معاملهای خارج از منطق در بازار مس
به گزارش اقتصادرَوا؛ آنچه در معاملات امروز کاتد مس در بورس کالای ایران رخ داد، صرفاً یک نوسان قیمتی غیرمنتظره نبود، بلکه نشانهای از یک ناهمخوانی عمیقتر میان منطق بازار و خروجی تابلو معاملات بود؛ ناهمخوانیای که وقتی در بستر شرایط کلان اقتصادی و دادههای همزمان بازار قرار میگیرد، بهسختی میتوان آن را اتفاقی یا تصادفی دانست. کاهش حدود ۲۳ درصدی قیمت معاملهشده کاتد مس نسبت به هفته قبل، در شرایطی که هم قیمت جهانی این فلز استراتژیک در مسیر صعودی قرار دارد و هم نرخ ارز، بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای تعیینکننده قیمت داخلی، نهتنها افت نکرده بلکه سیگنالهای افزایشی نیز مخابره کرده است، از همان ابتدا علامت سؤال بزرگی در ذهن فعالان بازار ایجاد کرد.
مس کالایی نیست که از تحولات جهانی و ارزی جدا باشد. این فلز بهطور سنتی یکی از شفافترین پیوندها را با قیمتهای بینالمللی دارد و هر تغییر در بازارهای جهانی یا نرخ ارز، معمولاً با فاصلهای کوتاه در بازار داخلی منعکس میشود. به همین دلیل، زمانی که قیمت داخلی کاتد مس برخلاف جهت این متغیرها حرکت میکند، تحلیلگر حرفهای بهجای پذیرش ساده عدد، به دنبال علت میگردد. این جستوجو زمانی جدیتر میشود که بدانیم در همان روز، عرضه کاتد مس توسط شرکتی دیگر در بورس کالا انجام شده و نتیجه آن معامله، رشد میانگین قیمت حدود ۱۲ درصد نسبت به هفته گذشته بوده است. این همزمانیِ دو رفتار قیمتی کاملاً متضاد برای یک کالا، در یک بازار و در یک روز، اتفاقی نیست که بتوان بهراحتی از کنار آن گذشت.
در منطق بازارهای کالایی، تفاوت قیمت میان عرضهکنندگان مختلف امری طبیعی است. تفاوت در شرایط تحویل، زمان تسویه، برند تولیدکننده یا حتی ترکیب خریداران میتواند به اختلاف قیمت منجر شود. اما این اختلاف معمولاً در دامنهای قابل توضیح باقی میماند. شکاف سنگین میان افت ۲۳ درصدی یک معامله و رشد ۱۲ درصدی معاملهای دیگر، آن هم برای کالایی همگن مانند کاتد مس، از جنس تفاوتهای عادی نیست. اینجاست که واژه «مشکوک» وارد ادبیات تحلیلی بازار میشود؛ نه بهعنوان یک اتهام حقوقی، بلکه بهعنوان توصیفی از وضعیتی که با سازوکار رقابت سالم همخوانی ندارد.
بورس کالا قرار است میدان رقابت باشد؛ جایی که عرضهکننده کالا را ارائه میدهد و خریداران، با رقابت قیمتی، ارزش واقعی آن را مشخص میکنند. فلسفه وجودی این بازار، حذف توافقهای پشتپرده و جایگزینی آن با شفافیت و رقابت است. وقتی نتیجه یک معامله بهگونهای رقم میخورد که با واقعیتهای بیرونی بازار در تضاد آشکار است، این پرسش مطرح میشود که آیا رقابت به معنای واقعی کلمه شکل گرفته است یا خیر. در چنین شرایطی، برخی فعالان بازار از «رقابت حداقلی» یا حتی «عدم رقابت» سخن میگویند؛ وضعیتی که در آن تعداد خریداران محدود است یا خریداران بزرگ، به دلایل مختلف، تمایلی به بالا بردن قیمت از خود نشان نمیدهند.
در ادبیات غیررسمی بازار، این وضعیت گاهی با تعبیر «رفاقتی» توصیف میشود. این واژه بیش از آنکه بار حقوقی داشته باشد، حامل یک معناست: معاملهای که در آن، قیمت نه حاصل کشمکش واقعی میان عرضه و تقاضا، بلکه نتیجه نوعی هماهنگی ضمنی یا بیمیلی متقابل به رقابت است. چنین رفتاری الزاماً به معنای تخلف یا تبانی آشکار نیست، اما با روح بازار رقابتی فاصله دارد. زمانی که یک عرضهکننده بزرگ، با شناخت دقیق از ترکیب خریداران و رفتار آنها، میداند که رقابت جدی شکل نخواهد گرفت، قیمت میتواند در سطحی پایینتر از انتظار کشف شود؛ قیمتی که شاید برای فروشنده یا برخی خریداران خاص مطلوب باشد، اما برای کل بازار پیامدهای منفی به همراه دارد.
مشکوک بودن این معاملات از آن جهت اهمیت مضاعف پیدا میکند که قیمت کاتد مس در بورس کالا، نقشی فراتر از یک معامله مقطعی دارد. این قیمت، مبنای تصمیمگیری صنایع پاییندستی است؛ صنایعی که از مفتول و سیم و کابل گرفته تا قطعات صنعتی و تجهیزات برقی، به این نرخ بهعنوان مرجع نگاه میکنند. وقتی این مرجع قیمتی بهطور ناگهانی و بدون پشتوانه بنیادی افت میکند، زنجیره پاییندستی با سردرگمی مواجه میشود. برخی تولیدکنندگان ممکن است ناچار شوند محصولات خود را با حاشیه سود غیرواقعی بفروشند، برخی تولید را متوقف یا کاهش دهند و برخی دیگر به سمت بازارهای غیررسمی حرکت کنند. در هر سه حالت، نتیجه نهایی کاهش شفافیت و کارایی بازار است.
از سوی دیگر، چنین معاملاتی میتواند پیامدهای روانی مهمی نیز داشته باشد. بازارها تنها با اعداد حرکت نمیکنند؛ انتظارات و اعتماد، نقش تعیینکنندهای در رفتار بازیگران دارند. وقتی فعالان بازار احساس کنند که قیمتها لزوماً بازتاب واقعیت عرضه و تقاضا نیست و ممکن است تحت تأثیر روابط یا رفتارهای خاص قرار گیرد، انگیزه مشارکت فعال در بازار رسمی کاهش مییابد. این مسأله بهویژه برای بورس کالا خطرناک است، چرا که اعتبار این بازار بر پایه اعتماد به کشف قیمت منصفانه بنا شده است.
در این میان، مقایسه دو عرضه همزمان کاتد مس، تصویری دوگانه از بازار ترسیم میکند. از یک سو، معاملهای که با افزایش قیمت نسبت به هفته قبل انجام شده، نشان میدهد که تقاضا برای کاتد مس همچنان وجود دارد و خریداران حاضرند در شرایط رقابتی، قیمت بالاتری بپردازند. از سوی دیگر، معاملهای با افت شدید قیمت، این تصور را ایجاد میکند که یا شرایط آن عرضه بهطور معناداری متفاوت بوده، یا رقابت لازم در آن شکل نگرفته است. اگر تفاوت شرایط عرضه عامل اصلی بوده، انتظار میرود این تفاوتها بهصورت شفاف برای بازار توضیح داده شود؛ در غیر این صورت، ابهام و سوءظن اجتنابناپذیر خواهد بود.
تحلیل کارشناسی ایجاب میکند که بهجای قضاوت عجولانه، بر ضرورت شفافیت تأکید شود. انتشار جزئیات دقیقتر درباره ترکیب خریداران، حجم تقاضا، شرایط تسویه و تحویل، و حتی رفتار سفارشگذاری میتواند به روشن شدن ابعاد ماجرا کمک کند. بازار زمانی سالم میماند که پرسشها بیپاسخ نمانند و دادهها جایگزین گمانهزنی شوند. سکوت در برابر چنین رخدادهایی، تنها به تقویت این تصور دامن میزند که رقابت واقعی در همه معاملات برقرار نیست.
در نهایت، اتفاق امروز را میتوان بهعنوان یک زنگ هشدار تلقی کرد؛ هشداری برای نهاد ناظر، عرضهکنندگان و خریداران بزرگ که یادآوری میکند بورس کالا نه فقط یک بستر معاملاتی، بلکه یک نهاد مرجع برای کل اقتصاد کالامحور کشور است. هر معامله مشکوک، حتی اگر از نظر حقوقی بیاشکال باشد، میتواند به اعتماد بازار آسیب بزند. اگر این اعتماد تضعیف شود، بازسازی آن بسیار پرهزینهتر از پیشگیری است. بازار مس، بهعنوان یکی از مهمترین بازارهای کالایی کشور، بیش از هر چیز به شفافیت، رقابت واقعی و پاسخگویی نیاز دارد؛ عناصری که بدون آنها، حتی رشد قیمت جهانی و افزایش نرخ ارز هم نمیتواند تضمینکننده کشف قیمت منصفانه در داخل باشد.
گزارش از: متین محلاتی، کارشناس اقتصادی
