سه شنبه، 13 خرداد 1404

کشمیر، قلب تنش‌های اقتصادی و ژئوپلیتیک هند و پاکستان
15 اردیبهشت 1404, 18:53
کد خبر: 544

کشمیر، قلب تنش‌های اقتصادی و ژئوپلیتیک هند و پاکستان

کشمیر بار دیگر در کانون تنش؛ اختلافات ژئوپلیتیکی، رقابت‌های آبی و انرژی و مداخلات منطقه‌ای، هند و پاکستان را به آستانه درگیری نظامی کشانده‌اند.

به گزارش خبرنگار اقتصادرَوا، تنش‌ها میان هند و پاکستان به بیشترین حد خود در ۵۰ سال گذشته رسیده است. هر دو کشور، نیروهای نظامی خود را در بالاترین سطح آماده‌باش قرار داده‌اند. به نظر می‌رسد این دو کشور بار دیگر به نقطه آغاز جنگ دوم کشمیر در سال ۱۹۶۵ میلادی بازگشته‌اند. برخلاف باور بسیاری، این درگیری‌ها و تنش‌ها تنها دلایل ایدئولوژیک و مذهبی ندارند؛ عوامل متعددی از جمله اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی در آتش خشم و نفرت این دو کشور از یکدیگر نقش دارند.

در سال ۱۹۴۷ کشوری جدید متولد شد: پاکستان توانست استقلال خود را از هند به‌دست بیاورد. جنبش استقلال پاکستان، به رهبری محمدعلی جناح و حزب او، مسلم‌لیگ، بر باور خود مبنی بر این‌که مسلمانان نمی‌توانند حقوق خود را در کشوری که توسط هندوها اداره می‌شود، به‌دست آورند پافشاری می‌کرد. نظریه سیاسی «اصل دو ملت» که شاکله اصلی اعتقادات این حزب بود، بر این باور است که هندوها و مسلمانان، دو ملت جدا هستند و نمی‌توانند در یک کشور در کنار یکدیگر وحدت داشته باشند. این جدایی اما، یک فاجعه به تمام معنا بود. مرزبندی نادرست توسط امپراتوری بریتانیا و خشونت‌های فرقه‌ای، منجر به مهاجرت عظیم ۱۰ تا ۱۵ میلیون انسان و کشته شدن صدها هزار نفر شد. اما این تازه آغاز ماجرا بود: جنگ اول کشمیر در ۱۹۴۷، جنگ دوم کشمیر در ۱۹۶۵، جنگ استقلال بنگلادش در ۱۹۷۱ و جنگ کارگیل در ۱۹۹۹ تنها بخشی از سابقه درگیری میان این دو کشور است.

با این حال، صحبت از درگیری میان این دو کشور بدون پرداختن به مسأله کشمیر بی‌معناست. کشمیر منطقه‌ای در شمال غربی شبه‌قاره هند است. اگرچه اکثریت جمعیت این منطقه مسلمان هستند، اما در سال‌های گذشته هر کشور تلاش کرده است کنترل این منطقه را به دلایل اهمیت اقتصادی و سیاسی به‌دست آورد. پاکستان ادعا می‌کند که اکثریت جمعیت این منطقه مسلمان هستند و این مسأله با نظریه «اصل دو ملت» سازگار است؛ از این‌رو، کنترل کشمیر آزاد و گلگت-بلتستان را در اختیار خود گرفته است. از سوی دیگر، هند ادعا می‌کند که کشمیر منطقه‌ای چندمذهبی است و این با اصل سکولار نظام سیاسی هند سازگاری دارد؛ از این‌رو، کنترل منطقه جامو و دره کشمیر را در اختیار دارد. بازیگر سومی هم در این‌جا نقش‌آفرینی می‌کند: چین. چین کنترل منطقه اکسای‌چین را در اختیار دارد و از آن به‌منظور اهداف نظامی استفاده می‌کند.

اما ممکن است این سؤال پیش بیاید: مگر اهمیت کشمیر چقدر است که سه کشور با قدرتمندترین نیروهای نظامی تاریخ، به‌دنبال کنترل تمام‌عیار این منطقه هستند؟ پاسخ به این سؤال دیگر به ایدئولوژی و مذهب محدود نمی‌شود؛ بلکه عوامل اقتصادی نقش اصلی را دارند.

کشمیر، سرچشمه رودخانه‌هایی مانند سند، جهلم و چناب است. این سه رودخانه برای کشاورزی، تولید انرژی و صنعت هر دو کشور حیاتی هستند. ۸۰ درصد کشاورزی پاکستان وابسته به این رودخانه‌هاست. هرگونه اختلال در جریان آبی، اقتصاد کشاورزی پاکستان که ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد، فلج می‌کند. پاکستان، افتتاح سدهای کیشنگنگا و باگلیهار توسط هند را تهدیدی برای موجودیت و امنیت آبی خود می‌داند.

مسأله دیگر، اقتصاد انرژی است. توپوگرافی کوهستانی و رودخانه‌هایی با جریان بالا، پتانسیل بسیار بالایی برای تولید انرژی برق‌آبی ایجاد کرده است. هند نیروگاه‌های برق‌آبی در کشمیر تحت کنترل خود را توسعه داده است که برای تأمین برق منطقه شمالی این کشور حیاتی است. پاکستان نیز در منطقه تحت کنترل خود، پروژه‌های برق‌آبی را پیش می‌برد. کنترل کشمیر، به‌معنای افزایش چشمگیر ظرفیت‌های تولید انرژی در هر دو کشور است؛ ظرفیتی که می‌تواند وابستگی آن‌ها به سوخت‌های فسیلی را به‌شدت کاهش دهد. منابع طبیعی غنی مانند سنگ‌های قیمتی نیز بخشی دیگر از ماجرا هستند.

اما نقش چین در این درگیری‌ها چیست؟ برای چین، مسیرهای تجاری برای سرمایه‌گذاری مهم‌ترین مسأله است؛ این را در دکترین نظامی این کشور نیز می‌توان مشاهده کرد. چین نیروهای نظامی خود را به‌گونه‌ای توسعه داده است که بتواند کنترل مسیرهای تجاری را در اختیار خود قرار دهد. کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) که بنادر پاکستان را به سرمایه‌های چینی متصل می‌کند، از این منطقه عبور می‌کند. از سوی دیگر، چین به‌دنبال تأمین نفت و گاز خود از مسیری به‌جز تنگه مالاکا است؛ چرا که در صورت وقوع درگیری، این تنگه می‌تواند بسته شود. از سوی دیگر، هند به‌دنبال ایجاد مسیر ترانزیتی خود است. برای هند، کشمیر دروازه ورود به آسیای مرکزی است.

در کنار این‌ها، شکاف عمیق اقتصادی میان هند و پاکستان وجود دارد. هند با جمعیت بیشتر، رشد اقتصادی سریع‌تر و تنوع صنعتی بیشتری را تجربه می‌کند. این کشور حدود ۳.۳۶ درصد از تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داده است. این رقم از نظر برابری قدرت خرید، حدود ۸ درصد از اقتصاد جهانی را شامل می‌شود. از سوی دیگر، پاکستان تنها ۰.۳۲ درصد از تولید ناخالص جهانی را در اختیار دارد و از منظر برابری قدرت خرید، حدود ۱.۵ درصد. از این‌رو، پاکستان نیاز به حمایت اقتصادی یک ابرقدرت دارد.

حدود دو هفته پیش، حمله تروریستی در پاهالگام کشمیر منجر به کشته شدن ۲۶ گردشگر هندی شد. هند این حمله تروریستی را نتیجه سیاست‌های افراطی پاکستان می‌داند. اما پاکستان این اتهام را رد می‌کند و ادعا می‌کند که خود قربانی تروریسم است. روابط سیاسی دو طرف قطع شده است، نیروهای نظامی در آماده‌باش هستند و هند معاهده آب سند را تعلیق کرده است.

حل مناقشه کشمیر به‌دلیل بی‌اعتمادی عمیق، دخالت خارجی و ناسیونالیسم دشوار است. با این حال، راه‌حل‌های بالقوه شامل دیپلماسی منطقه‌ای، همکاری اقتصادی و میانجی‌گری بین‌المللی است. به‌عنوان مثال، احیای سازمان همکاری منطقه‌ای جنوب آسیا (SAARC) می‌تواند بستری برای گفت‌وگو فراهم کند. تجارت مشترک در زمینه‌هایی مانند انرژی برق‌آبی و گردشگری می‌تواند انگیزه‌ای برای صلح باشد. میانجی‌گری قدرت‌های بی‌طرف، مانند نروژ یا سوئیس، نیز می‌تواند به کاهش تنش‌ها کمک کند. با این حال، هر راه‌حلی باید خواسته‌های مردم کشمیر را در نظر بگیرد؛ خواسته‌هایی که تاکنون در مذاکرات نادیده گرفته شده‌اند. بدون اعتمادسازی و کاهش نظامی‌سازی، خطر درگیری تمام‌عیار—به‌ویژه با توجه به تسلیحات هسته‌ای هر دو کشور—همچنان وجود دارد.

تنش‌های هند و پاکستان بر سر کشمیر، نتیجه ترکیبی از عوامل اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی است. منابع آبی، پتانسیل انرژی و موقعیت استراتژیک کشمیر، این منطقه را به نقطه‌ای حساس تبدیل کرده است. دخالت چین از طریق CPEC و رقابت‌های منطقه‌ای نیز این مناقشه را پیچیده‌تر کرده‌اند. در حالی که درگیری‌ها هزینه‌های انسانی و اقتصادی سنگینی به همراه داشته‌اند، همکاری منطقه‌ای و دیپلماسی می‌توانند راهی برای صلح باشند. بدون حل این مناقشه، نه تنها هند و پاکستان، بلکه کل منطقه جنوب آسیا از پتانسیل اقتصادی و توسعه‌ای خود محروم خواهد ماند. در جهانی که صلح و همکاری بیش از پیش ضروری است، یافتن راه‌حلی پایدار برای کشمیر نه تنها یک نیاز منطقه‌ای، بلکه یک ضرورت جهانی است.


گزارش از: مختار آذر، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود