اقتصاد «ضد جاذبه» آمریکا و نگرانیهای مربوط به نابرابری ساختاری
به گزارش اقتصادرَوا؛ اقتصاد ایالات متحده در سال جاری میلادی، پیشبینیهای قبلی مبنی بر رکود شدید را باطل کرده و عملکردی قوی و «ضد جاذبه» از خود نشان داده است. این انعطافپذیری عمدتاً توسط دو عامل اصلی هدایت میشود: رونق سرمایهگذاری در هوش مصنوعی (AI) و تأثیر ثروت ناشی از افزایش سرسامآور ارزش سهام در بازار. با این حال، شواهد نشان میدهد که این رشد از نظر توزیع بسیار نامتوازن است و خطرات قابل توجهی، بهویژه در رابطه با پایداری مالی و نابرابری اجتماعی، آن را تهدید میکند.
موتورهای رشد: هوش مصنوعی و اثر ثروت
بخش فناوری، بهویژه در حوزه هوش مصنوعی، کانون اصلی سرمایهگذاری و خوشبینی در اقتصاد آمریکا بوده است. تخمین زده میشود که هزینههای سرمایهای شرکتهای بزرگ فعال در حوزه هوش مصنوعی بین سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۷ دو برابر شود. این رونق فناوری نه تنها به سرمایهگذاری مستقیم در زیرساختهایی مانند «دیتاسنترها» منجر شده، بلکه ارزش سهام ایالات متحده را به رکوردهای جدیدی رسانده است. اقتصاددانان معتقدند که «اثر ثروت» مثبت ناشی از افزایش ارزش بازار سهام که خانوارها را در یک سال گذشته با ۵ تریلیون دلار ثروت اضافی مواجه کرده است، محرک اصلی ادامه هزینهکرد مصرفکنندگان بوده است. همچنین، اقدامات تعرفهای دولت که در ابتدا مایه نگرانی بود، با استقرار در سطحی پایینتر از آنچه در ابتدا پیشبینی میشد (کاهش نرخ تعرفه مؤثر به ۱۷.۵ درصد)، آسیب کمتری به اقتصاد وارد کرده و شرکتها نیز با بازسازی زنجیرههای تأمین خود انطباقپذیری نشان دادهاند.
واقعیت اقتصاد دو سرعته و نابرابری فزاینده
اگرچه اقتصاد در سطح کلان قوی به نظر میرسد و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در سهماهه سوم به ۳.۹ درصد سالانه تخمین زده شده است، اما تحلیلگران به یک «اقتصاد دو سرعته» اشاره میکنند. مصرفکنندگانی که داراییهای زیادی دارند (به دلیل مالکیت سهام) از افزایش ثروت حمایت میشوند، در حالی که افراد کمدرآمد با فرسایش قدرت خرید ناشی از تورم بالاتر از هدف و رشد دستمزد کمتر مواجه هستند. آمارها حاکی از آن است که ۱۰ درصد بالای درآمدی جامعه اکنون مسئول تقریباً نیمی از کل هزینههای مصرفی آمریکا هستند. این تمرکز هزینهکرد در میان نخبگان ثروتمند، به رشد بخش کالاهای تجملی و خدمات ممتاز کمک کرده، اما همزمان، وضعیت کارگران کمدرآمد بدتر شده است؛ به طوری که رشد دستمزد برای یکچهارم پایینتر کارگران (۳.۶ درصد) کمتر از پردرآمدترینها (۴.۶ درصد) بوده است. این نابرابری در آینده نزدیک احتمالاً با اجرای لایحه مالیاتی و هزینهای اخیر دولت که تخمین زده میشود منابع ۱۰ درصد پایین درآمدی را کاهش و منابع ۱۰ درصد بالای درآمدی را افزایش دهد، تشدید خواهد شد.
خطرات پایداری و چشمانداز آینده
با وجود خوشبینی گسترده، نگرانیهایی جدی در مورد پایداری این رشد وجود دارد. قیمت داراییها بسیار بالا است و برخی تحلیلگران شرایط کنونی را با حباب داتکام در اواخر دهه ۱۹۹۰ مقایسه میکنند و هشدار میدهند که هر گونه ناامیدی در درآمد شرکتهای هوش مصنوعی میتواند موجب فروش گسترده سهام و سقوط بازار شود. برخی اقتصاددانان معتقدند که با توجه به قوت هزینههای مصرفکننده، کاهش نرخ بهره توسط فدرال رزرو (به دلیل ضعف نسبی در بازار کار) ممکن است سیاست درستی نباشد و فشار تورمی زیربنایی ادامه خواهد یافت. علاوه بر ریسکهای مالی، سیاستهای تجاری غیرقابل پیشبینی همچنان به عنوان یک نگرانی برای بازارهای جهانی مطرح است. این روندها نشان میدهند که اگرچه اقتصاد ایالات متحده از پیشبینیهای رکودی فرار کرده است، اما سلامت آن به شدت به یک «حباب» مبتنی بر هوش مصنوعی و یک گروه کوچک از مصرفکنندگان ثروتمند وابسته است. این امر شکنندگی ساختاری اقتصاد را آشکار میسازد.
گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی
