جمعه، 10 مرداد 1404

بحران آب در تهران / مرز باریک میان هشدار و فاجعه
دیروز, 13:16
کد خبر: 867

بحران آب در تهران / مرز باریک میان هشدار و فاجعه

با ادامه کاهش بی‌سابقه ذخایر سدها، تهران با شدیدترین بحران آبی سال‌های اخیر روبه‌رو است. اگر مصرف تغییر نکند، تابستان ۱۴۰۴ می‌تواند آغاز قطعی‌های گسترده و نارضایتی عمومی باشد.

به گزارش اقتصادرَوا، در میانه تابستانی گرم و کم‌بارش، تهران با بحرانی مواجه است که اگرچه سال‌ها در حال وقوع بوده، اما امروز به نقطه‌ای بحرانی رسیده است. وضعیت ذخایر آبی، روند بلندمدت کاهش بارش، مصرف بی‌رویه، و حکمرانی ناپایدار بر منابع آب، پایتخت را به سمت شرایطی سوق داده که در آن احتمال قطع آب در مقیاس وسیع، نه یک احتمال دور بلکه سناریویی قابل پیش‌بینی است. این بحران، فقط نشانه‌ای از کمبود منابع نیست، بلکه حاصل انباشت بحران‌های ساختاری در مدیریت منابع طبیعی، غفلت از الگوهای مصرف و نبود تاب‌آوری نهادی است.

بررسی داده‌های منابع تأمین آب تهران نشان می‌دهد که ذخایر چهار سد اصلی تأمین‌کننده آب شهر در وضعیت بحرانی قرار دارند. سدهای ماملو، لار، لتیان و کرج که طی دهه‌های گذشته شریان‌های حیاتی تأمین آب آشامیدنی پایتخت بوده‌اند، در آستانه افت جدی ذخایر قرار گرفته‌اند. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که در صورت تداوم روند فعلی مصرف، سد ماملو به‌زودی از مدار خارج خواهد شد و دیگر سدها نیز به‌دنبال آن در ماه‌های آینده دچار افت عملکرد خواهند شد. این اتفاق می‌تواند عملاً نیمی از ظرفیت آبرسانی تهران را مختل کند و بحران آب را از سطح هشدار به سطح اقدام فوری برساند.

آنچه بحران امروز را از گذشته متمایز می‌کند، استمرار خشکسالی در یک روند بلندمدت است. کشور برای پنجمین سال متوالی، با میزان بارندگی کمتر از میانگین بلندمدت مواجه شده و سال آبی جاری یکی از خشک‌ترین دوره‌های چند دهه اخیر محسوب می‌شود. کاهش حدود ۴۰ درصدی میانگین بارش در سطح ملی، فشار مضاعفی بر منابع آب سطحی وارد کرده و بسیاری از مخازن، به کف ذخیره استراتژیک رسیده‌اند. در تهران، این شرایط به‌دلیل تمرکز جمعیت، تراکم شهری و وابستگی کامل به منابع محدود سدها، خود را به‌شدت نمایان کرده است.

در تحلیل ریشه‌های بحران، تنها به اقلیم نمی‌توان بسنده کرد. در کنار خشکسالی، آنچه بیش از هر چیز بحران را تشدید کرده، رفتار مصرفی نامتوازن است. سرانه مصرف آب در تهران، اگرچه به‌طور میانگین از بسیاری از شهرهای جهان پایین‌تر نیست، اما توزیع مصرف ناعادلانه و نرخ هدررفت بالا، وضعیت را پیچیده‌تر کرده است. اختلاف فاحش میان مصرف طبقات مختلف اجتماعی، مصرف بی‌ضابطه در ساختمان‌های تجاری، فضای سبز شهری نامتناسب با اقلیم خشک تهران، و اتکای بیش از حد به منابع سطحی، همه به ناترازی ساختاری در عرضه و تقاضا انجامیده‌اند. علاوه بر این، با وجود سیاست‌های صرفه‌جویی، ساختار تعرفه‌گذاری آب همچنان یارانه‌محور باقی مانده و انگیزه‌های اقتصادی لازم برای کاهش مصرف را فراهم نکرده است.

یکی از ویژگی‌های کلیدی حکمرانی در ایران، تأخیر در واکنش به بحران‌هاست. در حوزه آب، این ویژگی به‌شکلی برجسته ظهور کرده است. علائم بحران آب در تهران دست‌کم یک دهه است که دیده می‌شود، اما سیاست‌گذاران اغلب تا لحظه وقوع بحران صبر کرده‌اند. نظام هشدار زودهنگام کارآمدی برای بحران‌های آبی وجود ندارد، و تصمیم‌گیری‌ها اغلب پسینی و واکنشی است. نتیجه آن، سیاست‌هایی است که یا دیرهنگام اتخاذ می‌شوند یا در مرحله اجرا از اثربخشی لازم برخوردار نیستند. نمونه‌های مشابه در دیگر شهرها، از جمله همدان که با قطع طولانی‌مدت آب مواجه شد، هشدارهایی جدی هستند که به‌رغم رسانه‌ای شدن، تأثیر قابل توجهی بر سیاست‌گذاری کلان نگذاشته‌اند.

یکی دیگر از ابعاد بحرانی وضعیت آب در تهران، شکاف عمیق میان شدت بحران و درک عمومی از آن است. بسیاری از شهروندان، به‌دلیل استمرار نسبی خدمات آب‌رسانی در سال‌های گذشته، گمان می‌کنند بحران آب، بیشتر بزرگ‌نمایی رسانه‌ای یا سیاسی است. این در حالی است که داده‌ها و مدل‌های پیش‌بینی، حاکی از آن‌اند که حتی کاهش اندک مصرف می‌تواند مسیر بحران را تغییر دهد. اما برای تحقق این تغییر، نیازمند بسیج اجتماعی، اقناع عمومی و اصلاح گفتمان رسانه‌ای هستیم. در نبود این عناصر، احتمال واکنش عمومی به اقدامات اصلاحی، ضعیف و حتی منفی خواهد بود.

مسأله آب، در دل خود یک بحران عدالت نیز هست. در شرایطی که بخشی از شهروندان در مناطق شمالی تهران با مصرف بالای آب، رفتارهایی فراتر از ظرفیت اقلیمی دارند، ساکنان مناطق مرکزی و جنوبی گاهی با افت فشار یا قطعی مواجه‌اند. این نابرابری، اگرچه تا امروز در سطح اجتماعی به بحران نینجامیده، اما می‌تواند زمینه‌ساز نارضایتی گسترده در صورت وقوع قطعی سراسری باشد. بازنگری در سیاست تعرفه‌گذاری، اعمال تعرفه‌های پلکانی بازدارنده برای مصرف غیرضروری، و تخصیص عادلانه منابع، از گام‌هایی است که برای کاهش این شکاف باید برداشته شود. مسئولیت اجتماعی نیز، هم بر دوش دولت و هم بر عهده گروه‌های مرجع اجتماعی است.

با وجود همه هشدارها، هنوز امکان اصلاح وجود دارد. مدیریت تقاضا، به‌عنوان راهبردی محوری، می‌تواند از طریق ترکیبی از اقدامات فنی، رفتاری و نهادی اجرا شود. در سطح فنی، کاهش هدررفت شبکه، استفاده از فناوری‌های کاهنده مصرف در مصارف خانگی، و بازچرخانی آب در صنعت و فضای سبز، می‌تواند فشار بر منابع را کاهش دهد. در سطح رفتاری، آموزش عمومی، اصلاح الگوی مصرف و مشارکت جامعه مدنی نقش کلیدی دارد. اما مهم‌تر از همه، در سطح نهادی، بازطراحی سیاست‌های توسعه شهری، تمرکززدایی از پایتخت، و افزایش تاب‌آوری زیرساختی، باید در دستور کار قرار گیرد.

آینده‌ای متفاوت برای منابع آب، تنها از مسیر تحول در حکمرانی امکان‌پذیر است. این تحول باید چند ویژگی اساسی داشته باشد: نخست، گذار از حکمرانی متمرکز و غیرشفاف به حکمرانی مشارکتی و داده‌محور؛ دوم، تقویت ظرفیت نهادی نهادهای محلی برای تصمیم‌گیری مستقل و چابک؛ سوم، توسعه سازوکارهای نظارت اجتماعی بر مصرف و تخصیص منابع؛ و در نهایت، تقویت ارتباط میان علم و سیاست، به‌نحوی که دانش تخصصی در سیاست‌گذاری نقشی تعیین‌کننده ایفا کند.

آنچه امروز در تهران با آن مواجهیم، نه یک وضعیت گذرا بلکه بخشی از نظم نوینی از اقلیم و منابع است. مواجهه مؤثر با این بحران، مستلزم پذیرش واقعیت، تغییر رفتار و تحول نهادی است. عبور از این تابستان بدون آسیب، اگرچه ممکن است، اما تنها به‌شرط همگرایی سه‌جانبه میان دولت، نخبگان و مردم محقق خواهد شد. زمان اندک است، اما برای اقدام دیر نیست.

عکس خوانده نمی‌شود