جمعه، 14 آذر 1404

فرار به‌سوی رشد؛ چرا نسخه‌های مهاجرت و بهره‌وری دیگر بودجه‌ها را نجات نمی‌دهند؟
دیروز, 15:10
کد خبر: 1343

فرار به‌سوی رشد؛ چرا نسخه‌های مهاجرت و بهره‌وری دیگر بودجه‌ها را نجات نمی‌دهند؟

اتکا به رشد از مسیر مهاجرت یا جهش بهره‌وری، بیش از آنکه راه‌حلی پایدار برای بحران بدهی باشد، یک توهم مالی است. شواهد نشان می‌دهد هر دو مسیر با موانع ساختاری و پیامدهای ناخواسته روبه‌رو هستند.

به گزارش اقتصادرَوا؛ سیاست‌مداران اغلب بر روی وعدة رشد اقتصادی تکیه می‌کنند تا پیش‌بینی‌های بودجه‌ای خود را خوش‌بینانه‌تر جلوه دهند. از آنجا که بدهی تنها یک بخش از نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی (GDP) است، افزایش تولید می‌تواند به اندازة کاهش بدهی مؤثر باشد. اگرچه در گذشته، اقتصادهای پس از جنگ جهانی دوم یا کشورهای در حال ظهور با بهره‌گیری از رونق کالاها توانستند از طریق رشد، بدهی‌های خود را حل‌وفصل کنند، اما اکنون منابع ساده و در دسترس برای رشد تا حد زیادی کاهش یافته‌اند. با این وجود، جناح‌های چپ و راست همچنان به ترتیب بر مهاجرت (به عنوان پاسخ طبیعی به پیری جمعیت) و افزایش بهره‌وری (ناشی از کاهش مالیات و پیشرفت فناوری) به عنوان راه‌حل‌های اصلی تکیه دارند. با این حال، شواهد نشان می‌دهد که نه افزایش جمعیت و نه افزایش بهره‌وری به تنهایی قادر به نجات بودجه‌های امروزی نیستند.

چالش‌های مهاجرت و افزایش نیروی کار

افزایش مهاجرت در کوتاه‌مدت می‌تواند از طریق بالا بردن تولید ناخالص داخلی و افزایش درآمدهای مالیاتی، بدهی‌های موجود را بین افراد بیشتری تقسیم کند و کسری بودجه را کاهش دهد. این جذابیت، به‌ویژه در برابر مشکل پیری جمعیت در اروپا یا ژاپن، مورد تأیید مقامات ارشد بانک‌های مرکزی نیز قرار گرفته است.

با این حال، این راه‌حل صرفاً مشکل را به تأخیر می‌اندازد. بر اساس استدلال ناظران مالی، مهاجران جوان نیز مانند کودکان تازه‌متولدشده، در نهایت پیر می‌شوند و میانگین سنی جمعیت همچنان افزایش می‌یابد. این روند به مثابه یک «طرح پانزی جمعیتی» عمل می‌کند که در نهایت منجر به مواجهه با همان مشکل در مقیاسی بزرگ‌تر می‌شود.

علاوه بر این، موانع سیاسی و زیرساختی جدی وجود دارد. در بسیاری از کشورهای غربی، نگرانی‌های رأی‌دهندگان در مورد ازدحام، کمبود مسکن و عدم کفایت خدمات عمومی و زیرساخت‌ها، منجر به واکنش‌های شدید شده است. افزایش جمعیت مهاجر، به‌ویژه در مناطق مولد مانند اطراف لندن یا شهرهای موفق آمریکا که با محدودیت‌های عرضه مسکن مواجه هستند، تشدیدکننده مشکلات است.

از منظر مالی، تأثیر مثبت مهاجران به شدت به سطح مهارت آن‌ها وابسته است. برای مثال، مطالعات نشان می‌دهد که یک مهاجر جوان و دارای مدرک تحصیلات تکمیلی، مزایای مالی قابل توجهی را در طول عمر خود برای دولت به ارمغان می‌آورد؛ در حالی که مهاجران کم‌مهارت، تأثیر مالی مثبتی ندارند. با توجه به اینکه موج مهاجرت پس از سال ۲۰۲۰ عمدتاً شامل نسبت بالایی از مهاجران کم‌مهارت، از جمله پناه‌جویان بوده است، منافع مالی مورد انتظار محقق نشده است. در نهایت، محاسبات نشان می‌دهد که برای پر کردن شکاف‌های مالی عظیم، تعداد مهاجران با مهارت بالا مورد نیاز، رقمی غیرقابل‌اجرا و نامحتمل است.

پیامدهای غیرمنتظره رشد بهره‌وری

امید به رشد سریع بهره‌وری، به ویژه از طریق نوآوری‌هایی مانند هوش مصنوعی (AI)، به عنوان یک راه‌حل مالی مطرح شده است. برخی سناریوها پیش‌بینی می‌کنند که افزایش جزئی در رشد بهره‌وری کلی می‌تواند نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.

با این حال، رشد بهره‌وری نیز عوارض جانبی مالی به همراه دارد:

۱. کاهش دستاورد مالی از طریق برنامه‌های رفاهی: طرح‌های بازنشستگی دولتی مانند تأمین اجتماعی اغلب به دستمزدها مرتبط هستند؛ دستمزدها نیز با بهره‌وری افزایش می‌یابند. این پیوند باعث می‌شود که سود مالی خالص ناشی از رشد بهره‌وری، محدود شود.

۲. رابطه رشد و نرخ بهره: آنچه برای بهبود پایداری بدهی حیاتی است، افزایش رشد نسبت به نرخ بهره است. بر اساس مدل‌های متعارف اقتصادی، بهره‌وری و نرخ بهره معمولاً همراه با یکدیگر صعود و نزول می‌کنند. رشد سریع‌تر، تقاضا برای سرمایه‌گذاری را افزایش می‌دهد و فشار صعودی بر نرخ بهره واقعی وارد می‌کند. این امر شکاف بین نرخ بهره و نرخ رشد را کاهش می‌دهد یا حتی وضعیت پایداری بدهی را بدتر می‌کند.

۳. تقاضای سرمایه‌گذاری ناشی از فناوری: خوش‌بینی در مورد هوش مصنوعی باعث افزایش شدید تقاضای سرمایه‌گذاری برای مراکز داده و زیرساخت‌ها شده است. هرچقدر خوش‌بینی نسبت به پتانسیل رشد هوش مصنوعی بیشتر باشد، هزینه‌های مورد نیاز بالاتر می‌رود. این تقاضای فزاینده برای سرمایه، حتی برای کشورهایی مانند آمریکا که می‌توانند سرمایه زیادی وارد کنند، در نهایت نرخ بهره را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، انتظار رشد سریع‌تر در آینده، تمایل مردم به پس‌انداز را کاهش می‌دهد که کمبود سرمایه را وخیم‌تر می‌کند.

۴. اثرات سرریز جهانی: رشد سریع در یک اقتصاد بزرگ (مانند آمریکا) می‌تواند به دلیل همبستگی شدید نرخ‌های بهره در سطح جهانی، هزینه سرمایه را برای همه کشورها افزایش دهد. در نتیجه، کشورهایی مانند اروپا که از نظر تکنولوژیکی پویایی کمتری دارند، ممکن است با پدیده «واردات نرخ‌های بهره بالاتر در حالی که بهره‌وری ثابت مانده است» مواجه شوند.

۵. فشار برای بازتوزیع: عصر اختلال اقتصادی ناشی از هوش مصنوعی می‌تواند به افزایش تقاضا برای برنامه‌های رفاهی یا درآمدهای پایه جهان‌شمول (UBI) منجر شود. در حالی که کیک اقتصادی بزرگ‌تر می‌تواند مدیریت مازاد بودجه را آسان‌تر کند، ماهیت عمیق این اختلالات می‌تواند مطالبات جدید و پرهزینه‌ای را بر دولت تحمیل کند.

اگرچه رشد اقتصادی به طور بالقوه می‌تواند تعدیل‌های مالی موفقیت‌آمیز را تسهیل کند، اما اتکا به رشد، از طریق افزایش جمعیت یا افزایش بهره‌وری، به تنهایی بعید است که بحران‌های مالی قریب‌الوقوع کشورهای ثروتمند را برطرف کند. راه‌حل‌های مبتنی بر مهاجرت صرفاً مشکلات جمعیتی را به تأخیر می‌اندازند و با موانع سیاسی و محدودیت‌های مهارتی مواجه هستند. به همین ترتیب، افزایش بهره‌وری ناشی از فناوری‌های جدید، اگرچه جذاب است، اما با افزایش نرخ بهره و تقاضاهای بازتوزیع همراه است که مزایای مالی آن را خنثی یا حتی معکوس می‌سازد. در نهایت، تمرکز صرف بر رشد، راه فراری پایدار از مشکلات عمیق ساختاری بودجه‌ای کنونی نیست.


گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود