پنج شنبه، 10 مهر 1404

توهم بهره ارزان؛ قمار اقتصادی رهبران پوپولیست
دیروز, 18:22
کد خبر: 1101

توهم بهره ارزان؛ قمار اقتصادی رهبران پوپولیست

رهبران پوپولیست نرخ بهره پایین را ابزاری برای محبوبیت کوتاه‌مدت می‌دانند، اما این سیاست در بلندمدت به تورم، بی‌اعتمادی بازار و بحران بدهی می‌انجامد؛ تجربه ترکیه شاهدی روشن بر این واقعیت است.

به گزارش اقتصادرَوا، رهبران قدرتمند پوپولیست اغلب از نرخ بهره پایین دفاع می‌کنند؛ نه به‌عنوان ابزاری برای گسترش پایدار اقتصادی، بلکه به‌عنوان یک راهبرد سیاسی کوتاه‌مدت برای پنهان‌کردن پیامدهای منفی بلندمدت سیاست‌های اصلی خود. این محاسبه سیاسی به آن‌ها کمک می‌کند تا پیروزی‌های انتخاباتی به دست آورند، حتی زمانی که اقداماتی مانند وضع تعرفه‌ها، رشد و بهره‌وری بلندمدت را تضعیف می‌کند. باور به اینکه رفاه را می‌توان صرفاً از طریق وام‌گیری ارزان مهندسی کرد، یک توهم پوپولیستی است. اگر فشار سیاسی، استقلال بانک مرکزی را تضعیف کند، اعتماد بازار فرو می‌ریزد و در نتیجه، صرف ریسک افزایش یافته و هزینه‌های وام‌گیری بالا می‌رود و آسیب‌پذیری‌های مالی‌ای که رهبران پوپولیست در پی پنهان‌کردنشان بودند، آشکار می‌شود.

قمار سیاست پولی پوپولیستی

جذابیت اصلی نرخ بهره پایین برای رهبران پوپولیست - ملی‌گرا که در کشورهایی از آرژانتین و هند و برزیل گرفته تا ترکیه و ایالات متحده مشاهده شده است، در سهولت انتخاباتی آن نهفته است. راهبردهای پوپولیستی، گرچه در کوتاه‌مدت اغلب از محبوبیت برخوردارند، اما ناگزیر در بلندمدت نتایج اقتصادی زیان‌باری به بار می‌آورند. از این‌رو، رهبران برای به تعویق انداختن آشکار شدن خطای سیاست‌هایشان نزد هواداران، تا زمانی که آسیب انتخاباتی اجتناب‌ناپذیر شود، نیازمند نرخ بهره پایین هستند.

نمونه بارز این موضوع استفاده از تعرفه‌های وارداتی است. در حالی که ارائه تعرفه‌ها به‌عنوان ابزاری برای «مالیات‌ستانی از خارجی‌ها و کاهش مالیات برای شهروندان داخلی» از نظر سیاسی جذاب است، در عمل این سیاست‌ها بهره‌وری و بازده اقتصادی بلندمدت را کاهش می‌دهند. نرخ بهره پایین به‌عنوان سازوکاری موقت عمل می‌کند تا اثرات منفی فوری چنین سیاست‌هایی را کاهش دهد. با فراهم کردن امکان وام‌گیری آسان برای مصرف‌کنندگان و بنگاه‌ها، اعتبار ارزان به آن‌ها اجازه می‌دهد تا زندگی را سر کنند، بی‌آنکه فوراً دریابند که درآمدهای آینده‌شان رو به کاهش است.

دولت پوپولیست باید سریعاً برای کاهش نرخ بهره اقدام کند، پیش از آنکه رکود اقتصادی آشکار شود و بدین ترتیب تلاش می‌کند آسیبی را که وارد کرده پنهان سازد. با این حال، تکیه بر اعتبار ارزان صرفاً ضعف‌های ساختاری زیرین را می‌پوشاند؛ هرچه این پوشش بیشتر ادامه یابد، هزینه نهایی رویارویی با واقعیت اقتصادی بالاتر خواهد بود. تجربه تاریخی نشان داده است که این رویکرد شکست خورده، چراکه هیچ کشوری تحت حکومت پوپولیست‌ها شاهد «معجزه رشد» نبوده است.

توهم کنترل نرخ بهره

مطالبات پوپولیست‌ها برای کاهش نرخ بهره غالباً بر یک سوءبرداشت بنیادین - یا نوعی امتناع عامدانه از پذیرش واقعیت - دربارۀ چگونگی تعیین واقعی هزینه‌های وام‌گیری استوار است. رهبرانی چون رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، پیش‌تر مدعی بودند که نرخ‌های بهره بالا خود عامل ایجاد تورم است و به همین دلیل کاهش نرخ سیاستی را به‌رغم افزایش قیمت‌ها تحمیل کردند. این رویکرد برای ترکیه فاجعه‌بار بود: تورم از ۸۰ درصد گذشت، ارزش پول ملی سقوط آزاد کرد و پس‌اندازهای خانوارها از میان رفت، تا آنکه در نهایت سیاست پولی متعارف دوباره برقرار شد.

برخلاف دیدگاه مردان قدرتمند پوپولیست، هزینه‌های وام‌گیری برای دولت‌ها، بنگاه‌ها و خانوارها صرفاً به نرخ کوتاه‌مدت سیاستی بانک مرکزی وابسته نیست. این هزینه‌ها بازتابی از ارزیابی بازار نسبت به توان بازپرداخت بدهکار هستند. اگر سرمایه‌گذاران به مسیر مالی دولت، ثبات نهادی یا اقتدار پولی آن بی‌اعتماد شوند، نرخ بهره بالاتری - تحت عنوان «صرف ریسک» (Risk premium) - مطالبه می‌کنند تا خطر درک شده را جبران کنند؛ بنابراین، کاهش نرخ سیاستی بانک مرکزی الزاماً به معنای اعتبار ارزان‌تر در کل اقتصاد نیست؛ اگر اعتبار مالی تضعیف شود یا انتظارات تورمی افزایش یابد، نرخ‌های بازار مستقل از تصمیم بانک مرکزی صعود خواهند کرد.

نقش حیاتی استقلال بانک مرکزی

ایالات متحده از یک سپر کلیدی در برابر مطالبات پولی پوپولیستی برخوردار است: استقلال فدرال رزرو. برخلاف ترکیه، رئیس‌جمهور آمریکا نمی‌تواند صرفاً با فرمان خود نرخ بهره را پایین بیاورد.

با این حال، این سپرْ آسیب‌پذیر است. یک رئیس‌جمهور مصمم می‌تواند با انتصاب وفاداران یا افراد بی‌تجربه و مرعوب، خودمختاری فدرال رزرو را تضعیف کند. اگر مرز میان اقتدار پولی و سیاسی مخدوش شود، بازارها به‌سرعت نتیجه خواهند گرفت که کاهش نرخ بهره مبتنی بر داده‌های اقتصادی نیست. در آن لحظه، صرف ریسک افزایش می‌یابد و هزینه‌های وام‌گیری بالا می‌رود.

از دست رفتن اعتماد، تهدیدی جدی برای ایالات متحده است، به‌ویژه با توجه به مسیر مالی کنونی این کشور: بدهی فدرال بیش از ۱۰۰ درصد تولید ناخالص داخلی است و پیش‌بینی می‌شود کسری بودجه همچنان بالا بماند. آمریکا به‌شدت به اعتماد بازار نسبت به اعتبار فدرال رزرو متکی است. اگر این اعتماد تضعیف شود، هزینه‌های وام‌گیری به‌شدت افزایش خواهد یافت و به طور تناقض‌آمیزی بار هزینه‌های بدهی دولت سنگین‌تر خواهد شد. در نهایت، اعتبار بانک مرکزی سرمایه‌ای است بسیار ارزشمند که نباید برای مصلحت‌جویی سیاسی قربانی شود؛ چرا که برای ثبات اقتصادی داخلی و جهانی حیاتی است.


گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود