سه شنبه، 18 آذر 1404

هزینه واقعی تولید برق؛ از گاز تا خورشید
امروز, 08:57
کد خبر: 1350

هزینه واقعی تولید برق؛ از گاز تا خورشید

بررسی شاخص هزینه تراز‌شده تولید برق نشان می‌دهد نیروگاه‌های خورشیدی و بادی اکنون کم‌هزینه‌ترین گزینه‌ها هستند، در حالی که تداوم اتکا به گاز، امنیت و اقتصاد برق ایران را با چالش روبه‌رو کرده است.

به گزارش اقتصادرَوا، تأمین پایدار برق به‌عنوان یکی از پایه‌های اصلی رشد اقتصادی، در سال‌های اخیر به یکی از حساس‌ترین گلوگاه‌های زیرساختی ایران تبدیل شده است. وابستگی بالای صنعت برق کشور به گاز طبیعی، همزمان با تشدید ناترازی در شبکه گاز، امنیت عرضه انرژی را در مقاطع مختلف سال با چالش مواجه کرده و هزینه‌های پنهان گسترده‌ای را بر اقتصاد تحمیل کرده است. در چنین شرایطی، بازنگری در ترکیب منابع تولید برق نه فقط یک انتخاب توسعه‌ای، بلکه ضرورتی راهبردی برای ثبات اقتصادی کشور به شمار می‌آید .

برای بررسی اقتصادی منابع مختلف تولید برق، شاخص «هزینه تراز‌شده تولید برق» یا LCOE به‌عنوان معیار اصلی مقایسه انتخاب شده است. این شاخص با در نظر گرفتن مجموع هزینه‌های سرمایه‌گذاری اولیه، هزینه‌های ثابت و متغیر بهره‌برداری، قیمت سوخت، راندمان، ضریب بهره‌برداری، طول عمر اقتصادی نیروگاه و نرخ تنزیل، هزینه متوسط تولید هر کیلووات‌ساعت برق را در کل دوره عمر نیروگاه محاسبه می‌کند و امکان مقایسه دقیق میان فناوری‌های مختلف را فراهم می‌سازد .

دامنه بررسی متعارف بر نیروگاه‌هایی متمرکز است که از لحاظ فنی و اقلیمی ظرفیت توسعه در کشور را دارند؛ شامل نیروگاه‌های خورشیدی، بادی، گازی، سیکل ترکیبی، هسته‌ای و زغال‌سنگ‌سوز. نیروگاه‌های برق‌آبی به دلیل محدودیت منابع آبی و ظرفیت توسعه، از دایره این ارزیابی کنار گذاشته شده‌اند . نتایج این مقایسه نشان می‌دهد که ساختار هزینه‌ای تولید برق در ایران در حال ورود به مرحله‌ای جدید است که در آن، برتری سنتی نیروگاه‌های حرارتی به‌تدریج در حال تضعیف است.

تحولات یک دهه اخیر در بازار جهانی انرژی نشان می‌دهد که هزینه سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های تجدیدپذیر با کاهش بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. کاهش قیمت پنل‌های خورشیدی، توربین‌های بادی و تجهیزات جانبی، در کنار حذف هزینه سوخت، موجب شده است نیروگاه‌های خورشیدی و بادی امروز در زمره کم‌هزینه‌ترین فناوری‌های تولید برق در جهان قرار گیرند. محاسبات انجام‌شده نیز نشان می‌دهد که در شرایط کنونی، هزینه تراز‌شده تولید برق در نیروگاه‌های خورشیدی و بادی پایین‌تر از اغلب نیروگاه‌های حرارتی و حتی برخی پروژه‌های هسته‌ای برآورد می‌شود .

در مقابل، نیروگاه‌های گازی و سیکل ترکیبی که ستون فقرات تولید برق ایران را تشکیل می‌دهند، از منظر سرمایه‌گذاری اولیه در سطح نسبتاً پایینی قرار دارند، اما به دلیل وابستگی مستقیم به قیمت سوخت، هزینه واقعی تولید برق در آن‌ها به‌شدت به سیاست‌های قیمتی دولت وابسته است. یارانه سنگین گاز طبیعی در ایران موجب شده است که هزینه تولید برق حرارتی در ظاهر پایین‌تر از واقع نشان داده شود. با این حال، در سناریوهایی که قیمت سوخت بر مبنای نرخ صادراتی یا نرخ‌های نزدیک به بازار جهانی محاسبه می‌شود، هزینه تراز‌شده تولید برق در این نیروگاه‌ها به یکی از بالاترین سطوح در میان فناوری‌های تولید برق افزایش می‌یابد .

نیروگاه‌های هسته‌ای و زغال‌سنگ‌سوز در میانه این طیف قرار می‌گیرند. از منظر سرمایه‌گذاری اولیه، نیروگاه هسته‌ای یکی از پرهزینه‌ترین گزینه‌ها محسوب می‌شود. سرمایه‌گذاری لازم برای احداث هر کیلووات ظرفیت نیروگاه هسته‌ای در سناریوی خوش‌بینانه حدود ۴ هزار دلار برآورد شده و در سناریوی بدبینانه از مرز ۱۶ هزار دلار نیز عبور می‌کند. با این حال، در مقابل این هزینه سنگین اولیه، نیروگاه‌های هسته‌ای از مزیت تولید پایدار و کم‌نوسان برخوردارند و هزینه سوخت آن‌ها سهم محدودی در هزینه نهایی تولید برق دارد .

نیروگاه‌های زغال‌سنگ‌سوز نیز از منظر سرمایه‌گذاری اولیه در سطح بالایی قرار دارند، اما دسترسی به ذخایر داخلی زغال‌سنگ و ثبات نسبی قیمت سوخت، آن‌ها را به گزینه‌ای قابل اتکا برای تأمین بار پایه تبدیل کرده است. با این حال، محدودیت‌های زیست‌محیطی و هزینه‌های جانبی ناشی از آلایندگی، جایگاه این نیروگاه‌ها را در سیاست‌گذاری انرژی با تردیدهای جدی مواجه کرده است.

مقایسه دقیق ارقام LCOE نشان می‌دهد که تصویر ظاهراً ارزان برق حرارتی در ایران، بیش از آنکه حاصل مزیت واقعی اقتصادی باشد، نتیجه یارانه پنهان گسترده سوخت و عدم محاسبه هزینه‌های جانبی است. زمانی که هزینه فرصت گاز طبیعی، پیامدهای ناترازی گاز، هزینه استهلاک شبکه و آثار زیست‌محیطی لحاظ شود، مزیت نسبی نیروگاه‌های گازی به‌شدت تضعیف می‌شود و حتی در برخی سناریوها از نیروگاه‌های تجدیدپذیر پرهزینه‌تر نیز خواهد شد.

از منظر امنیت انرژی، وابستگی بالای صنعت برق ایران به گاز طبیعی به یکی از شکننده‌ترین نقاط ساختار انرژی کشور تبدیل شده است. تشدید ناترازی گاز به‌ویژه در فصول سرد سال، موجب شده است نیروگاه‌های حرارتی با محدودیت سوخت مواجه شوند و بخشی از بار شبکه از مدار خارج شود؛ وضعیتی که در سال‌های اخیر بارها به اعمال خاموشی در بخش‌های مختلف صنعتی و خانگی منجر شده است . این شرایط نشان می‌دهد که تداوم الگوی فعلی تولید برق، نه فقط از منظر اقتصادی، بلکه از منظر پایداری شبکه نیز پرریسک است.

متنوع‌سازی سبد تولید برق در چنین بستری نقش کلیدی ایفا می‌کند. توسعه نیروگاه‌های تجدیدپذیر می‌تواند بخشی از فشار مصرف سوخت فسیلی را کاهش دهد و وابستگی شبکه برق به گاز را تعدیل کند. در عین حال، نیروگاه‌های هسته‌ای و زغال‌سنگ‌سوز می‌توانند بار پایه پایدار را تأمین کنند و نوسانات تولید تجدیدپذیرها را پوشش دهند. با این حال، تحقق چنین الگویی نیازمند اصلاح تدریجی نظام قیمت‌گذاری انرژی و ایجاد سازوکارهای جدید تأمین مالی است.

یکی از نکات مهم در ارزیابی اقتصادی تولید برق آن است که شاخص LCOE فقط هزینه‌های مستقیم تولید را منعکس می‌کند و بسیاری از هزینه‌های بیرونی را در نظر نمی‌گیرد. هزینه‌های ناشی از آلودگی زیست‌محیطی، افت بهره‌وری ناشی از قطع برق، خسارات خاموشی به بخش صنعت، هزینه فرصت مصرف گاز در نیروگاه‌ها و آثار آن بر صادرات انرژی، همگی در محاسبات متعارف LCOE به‌صورت مستقیم نمایش داده نمی‌شوند. در نتیجه، تصمیم‌گیری صرفاً بر مبنای این شاخص، بدون لحاظ ملاحظات کلان اقتصادی، می‌تواند منجر به انتخاب‌های ناپایدار شود.

در این چارچوب، استفاده از ابزارهای سیاستی مکمل اهمیت پیدا می‌کند. یکی از این ابزارها، ایجاد بازار بهینه‌سازی مصرف انرژی و اعطای گواهی صرفه‌جویی سوخت به نیروگاه‌های غیرحرارتی است؛ ظرفیتی که در برنامه هفتم پیشرفت پیش‌بینی شده، اما هنوز به‌طور کامل وارد مرحله اجرا نشده است . فعال‌سازی این سازوکار می‌تواند بازده اقتصادی سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های تجدیدپذیر و پایدار را افزایش دهد و جذابیت مالی این پروژه‌ها را برای بخش خصوصی تقویت کند.

از منظر چشم‌انداز میان‌مدت، صنعت برق ایران در آستانه یک دوراهی راهبردی قرار گرفته است. تداوم اتکای سنگین به نیروگاه‌های گازی، اگرچه در کوتاه‌مدت فشار هزینه‌ای تولید برق را مهار می‌کند، اما در بلندمدت شکنندگی شبکه، تشدید ناترازی انرژی و افزایش ریسک‌های امنیتی را به همراه خواهد داشت. در مقابل، حرکت تدریجی به سمت یک سبد متنوع شامل نیروگاه‌های تجدیدپذیر، پایدار و اصلاح قیمت حامل‌های انرژی، می‌تواند ضمن افزایش تاب‌آوری شبکه، بنیان اقتصادی صنعت برق کشور را در افق بلندمدت مستحکم‌تر سازد.

برآیند محاسبات اقتصادی نشان می‌دهد که آینده برق ایران بیش از هر زمان دیگری به تصمیم‌های امروز در حوزه سرمایه‌گذاری انرژی گره خورده است. انتخاب میان برق ارزانِ یارانه‌ای با ریسک ناترازی، یا برق پایدارِ متنوع با هزینه واقعی‌شده، مسیری است که آثار آن نه فقط در قالب اعداد هزینه تولید، بلکه در قالب رشد اقتصادی، امنیت انرژی و رقابت‌پذیری صنعت کشور در دهه‌های آینده خود را نشان خواهد داد.

عکس خوانده نمی‌شود