یکشنبه، 11 خرداد 1404

حذف چهار صفر از پول ملی / آب در هاون تورم
29 اردیبهشت 1404, 10:47
کد خبر: 596

حذف چهار صفر از پول ملی / آب در هاون تورم

حذف صفرها دوباره روی میز؛ سیاستی که اگر بی‌پشتوانه اجرا شود، نه درمان اقتصاد، که مُسکن روانی موقتی است. تجربه دیگر کشورها، آینه‌ای هشداردهنده برای ایران است.

 به گزارش اقتصادرَوا، در روزهای اخیر، رئیس‌کل بانک مرکزی از احیای طرح حذف چهار صفر از پول ملی به عنوان یکی از اهداف اقتصادی بانک مرکزی در سال جاری خبر داد. این تصمیم که پیش‌تر نیز چندباری بر سر زبان‌ها افتاده بود، حالا دوباره به یکی از موضوعات داغ میان مردم و کارشناسان تبدیل شده است. البته این نخستین بار نیست که دولت‌ در ایران به چنین سیاستی فکر می‌کند، اما این‌که آیا این اقدام در شرایط فعلی اقتصادی کشور می‌تواند راه‌گشا باشد یا نه، موضوعی است که نیاز به نگاهی دقیق‌تر دارد.

در ظاهر، حذف صفرها می‌تواند اقدامی موجه به نظر برسد. کاهش تعداد ارقام روی اسکناس‌ها، ساده‌سازی حسابداری، پایین آوردن هزینه‌های چاپ پول، و مهم‌تر از همه، القای حس ثبات به جامعه، از جمله اهدافی است که مسئولان به آن اشاره می‌کنند. از طرفی، برخی باور دارند که این اقدام می‌تواند باعث آرامش روانی مردم شود؛ گویی وقتی عددهای روی کالاها کوچک‌تر می‌شوند، احساس تورم هم کمتر می‌شود. این موضوع اگرچه از نظر روان‌شناسی اقتصادی قابل دفاع است، اما آیا این حس آرامش می‌تواند در عمل به ثبات واقعی منجر شود؟ یا صرفاً مُسکن کوتاه‌مدتی است که خیلی زود اثرش از بین می‌رود؟

شاید بهتر باشد نگاهی به تجربه کشورهای دیگر بیندازیم. ترکیه یکی از معروف‌ترین نمونه‌هاست؛ این کشور در سال ۲۰۰۵ شش صفر را از لیر حذف کرد. اما نکته کلیدی اینجاست: این اتفاق پس از سال‌ها اصلاحات اقتصادی، کنترل تورم و بازسازی ساختار مالی دولت رخ داد. ترکیه اول مشکلات بنیادینش را حل کرد، بعد سراغ اصلاح ظاهر رفت. در سوی دیگر، کشورهایی مثل برزیل و آرژانتین بارها صفر حذف کردند اما چون مشکلات زیربنایی همچنان در اقتصاد باقی مانده بود، تنها چند سال بعد دوباره صفرها برگشتند. دقیقاً مثل پاک کردن لکه‌ای از روی آینه شکسته.

اما چرا در ایران احتمال موفقیت این طرح پایین به نظر میرسد؟ اول از همه، اقتصاد ایران هنوز با تورم ساختاری مزمن، کسری بودجه‌های پیاپی، و اعتماد از‌دست‌رفته مردم روبه‌روست. اگر در چنین شرایطی فقط صفرها را حذف کنیم، انگار بخواهیم با عوض‌کردن قاب عکس، تصویر داخل آن را زیباتر نشان دهیم. نظام بانکی کشور هنوز با خلق نقدینگی بی‌ضابطه، وابستگی به منابع بانک مرکزی، و نرخ بهره حقیقی منفی دست‌وپنجه نرم می‌کند. در چنین بستری، حذف صفر نه‌تنها راهگشا نیست، بلکه می‌تواند به گیجی بیشتر مردم و حتی تورم بیشتر منجر شود.

این‌جاست که نقش ذهنیت عمومی هم وارد می‌شود. مردم سال‌هاست به عددهای بزرگ عادت کرده‌اند.بر فرض مثال قیمت یک ماژیک سی هزار تومان است، اما اگر با حذف صفرها این قیمت به ۳۰ واحد جدید برسد، ممکن است در نگاه مشتری «خیلی ارزان» جلوه کند. نتیجه؟ تقاضا بالا می‌رود، فروشنده هم برای حفظ سودش قیمت را بالا می‌برد. به‌مرور، قیمت دوباره برمی‌گردد به همان سی هزار، فقط با اسکناس‌های جدید! یک چرخه طنز اما واقعی.

پس چه باید کرد؟ واقعیت این است که حذف صفر به تنهایی کافی نیست. اگر دولت قصد دارد این طرح را اجرایی کند، باید آن را در چارچوب یک برنامه بزرگ‌تر ببیند. قبل از هر چیز باید تورم افسارگسیخته کنترل شود، بودجه دولت واقعی و متوازن شود، خلق پول بی حد و حساب مهار شده و سیاست‌های اقتصادی از ثبات و پیش‌بینی‌پذیری برخوردار شوند. بانک مرکزی باید مستقل عمل کند، و در این میان بسیار مهم است که بالاخره مردم آموزش ببینند و سطح آگاهی عمومی اقتصادی جامعه افزایش یابد ، و مهم‌تر از همه، اعتماد عمومی بازسازی شود. در غیر این صورت، این اصلاح بیشتر شبیه آرایش ظاهری بیماری خواهد بود تا درمان.

در پایان می‌توان گفت حذف صفر از پول ملی اگرچه در ظاهر اقدامی ضروری و کاربردی به نظر می‌رسد، اما بدون اصلاحات زیربنایی اقتصادی، فقط رویه‌ای نمایشی و مقطعی است. مردم به ظاهر صفرها واکنش نشان نمی‌دهند، بلکه آنچه برایشان مهم است ارزش واقعی پولی است که در دست دارند. وقتی حقوق کارمند در برابر قیمت کالاها کم‌ارزش می‌شود، وقتی تورم هر روز سفره را کوچک‌تر می‌کند، تغییر عددها روی اسکناس نه‌تنها آرامش‌بخش نیست، بلکه شاید بیشتر هم آزاردهنده باشد.

اصلاح واحد پولی می‌تواند گامی مثبت باشد، اما به‌شرطی که نه آغاز راه دانسته شود و نه پایان آن. این فقط یکی از حلقه‌های زنجیره نجات اقتصاد ایران است؛ زنجیره‌ای که حلقه‌های اصلی آن، شفافیت، اصلاح ساختار بودجه، ثبات اقتصادی و بازسازی اعتماد عمومی است. در غیر این صورت، حذف چهار صفر هم فقط آب در هاون تورم خواهد بود.


یادداشت از: مسیح محجوب، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود