سه شنبه، 22 مهر 1404

بی‌تفاوتی بازارها نسبت به سیاست‌های ناپایدار در ایالات متحده
16 مهر 1404, 10:22
کد خبر: 1112

بی‌تفاوتی بازارها نسبت به سیاست‌های ناپایدار در ایالات متحده

بازارهای مالی با وجود سیاست‌های پرریسک ترامپ واکنش اندکی نشان داده‌اند. شش دلیل محتمل برای این بی‌تفاوتی بررسی می‌شود؛ دلایلی که چشم‌انداز بلندمدت مثبتی ندارند.

به گزارش اقتصادرَوا، با وجود اینکه سیاست‌های دولت دونالد ترامپ، مانند حملات مداوم به استقلال فدرال رزرو و ایجاد نوسانات شدید در برنامه‌های تعرفه‌ای، معمولاً باید نگرانی عمیقی برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند، بازارهای مالی و شرکت‌های بزرگ واکنش و مقاومت ناچیزی از خود نشان داده‌اند. این بی‌تفاوتی متناقض‌نما در شرایطی رخ می‌دهد که ثبات اقتصادی و اعتبار سیاست پولی برای بازده مالی امری ضروری تلقی می‌شود. این یادداشت، شش توضیح ممکن را برای این آرامش نسبی بازارها بررسی می‌کند که هیچ‌یک چشم‌انداز بلندمدت مثبتی را نشان نمی‌دهند.

تحلیل اصلی: شش دلیل برای نادیده گرفتن ریسک‌های آشکار

ارین لاک‌وود (Erin Lockwood)، پژوهشگر اقتصاد سیاسی بین‌الملل و بازیگران بازارهای مالی، شش دلیل محتمل را برای عدم مقاومت سرمایه‌گذاران در برابر سیاست‌هایی که به وضوح منافع بلندمدت اقتصادی را تهدید می‌کنند، مطرح می‌کند. این سیاست‌ها شامل کاهش شدید بودجه تحقیقات فدرال، اقدامات سخت‌گیرانه علیه مهاجرت و تضعیف نهادهای مستقل سیاست‌گذاری و جمع‌آوری داده‌ها هستند.

۱. استدلال انگیزشی و خوش‌بینی بازار (تجارت TACO)

اولین توضیح بر این فرض استوار است که بازارها و شرکت‌ها به سادگی نمی‌خواهند باور کنند که دونالد ترامپ قصد جدی برای پیگیری افراطی‌ترین پیشنهادهای خود دارد. کسانی که از راهبُرد «ترامپ همیشه کوتاه می‌آید» (TACO) پیروی کرده‌اند، تا حد زیادی در شرط‌بندی خود پیروز بوده‌اند، زیرا بسیاری از تعرفه‌های آسیب‌زا یا کوتاه‌مدت بوده‌اند و یا شامل معافیت‌هایی شده‌اند. این دیدگاه باعث می‌شود که بازیگران بازار به این نتیجه برسند که نیازی به واکنش جدی در برابر این رجزخوانی‌ها نیست.

۲. همسویی ایدئولوژیک

احتمال دوم به ایدئولوژی شرکت‌کنندگان در بازار مربوط می‌شود. سهام‌داران و صاحبان سرمایه ممکن است صادقانه معتقد باشند که بسیاری از هزینه‌های دولتی (مانند تحقیق و بهداشت عمومی) اتلاف منابع است، مقررات همواره دست و پا گیر هستند و آموزش عالی تحت نفوذ افکار سوسیالیستی قرار دارد. در صورت پذیرش این دیدگاه، آن‌ها از اقدامات دولت برای کنار گذاشتن این برنامه‌ها استقبال می‌کنند.

۳. افق‌های زمانی کوتاه‌مدت

این ایدئولوژی اغلب توسط افق‌های زمانی کوتاه‌مدت شرکت‌ها تقویت می‌شود. در حالی که کاهش چشمگیر بودجه تحقیقات فدرال به وضوح به رقابت‌پذیری بلندمدت ایالات متحده آسیب می‌زند، پارادایم غالب «سرمایه‌داری سهام‌داران» (Shareholder capitalism) شرکت‌ها را وادار می‌سازد که این هزینه‌های آتی را نادیده بگیرند. اگر سکوت یا تبعیت آشکار در برابر دولت، به نفع قیمت سهام کوتاه‌مدت باشد، هزینه‌های بلندمدت به آینده موکول می‌شوند.

۴. درک نادرست از ترجیحات ثبات

ممکن است فرض اصلی ما مبنی بر تمایل شرکت‌ها به ثبات اقتصادی و اعتبار سیاست‌ها اشتباه باشد. برخی از بازیگران بازار نه تنها می‌توانند از نوسانات تجاری سود ببرند، بلکه ظهور یک رژیم شخصی و توانگرسالار در ایالات متحده ممکن است اطمینان شرکت‌های بزرگ را در مورد توانایی خود برای تضمین کاهش مالیات و مقررات مطلوب افزایش دهد. در این چارچوب، هرج و مرج و عدم اطمینان فراگیر ناشی از سیاست‌های دولت، بهایی کوچک برای «دسترسی به پادشاه» و کسب امتیازات ویژه تلقی می‌شود.

۵. دشواری بسیج جمعی و ترس از تلافی

حتی با وجود انگیزه‌های قوی، بسیج جمعی در میان شرکت‌ها دشوار است. اگر شرکت‌های انفرادی بر این باور باشند که می‌توانند به طور یک‌جانبه امتیازات ارزشمندتری را از رژیم حاکم کسب کنند، لابی‌گری جمعی را بی‌ارزش یا حتی مغایر با منافع محدود خود می‌دانند. علاوه بر این، ترامپ به طور متداول، شرکت‌های خاص را هدف محکومیت قرار داده و از ابزارهای اجرایی علیه سازمان‌های حقوقی، دانشگاه‌ها و شرکت‌های خصوصی استفاده کرده است. این امر باعث می‌شود که برخی نه به امید کسب امتیاز، بلکه از ترس انتقام‌جویی سکوت کنند.

۶. نقص در پردازش اطلاعات توسط بازارها

دلیل نهایی به نحوه پردازش اطلاعات توسط بازارها مربوط می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که مدل‌های ارزیابی ریسک بازار، اغلب در برخورد با شوک‌های خارجی ضعیف عمل کرده و آن‌ها را به «دم‌های ناشناخته توزیع» تنزل می‌دهند. به گفته پل کروگمن، اقتصاددان برندۀ جایزۀ نوبل، «بازارها طوری عمل می‌کنند که انگار همه چیز عادی است تا زمانی که به وضوح آشکار وضعیت این‌طور نیست». افزون بر این، بازارها آن‌گونه که تصور می‌شود، اطلاعات را ترکیب نمی‌کنند؛ بلکه معامله‌گران کمتر به خودِ رویدادها و بیشتر به انتظارات خود از نحوه واکنش دیگران به آن رویدادها پاسخ می‌دهند که این پویایی، باعث ایجاد گسست‌های چشمگیری در نحوه ارزش‌گذاری ریسک‌های سیاسی می‌شود.

جمع‌بندی و چشم‌انداز آتی

این شش توضیح لزوماً متناقض نیستند و عوامل سازمانی، اندازه شرکت و میزان ادغام در زنجیره‌های ارزش جهانی بر تمایل شرکت‌ها برای مقاومت در برابر سیاست‌های آسیب‌رسان اقتصادی تأثیر می‌گذارند. در حالی که برخی از شرکت‌ها ممکن است در توانایی خود برای کسب امتیاز از دولت اطمینان داشته باشند و برخی دیگر از بایکوت شدن توسط رئیس‌جمهور ترس داشته باشند، نباید توهمی در مورد نتایج وجود داشته باشد: تمایل شرکت‌ها و بازارها برای قمار بر سر دستاوردهای کوتاه‌مدت در مقابل هزینه‌های بلندمدت، منجر به فرا رسیدن آن هزینه‌های بلندمدت خواهد شد.


گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود