
طلوع عصری پرمناقشه/ ژئوپلیتیک، فناوری و بازآرایی جهانی
به گزارش اقتصادرَوا، جهان امروز در آستانه نقطه عطفی تاریخی ایستاده است؛ دورهای که با «فضایی تازه، چالشهایی بدیع و عصری متفاوت» تعریف میشود و بهواقع، گسستی آشکار از الگوهای گذشته رقم زده است. این عصر جدید، آکنده از بیثباتی سیاسی بیسابقه، بازآرایی نظم جهانی و ظهور فناوریهای بزرگ است که همگی در میانه رقابتی فزاینده میان قدرتهای بزرگ شکل میگیرند.
اختلال در حکمرانی جهانی و بیثباتی سیاستگذاری ایالات متحده
ویژگی اصلی این عصر جدید، اختلال عمیق در حکمرانی جهانی است که عمدتاً ناشی از پویاییهای سیاسی داخلی ایالات متحده است. دولت دوم ترامپ، سبکی نامنظم و غیرقابلپیشبینی در سیاستگذاری معرفی کرده است که تصمیمات آن بهصورت ناگهانی و کاملاً متفاوت از رویکردهای سنجیده و متعارف دولتهای پیشین، از جمله دولت بایدن، اتخاذ میشود. این غیرقابلپیشبینی بودن، حسی فراگیر در میان رهبران جهانی و تصمیمگیران تجاری ایجاد کرده که نظم جهانی موجود در حال زوال است و بحثهایی درباره احتمال پایان آن به راه افتاده است. به طور خاص، اعتبار دیرینه آمریکا بهعنوان شریکی قابلاعتماد در مدیریت جهانی به شدت تضعیف شده و پایههای ثبات پیشین را به چالش کشیده است. در مقابل، به نظر میرسد رهبری چین با راهبُرد تطبیق یافته و آمادگی بهتری برای مواجهه با چالشهای کنونی عمل میکند و از شوکهای قبلی، از جمله سیاستهای تجاری دولت اول ترامپ، با موفقیت عبور کرده است.
مرگ رؤیای G2 و ظهور چندقطبیگرایی
ایده «G2» که بر اساس آن ایالات متحده و چین بهصورت مشترک چالشهای جهانی را مدیریت میکردند، اکنون بهکلی از بین رفته است. این رؤیا که در اوایل دوره شی جینپینگ، بهویژه در حدود سال ۲۰۱۵ با بحثهایی درباره «مدلهای جدید روابط قدرتهای بزرگ» و تلاشهای مشترک مانند توافق اقلیمی پاریس مطرح شده بود، محقق نشد. در عوض، رویکرد دولت بایدن که بهعنوان «اتحاد بر محور آمریکا میان دموکراسیها در برابر دیکتاتوریها» توصیف شده، به دلیل تداوم تأثیر سیاستهای دوره ترامپ و دستور کارهای انتخاباتی، ناپایدار تلقی میشود. انتظار میرود نظم جهانی آینده چندقطبیتر باشد و اتحادهای باثبات مختلفی حول بازیگران قابلپیشبینیتر مانند قدرتهای اروپایی، چین یا اتحادهای منطقهای عملگرا، مانند آنچه در آمریکای لاتین دیده میشود، شکل گیرد. رهبران تجاری جهانی که به دنبال شفافیت برای سرمایهگذاریهای بلندمدت هستند، به دلیل فقدان سیاست تجاری منسجم و روشن از سوی ایالات متحده، با چالشهای قابلتوجهی مواجهاند.
پویایی ایالات متحده و چین: سوءتفاهم و رقابت راهبُردی
تنش مداوم بین ایالات متحده و چین ریشه در سوءتفاهم اساسی یا ناتوانی دنیای غرب در پذیرش برخی حقایق درباره ظهور چین دارد. عناصر کلیدی این چالش شامل تسلط بیرقیب چین بهعنوان قدرت برتر تولید جهانی، رشد اقتصادی سریع و مداوم آن در مقایسه با اقتصادهای غربی و حاکمیت امن و با اعتمادبهنفس حزب کمونیست است. این واقعیت، شوک اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برای غرب ایجاد کرده است، بهویژه با توجه به نتایج تاریخی در آسیا و تصور پایان جنگ سرد. راهبُرد دولت ترامپ در قبال چین ترکیبی از «فشار حداکثری» و «ابهام راهبُردی» را شامل میشود - تاکتیکهایی که پیشتر علیه ایران یا در دوران جنگ سرد به کار گرفته شده بودند - و اکنون علیه دومین اقتصاد بزرگ جهان اعمال میشوند که منجر به بیثباتی قابلتوجهی شده است.
گسستهای ژئوپلیتیکی گستردهتر
فراتر از روابط ایالات متحده و چین، دوره کنونی شاهد گسستهای ژئوپلیتیکی مهمی بوده است که نمونه بارز آن مداخله نظامی ایالات متحده در ایران است. این اقدام از نظر تاریخی بسیار مهم تلقی میشود و میتواند خودداری راهبردی دیرینه آمریکا را که طی دههها شکل گرفته، کاملاً از بین ببرد. نگرانیهایی وجود دارد که سیاستگذاران درگیر ممکن است پیامدهای بلندمدت این اقدامات را به طور کامل درک نکرده باشند. تشدید این وضعیت تا حد زیادی تحتتأثیر اهداف راهبُردی اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو تلقی میشود، بهطوری که ایالات متحده ممکن است بهعنوان یک «نایب خارج از کنترل» عمل کند. علاوه بر این، برخی تحلیلها ارتباطی بین اقدامات سیاست خارجی، مانند مداخله در ایران و الزامات سیاسی داخلی در دولت ایالات متحده نشان میدهند که بیانگر تعامل پیچیدهای بین فشارهای داخلی و خارجی است.
هوش مصنوعی: فناوری «متولدشده در مناقشه»
هوش مصنوعی بهعنوان فناوری تحولآفرین دیگری در این عصر شناسایی شده که به دلیل ظهور در فضای ژئوپلیتیکی کنونی، «متولدشده در مناقشه» توصیف میشود. برخلاف نوآوریهای قبلی مانند آیفون که در دوره جهانیسازی ظهور کردند، هوش مصنوعی به طور ذاتی با رقابت قدرتهای بزرگ و نگرانیهای امنیت ملی، بهویژه بین ایالات متحده و چین، پیوند خورده است. گسترش دیجیتالیسازی و هوش مصنوعی همچنین بهعنوان عاملی در یک «جنگ خاموش» برای نفوذ و کنترل بر اطلاعات و توجه عمومی توصیف میشود که بهویژه در محیطهای رسانههای اجتماعی پویا و کنترلشدهای مانند چین مشهود است.
چشمانداز آینده: مخاطرات زیستمحیطی و بسیج سرمایه انسانی
در نگاه به آینده، نگرانیهای قابلتوجهی شامل مخاطرات دستکم گرفتهشده پاندمیهای آینده و بیثباتی زیستمحیطی گستردهتر، از جمله بحران اقلیمی جاری، بهویژه در مناطقی مانند آسیا و آفریقا، وجود دارد. در مقابل، منبع اصلی خوشبینی، بسیج بیسابقه سرمایه انسانی در سطح جهانی است. «شوک چین» - رشد تحولآفرین ناشی از مشارکت ۱.۴ میلیارد نفر - بهعنوان پیشزمینهای برای تحولات مشابه در هند و به طور بالقوه آفریقا دیده میشود. گسترش نمایی آموزش عالی در سطح جهانی که پیشبینی میشود نزدیک به نیمی از جوانان جهان در آموزش عالی ثبتنام کنند، نقطه عطف تاریخی مهمی با ظرفیت عظیم برای نوآوری و توسعه در آینده محسوب میشود.
گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی