع آبی انجام داده که عمدتاً جنبه قهری داشته است. از جمله این اقدامات، نظارت بر چاه‌های آب، نصب سیستم‌های کنترل هوشمند و پلمپ چاه‌های غیرمجاز بوده که اثرات مثبتی به همراه داشته است. بسیاری از چاه‌هایی که به دلیل برداشت بی‌رویه در مناطق بالادست، اکنون با اعمال برداشت‌های کنترل‌شده، شاهد بهبود دبی خروجی خود هستند. به عنوان نمونه، در شهرستان مبارکه و مناطق مرغ و مهیار در استان اصفهان، کنترل برداشت‌ها و پلمپ چاه‌های غیرمجاز باعث شده تا در مناطق پایین‌دست، نظیر جرقویه مرکزی، دبی خروجی چاه‌ها بهبود یابد و سطح ایستابی آب افزایش پیدا کند.

این اقدامات گرچه تأثیرات مثبتی داشته‌اند، اما به نظر می‌رسد که برای افزایش اثربخشی آن‌ها، بهتر است مسائل مربوطه به صورت تعاملی با کشاورزان و رهبران محلی مطرح شود. در صورتی که کشاورزان و رهبران محلی به عنوان شرکای دولت در این مسائل دیده شوند و در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت داشته باشند، احتمال موفقیت و تأثیرگذاری این اقدامات بیشتر خواهد بود. در غیر این صورت، ممکن است احساس تقابل با دولت تقویت شود که می‌تواند اثربخشی برنامه‌ها را کاهش دهد.

بحران خاک، سونامی خاموش

 آقاباباییان در رابطه با آینده کشاورزی ایران با توجه به بحران خاک افزود: یکی دیگر از بحران‌های جدی که باید مورد توجه قرار گیرد، بحران خاک است که می‌توان آن را به‌عنوان یک سونامی خاموش تلقی کرد. بحران آب با خشک شدن چاه‌ها، رودخانه‌ها، قنات‌ها و چشمه‌ها به وضوح قابل مشاهده است، اما بحران خاک چگونه قابل تشخیص خواهد بود؟ متأسفانه ایران دارای بالاترین نرخ فرسایش خاک در جهان است و خاک کشور بیشتر از هر جا نابود شده است. آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، کیفیت خاک است. مفهومی که در بسیاری از کشورها با حاصلخیزی خاک جایگزین شده است. کشورهایی که بر کیفیت خاک خود تمرکز کرده‌اند، توانسته‌اند تولید و پایداری بلندمدت خود را ارتقا دهند. در مقابل، توجه صرف به حاصلخیزی خاک در ایران باعث شده که پس از چند سال، خاک کیفیت لازم را از دست بدهد و حتی با استفاده از سم، کود و حتی با وجود منابع آبی نیز، عملکرد محصولات کشاورزی کاهش یابد و کارایی لازم را نداشته باشد.

زمانی که بحران خاک و بحران آب به‌طور همزمان رخ دهند، آینده کشاورزی ایران به شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و امنیت غذایی کشور دچار بحران خواهد شد. این مسئله یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌ها برای فعالان این حوزه است. امید است که هر دو بحران با دیدگاه جامع‌تری مورد توجه قرار گیرند و تدابیر لازم برای مقابله با آن‌ها سریع‌تر اتخاذ شود. زیرا در آینده‌ای نه‌چندان دور، ممکن است زمین‌های کشاورزی کشور، حتی با وجود آب برای کشت مناسب نباشند و همین امر امنیت غذایی ایران را به‌طور جدی تهدید خواهد کرد.

راهکارهایی برای بهبود وضعیت کشاورزی و منابع آبی

وی در پایان به اشاره به  راهکارهایی برای بهبود وضعیت کشاورزی و منابع آبی در آینده افزود: آموزش، نخستین گام برای ایجاد تغییرات، مقابله با بحران‌ها، و عبور از آنها به گونه‌ای است که بتوان با اطمینان گفت قادر به مدیریت بحران خواهیم بود. در تمام سطوح، از مدارس تا جامعه بزرگسالان، نیاز است افراد نسبت به اهمیت موضوعات و نقش هر موجود در منطقه آگاهی پیدا کنند. به عنوان نمونه، طی بازدید با گروهی از کشاورزان و خانواده‌هایشان از جنگل‌های النگدره در گرگان و جنگل‌های هیرکانی  قدمتی ۵۰ میلیون سال دارند ، سیستم کشت حفاظتی اجرا شده توضیح داده شد. هیچ‌یک باور نداشتند این جنگل‌ها شامل درخت‌هایی هستند که فسیل‌هایشان در اروپا مشاهده می‌شود. پس از آگاهی، نگرش آنان نسبت به این جنگل‌ها دچار تحول شد و مسئولیت بیشتری در قبال حفاظت از آنها احساس کردند. همچنین هنگامی که اهمیت مراتع برایشان توضیح داده شد، دریافتند مراقبت از مراتع تا چه اندازه حیاتی است؛ از حفظ منابع آبی گرفته تا پایدارسازی اقلیم، کاهش گرمایش تابستان‌ها، حفظ بارندگی‌های زمستانه، و تبدیل باران به برف. این همان قدرت خارق‌العاده آموزش است که قادر به چنین تحولی می‌باشد.

در ارتباط با کشت و زرع و حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست، مسائل بسیار مهمی وجود دارد. برای مواجهه با تغییرات و بحران‌های جهانی، سه استراتژی مطرح است: نخست، استراتژی حفاظت است که بر لزوم محافظت از زمین‌هایی که در معرض نابودی و آسیب هستند تأکید دارد. دوم، استراتژی احیا است که بر بازسازی زمین‌های آسیب‌دیده تمرکز دارد تا روند تخریب متوقف و معکوس شود، به‌گونه‌ای که محیط زیست بتواند خود را بازیابی کرده و در طولانی‌مدت بقای ما را تضمین کند. سومین استراتژی، سازگاری است که برای مناطقی که تخریب محیط زیست، خاک، و منابع آبی در آنها به حدی زیاد است که قابلیت احیا وجود ندارد، راهکارهایی ابداع شود تا با توجه به شرایط موجود، بقا حفظ شود.

برای شناسایی مسائل و اتخاذ راهکارهای مناسب، ضروری است ابتدا استعدادها و قابلیت‌های هر منطقه مشخص شود. بسیاری از زمین‌های باغی و زراعی، که هم‌اکنون مورد استفاده قرار می‌گیرند، در واقع استعداد باغبانی یا زراعت ندارند و بهتر است به کاربری مراتع یا جنگل‌های خود بازگردند. تغییر کاربری زمین‌ها بدون شناخت کافی، موجب ایجاد بحران‌هایی می‌شود که اگر جلوی آنها گرفته نشود، بحران‌های شدیدتری را در آینده رقم خواهد زد. نمونه بارز این موضوع سیل‌های مکرری هستند که سالانه افزایش می‌یابند.

بنابراین، استفاده صحیح از اراضی بر اساس استعدادهای واقعی آنها، ضامن انجام صحیح فعالیت‌هاست. همچنین پایش مستمر فعالیت‌ها ضروری است؛ حتی اگر فعالیت‌ها بر اساس استعداد منطقه انجام شود، بدون پایش مداوم، نمی‌توان وضعیت منابع را در طول زمان ارزیابی کرد. منابع طبیعی ممکن است در دوره‌های مختلف دستخوش تغییر شوند و تنها با پایش مستمر و بهینه‌سازی رفتارها می‌توان در بلندمدت منطقه را حفظ کرد.

بنابراین، مهم‌ترین چالش‌ها در زمینه تغییر الگوی کشت ابتدا بازار مصرف است.  سپس صنایع تبدیلی و در نهایت آموزش و افزایش آگاهی عمومی است که با در نظر گرفته شود.

عکس خوانده نمی‌شود