چهارشنبه، 12 آذر 1404

هشدار صنعت تایر: زنجیره تولید در آستانه فروپاشی
امروز, 19:42
کد خبر: 1340

هشدار صنعت تایر: زنجیره تولید در آستانه فروپاشی

صنعت تایر در میانه بدترین رکود تأمین ارز و انرژی، با خطر از دست دادن بخشی از توان تولید مواجه است؛ وضعیتی که اگر ادامه یابد، می‌تواند بازار را با کمبود عرضه، تقاضای کاذب و جهش قیمتی روبه‌رو کند.

به گزارش اقتصادرَوا؛ صنعت تایر ایران در حالی به حساس‌ترین مقطع تولیدی سال رسیده که مجموعه‌ای از چالش‌های‌ اقتصادی، اجرایی و سیاست‌گذاری، این صنعت راهبردی را در معرض یک بحران کم‌سابقه قرار داده است. فعالان این صنعت می‌گویند سه‌ماهه پایانی سال—که طبق سنت سال‌های گذشته باید فصل جبران عقب‌ماندگی‌ها و تکمیل تولید باشد—عملاً به دوره تشدید کاهش ظرفیت بدل شده است. مانع اصلی نیز نه ضعف تولید یا ناتوانی فنی کارخانه‌ها، بلکه گره‌های پیچیده‌ای است که در حوزه انرژی، تخصیص ارز، انتقال پول و ترخیص مواد اولیه شکل گرفته و امکان هرگونه برنامه‌ریزی پایدار را از تولیدکنندگان گرفته است.

در ماه‌های اخیر، واحدهای تولیدی به طور هم‌زمان با سه چالش بنیادین مواجه شده‌اند: نخست، عدم تخصیص به‌موقع ارز و رسوب مواد اولیه در بنادر؛ دوم، مشکلات تکرارشونده سامانه‌های وزارت صمت و بانک مرکزی که عملاً چرخه تأمین را مختل کرده است؛ و سوم، خطر قطع گاز و برق در ماه‌های سرد سال که استمرار تولید را تهدید می‌کند. نتیجه این وضعیت، کاهش مستمر ظرفیت تولید و شکل‌گیری نگرانی جدی از سمت فعالان صنعت نسبت به یک بی‌ثباتی قابل‌توجه در زنجیره تأمین است؛ بی‌ثباتی‌ای که می‌تواند زمینه جهش قیمتی در بازار تایر را فراهم کند.

در چنین شرایطی، تولیدکنندگان هشدار می‌دهند که اگر این روند ادامه یابد، نه تنها بازار دچار کمبود عرضه و افزایش قیمت خواهد شد، بلکه نوعی تقاضای کاذب و سوداگری نیز شکل می‌گیرد که آثار آن حتی پس از بهبود تولید نیز قابل مهار نخواهد بود. این هشدارها در حالی مطرح می‌شود که برخی از سیاست‌گذاران تصور می‌کنند مسأله تایر، یک موضوع صرفاً تولیدی است؛ در حالی که این صنعت به دلیل گستره مصرف در حمل‌ونقل عمومی و خصوصی، حلقه مهمی در امنیت اقتصادی و لجستیکی کشور محسوب می‌شود.

بحران تخصیص ارز و توقف در گره‌های سامانه‌ای

یکی از اصلی‌ترین محورهای بحران، اختلال گسترده در عرضه ارز به تولیدکنندگان است. جمال میرزایی، عضو انجمن صنفی صنعت تایر، اعلام کرده که از ابتدای سال تاکنون تنها حدود ۵۰ درصد از نیاز ارزی این صنعت تخصیص داده شده؛ آن هم با تأخیرهای طولانی و بلاتکلیفی‌های مکرر. این تأخیرها باعث شده مواد اولیه ماه‌ها در بنادر بماند و امکان ترخیص نداشته باشد. از سوی دیگر، تولیدکنندگان امکان تأمین مواد اولیه از داخل را نیز ندارند و این یعنی کل مسیر تأمین، در عمل مسدود شده است.

میرزایی توضیح می‌دهد که سامانه‌های ارزی وزارت صمت و بانک مرکزی یا قطع هستند، یا دسترسی لازم برای ثبت درخواست و پیگیری پرونده‌ها وجود ندارد. این اختلالات در کنار تغییرات مدیریتی مکرر، باعث شده هیچ واحد تولیدی ندانَد چه زمانی، از چه منبعی و با چه سازوکاری ارز تخصیص خواهد گرفت. به تعبیر او، «صنعت در حالت بلاتکلیفی کامل نگه داشته شده است.» این بلاتکلیفی صرفاً یک مشکل اداری نیست؛ بلکه مستقیماً بر جریان تولید اثر گذاشته و زمان‌بندی تأمین را به هم ریخته است.

یکی از نکات کلیدی در اظهارات میرزایی، انتقاد از اولویت‌گذاری غیرکارشناسی در تخصیص ارز است. او می‌گوید: «الان اولویت این است که هرکس زودتر درخواست داده باشد، نه اینکه تولیدکننده‌ای که نیاز فوری و راهبردی دارد در اولویت قرار گیرد.» این سازوکار، به‌طور طبیعی فضا را برای فعالیت‌های رانتی یا دست‌کم غیرشفاف فراهم می‌کند و در نتیجه صنعت تایر که نیازمند تخصیص مستمر و قابل پیش‌بینی ارز است، در صف‌هایی قرار می‌گیرد که معیار روشنی ندارند.

انتقاد دیگر به تبعیض میان واردکنندگان و تولیدکنندگان مربوط می‌شود. به گفته او، واردکنندگان می‌توانند ارزهای چندصد میلیون یورویی دریافت کنند، اما تولیدکننده‌ای که با یک‌سوم این رقم قادر است نیاز بازار را تأمین کند، در بلاتکلیفی کامل باقی مانده است. این ناهماهنگی نشان می‌دهد که نگاه سیاست‌گذار هنوز میان «تولید» و «واردات» تمایز واقعی قائل نشده و بعضاً حتی واردات را در اولویت قرار می‌دهد؛ مسأله‌ای که این صنعت را در موقعیتی شکننده‌تر قرار می‌دهد.

انرژی، حلقه پنهان بحران؛ هشدار درباره جهش قیمت تایر

هم‌زمان با بحران ارزی، تهدید دیگری نیز در ماه‌های سرد سال صنعت تایر را تحت فشار قرار داده: ناترازی انرژی. تجربه سال‌های گذشته نشان می‌دهد گاز و برق صنایع در فصل زمستان در معرض محدودیت جدی قرار می‌گیرد. برای صنعت تایر، حتی چند روز توقف می‌تواند کل خط تولید را دچار اخلال کند و ظرفیت تولید ماهانه را به‌طور محسوسی کاهش دهد. میرزایی هشدار می‌دهد که «اگر مواد اولیه قفل باشد، انرژی محدود شود و ارز تأمین نشود، نتیجه طبیعی کاهش عرضه و در ادامه جهش قیمت است.»

این هشدار صرفاً یک گمانه‌زنی نیست؛ زیرا مدل رفتاری بازار تایر در سال‌های گذشته نشان می‌دهد که کمبود عرضه، به‌سرعت موجب فعال‌شدن تقاضای کاذب و سوداگری می‌شود. در چنین شرایطی، حتی اگر بعداً تولید افزایش یابد، بازار به‌سادگی آرام نمی‌شود؛ زیرا بخش قابل‌توجهی از خریدها در دوره کمبود توسط دلالان انجام شده و همین موجودی‌های انبارشده، فضای بازار را دست‌کاری می‌کند. بنابراین، نگرانی صنعت نه فقط درباره تولید فعلی، بلکه درباره بی‌ثباتی بلندمدت بازار است؛ بی‌ثباتی‌ای که مستقیماً قیمت مصرف‌کننده نهایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مسأله مهم دیگر این است که صنعت تایر برخلاف برخی بخش‌های دیگر، امکان تأمین مواد اولیه از بازار آزاد یا منابع ارزی شخصی را ندارد. به گفته میرزایی، تولیدکنندگان «نه اجازه تأمین از منبع خارجی با ارز خودشان دارند، نه می‌توانند از بازار آزاد اقدام کنند.» این محدودیت عملاً دست تولیدکننده را بسته و او را کاملاً وابسته به سازوکارهای رسمی کرده است؛ سازوکارهایی که اکنون با اختلال گسترده روبه‌رو هستند.

در جمع‌بندی این وضعیت، می‌توان گفت صنعت تایر اکنون میان سه گره اصلی گیر کرده: عدم تخصیص ارز، ناترازی انرژی و قفل‌شدن مواد اولیه. ترکیب این سه عامل می‌تواند زنجیره تولید را به‌طور جدی تضعیف کند و زمینه برای افزایش قیمت و بی‌ثباتی بازار را فراهم آورد. این صنعت هشدار می‌دهد که اگر گره‌ها به‌سرعت باز نشود، بخشی از ظرفیت تولید ممکن است از دست برود و احیای آن نیز هزینه‌بر و زمان‌بر خواهد بود؛ هزینه‌ای که در نهایت مصرف‌کننده خواهد پرداخت.

عکس خوانده نمی‌شود