جبهه جدید رقابت جهانی؛ همترازی چین، روسیه و متحدانشان در سراسر اوراسیا
به گزارش اقتصادرَوا؛ تحولات اخیر در اوراسیا، از جمله هماهنگی بیسابقه میان دشمنان ایالات متحده، واقعیت ژئوپلیتیکی جدیدی را آشکار ساخته است: جبهه رقابت اکنون در سرتاسر قاره اوراسیا یکپارچه شده است. نمونهای از این یکپارچگی، اعزام نیروهای کره شمالی به منطقه کورسک روسیه برای حمایت از تلاشهای جنگی مسکو در اوکراین در اکتبر ۲۰۲۴ بود. چین و روسیه با هماهنگسازی اقدامات خود، به اشتراک گذاشتن تسلیحات و دانش فنی و اهرمسازی شراکتهایشان با کشورهایی مانند کره شمالی و ایران، در حال ایجاد یک بلوک نظامی-صنعتی هستند که تهدیدی قدرتمندتر از آنچه آمریکا در دهههای گذشته با آن روبهرو بوده، به شمار میآید. این هماهنگی نه تنها شامل عملیات نظامی آشکار است، بلکه در عملیات «منطقه خاکستری» نظیر کارزارهای اطلاعات همگرا، خرابکاریهای زیردریایی و گشتهای هوایی مشترک در سواحل متحدان کلیدی آمریکا در آسیا نیز دیده میشود.
مقاومت در برابر همگرایی متحدان
در پاسخ به این تهدید یکپارچه، متحدان آمریکا به طور طبیعی در حال تقویت پیوندهای فرا منطقهای خود هستند. این کشورها درک کردهاند که امنیت اروپا و امنیت اقیانوس آرام «قابل تفکیک نیستند»؛ زیرا کمکهای نظامی آسیایی (مانند استرالیا، ژاپن و کره جنوبی) به ذخایر مهمات اوکراین، حفظ دفاع ناتو را ممکن ساخته است و تحولات اوکراین بر رویکرد چین در قبال تایوان تأثیر میگذارد. در نتیجه، ابتکاراتی نظیر پیمان امنیتی آکوس (AUKUS) شکل گرفته و کشورهای اروپایی راهبُردهای جدیدی را برای اقیانوس هند و آرام تدوین کردهاند، از جمله استقرار ناوگان در این منطقه. با این حال، ایالات متحده در حال حاضر یک سیاست خارجی منسوخ را دنبال میکند که به دنبال تشویق متحدان خود (به ویژه در اروپا) برای «تمرکز بر حیاط خلوت خود» است. این رویکرد که با هدف کاستن از تعهدات خارجی و افزایش مسئولیتپذیری متحدان است، منجر به مقاومت در برابر همکاریهای فرامنطقهای متحدان شده است؛ تا جایی که حضور رهبران اقیانوس هند و آرام در اجلاس ناتو کاهش یافته است.
خطرات ناشی از انزوای آمریکا
تمایل آمریکا به مقاومت یا کنار گذاشتن شبکههای در حال ظهور متحدان، یک اشتباه استراتژیک است که میتواند برتری واشنگتن را تضعیف کند. متحدان آمریکا، به ویژه در دورههایی که سیاست خارجی آمریکا «غیرقابل پیشبینی» میشود، پیوندهای خود را به عنوان سپری در برابر نوسانات سیاست واشنگتن تقویت میکنند (مثلاً انعقاد توافقنامههای تجاری اتحادیه اروپا با ژاپن و ویتنام در طول دولت ترامپ). اگر آمریکا در این مجامع جدید (مانند توافقهای تجاری و تنظیم استانداردها برای هوش مصنوعی) مشارکت نکند، خطر حذف شدن از یک بلوک تجاری بزرگ که سی درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را در بر میگیرد، یا از دست دادن فرصت تعیین استانداردهای بینالمللی، وجود دارد. علاوه بر این، دوری آمریکا میتواند متحدان را به نرم کردن موضع خود در قبال چین یا روسیه سوق دهد یا آنها را تشویق به پذیرش زیرساختهای فناوری چینی (مانند شبکههای 5G) کند که آسیبپذیری آنها را در برابر پکن افزایش میدهد.
ضرورت بازسازی اتحادها
بلوکهای فرا منطقهای تحت رهبری چین و روسیه، مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و بریکس، در حال تبدیل شدن به آزمایشگاههایی برای ایجاد مدلهای مالی و سایبری جدید ضد غربی و مشروعیت بخشیدن به اهداف خود در سراسر اوراسیا و جنوب جهانی هستند. برای مقابله مؤثر با این نظم نوین، ایالات متحده باید سیستم اتحاد خود را بازنگری کرده و سرمایهگذاری در پیوندهای فرامنطقهای را در اولویت قرار دهد. متحدان و دشمنان آمریکا در حال آرایش مجدد هستند و واشنگتن باید این نظم نوظهور را به نفع خود شکل دهد.
اقدامات ضروری برای بازدارندگی متحد و مقابله با ریسک بحران شامل موارد زیر است:
1. هماهنگی صنعتی دفاعی: ایالات متحده و متحدانش باید تولید تسلیحات دوربرد، مهمات و پهپادها را در طول پنج سال آینده دو برابر کنند و کارخانههای مهماتسازی را در هر دو صحنه اروپا و اقیانوس هند و آرام ایجاد نمایند تا آسیبپذیری زنجیرههای تأمین کاهش یابد.
2. قابلیت بسیج نیروها: گنجاندن متحدان اروپایی و اقیانوس آرام بیشتری در تمرینهای لجستیکی مشترک، برای افزایش توانایی جابهجایی سریع نیروها و تسلیحات.
3. همکاریهای عملیاتی: گسترش اشتراک اطلاعات لحظهای، کاهش آسیبپذیریهای زیرساختهای حیاتی، برنامهریزی برای شوکهای بازار انرژی، و یکپارچهسازی قابلیتهای سایبری و فضایی.
اگرچه متحدان آمریکا به تنهایی قویتر شدهاند، اما بدون رهبری و مشارکت واشنگتن، ائتلافهای آنها فاقد نیروی کافی برای مقابله موفقیتآمیز با همترازی چین و روسیه خواهند بود. شکست در بازتنظیم روابط با شرکای آسیایی و اروپایی، خطر به حاشیه رانده شدن آمریکا در یک نظم جهانی بهسرعت در حال تغییر را به همراه دارد.
گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی
