
توافق یا توهم؟ / بررسی تأثیر احتمالی نزدیکی چین و آمریکا بر بازارهای جهانی
به گزارش خبرنگار اقتصادرَوا، ترامپ در حاشیه دیدار با اورسولا فوندرلاین، رئیس کمیسیون اروپا در اسکاتلند، اعلام کرد که ایالات متحده «بسیار به توافق تجاری با چین نزدیک شده است»، اما از ارائه جزئیات خودداری کرد. او تنها تأکید کرد که «تا حدی به توافقی با آنها رسیدهایم اما خواهیم دید که اوضاع چگونه پیش میرود.» این سخنان، با وجود ابهام، بلافاصله نگاه بازارها را به خود جلب کرد.
زمینه این اظهارات، تنشهای طولانیمدت میان واشنگتن و پکن است که در سالهای اخیر بارها با دورهای متناوب مذاکره و اعمال تعرفه همراه بوده است. توافق احتمالی میتواند بخش مهمی از نااطمینانی که در ماههای اخیر بر بازارهای جهانی سایه انداخته را برطرف کند. در بسیاری از حوزهها، از فناوری گرفته تا کشاورزی، تعرفهها و محدودیتها مسیر تجارت را برای شرکتهای دو کشور پرهزینه کردهاند و حتی بر کشورهای ثالث نیز اثر منفی گذاشتهاند.
بازارهای جهانی به سرعت به چنین سیگنالهایی واکنش نشان میدهند. بهبود روابط میان دو اقتصاد بزرگ جهان میتواند به رشد تجارت جهانی و تقویت جریان سرمایهگذاری کمک کند. در بخش کالاهای پایه، کاهش تنشهای تجاری میتواند به افزایش تقاضا و کاهش فشار هزینهای منجر شود. قیمت نفت، فلزات پایه مانند مس و آلومینیوم، و حتی محصولات کشاورزی ممکن است در کوتاهمدت بهبود یابد. برای چین که بزرگترین واردکننده بسیاری از این کالاهاست، توافق میتواند به معنای کاهش هزینه واردات و افزایش سرعت رشد اقتصادی باشد.
در بازار ارز، یوآن چین به طور مستقیم تحت تأثیر این خبر قرار میگیرد. هر نشانهای از کاهش تنشها و رفع تهدید تعرفهها باعث افزایش اعتماد سرمایهگذاران به ثبات اقتصادی چین شده و تقاضا برای یوآن را بالا میبرد. در مقابل، دلار آمریکا ممکن است کمی فشار نزولی را تجربه کند، بهویژه اگر بازارها پیشبینی کنند که سیاستهای تجاری و پولی با رویکردی کمتر محدودکننده ادامه یابد.
برای شاخصهای سهام، بهخصوص در والاستریت، چنین توافقی میتواند نقش مهمی در بهبود اعتماد بازار داشته باشد. صنایع فناوری، خودروسازی، و کشاورزی از جمله بخشهایی هستند که به طور مستقیم از تسهیل تجارت میان دو کشور سود خواهند برد. در آسیا نیز بورسهای هنگکنگ، شانگهای و توکیو احتمالاً با رشد مواجه میشوند.
از منظر ایران، این تحولات چند لایه اثرگذاری دارد. نخست، بهبود چشمانداز اقتصاد جهانی میتواند از مسیر رشد تقاضا برای کالاهای صادراتی ایران—بهویژه نفت، پتروشیمی و فلزات—اثر مثبت بگذارد. دوم، آرامتر شدن فضای تجارت جهانی، میتواند بخشی از فشارهای جانبی ناشی از تنشهای آمریکا-چین را کاهش دهد؛ فشارهایی که در سالهای گذشته باعث نوسان در بازار ارز، قیمت کامودیتیها و هزینه حملونقل جهانی شده است.
اینکه آیا این توافق واقعاً تا مرحله امضا پیش خواهد رفت یا نه، به اراده سیاسی دو طرف و جزئیات مذاکرات بستگی دارد. در گذشته، وعدههای مشابه بارها داده شده اما در لحظه آخر به دلیل اختلافات بر سر مالکیت معنوی، یارانههای صنعتی یا صادرات کشاورزی، توافق به تعویق افتاده یا متوقف شده است. با این حال، بازارها فعلاً این خبر را به عنوان یک سیگنال مثبت میبینند، و اثر آن را پیش از تحقق کامل، در قیمتها منعکس میکنند.
در سناریوی توافق محدود—که تنها شامل برخی کالاها و تعرفهها باشد—بازارها واکنش مثبت ملایمتری خواهند داشت. یوآن چین احتمالاً کمی تقویت میشود، ولی بخش عمدهای از محدودیتها باقی خواهد ماند. بازار سهام رشد میکند اما با نوسانات همراه خواهد بود، چون سرمایهگذاران بهدنبال جزئیات بیشتر از فازهای بعدی توافق خواهند بود.
اما اگر مذاکرات شکست بخورد یا به مرحله امضا نرسد، اثر عکس رخ خواهد داد. بازارها که در روزهای اخیر بر پایه خوشبینی رشد کردهاند، ممکن است به سرعت با فشار فروش مواجه شوند. یوآن تضعیف میشود، شاخصهای آسیایی افت میکنند و شاخصهای آمریکا نیز تحت فشار قرار میگیرند. قیمت کالاهای پایه و نفت نیز به دلیل نگرانی از کاهش تقاضای جهانی ممکن است افت کند.
برای اقتصاد ایران، توافق کامل یا حتی محدود میتواند اثر مثبتی داشته باشد چون فضای تجارت جهانی آرامتر میشود، قیمت نفت و کالاهای صادراتی ایران بهبود پیدا میکند و فشارهای غیرمستقیم ناشی از جنگ تجاری کاهش مییابد. اما در سناریوی شکست مذاکرات، بازار جهانی کالاها دوباره بیثبات خواهد شد و این بیثباتی میتواند به صادرات ایران و ثبات ارزی فشار وارد کند.
با توجه به سابقه ترامپ در مذاکرات، نمیتوان با قطعیت گفت توافق امضا میشود یا نه. او بارها از ابزار تهدید و وعده بهعنوان اهرم فشار در مذاکرات استفاده کرده است.
گزارش از: بهنام مهری حسینی، کارشناس بازارهای مالی