شنبه، 11 مرداد 1404

تحول خاموش در خطوط تولید
دیروز, 17:25
کد خبر: 866

تحول خاموش در خطوط تولید

تحول هوش مصنوعی آرام و بی‌صدا در حال تغییر چهره صنعت ایران است. این فناوری با حذف مشاغل سنتی و ایجاد نقش‌های نوین، چالش بزرگی پیش‌روی نیروی کار قرار داده؛ چالشی که فقط با آموزش و آمادگی پاسخ دارد.

چند سال پیش، اگر صحبت از هوش مصنوعی در صنعت به میان می‌آمد، بیشتر به چشم یک موضوع فانتزی یا چیزی متعلق به آینده‌ای دور دیده می‌شد. اما امروز، این فناوری کم‌کم در حال تبدیل شدن به بخشی جدایی‌ناپذیر از فرآیندهای تولیدی در بسیاری از کشورهاست؛ حتی در ایران. تغییرات، آرام اما پیوسته اتفاق می‌افتند. بدون سر و صدای زیاد، بدون اعلام رسمی، و گاهی حتی بدون اینکه بسیاری از فعالان صنعتی خودشان بدانند دقیقاً چه چیزی دارد جای آن‌ها یا همکارانشان را می‌گیرد.

هوش مصنوعی دیگر صرفاً یک ابزار پژوهشی در دانشگاه‌ها یا پروژه‌های خاص در شرکت‌های بزرگ خارجی نیست. حالا در برخی کارخانه‌های ایران هم سیستم‌هایی نصب شده که کارشان تشخیص کیفیت قطعات، برنامه‌ریزی تولید، بهینه‌سازی مصرف انرژی یا مدیریت انبارهاست. کارهایی که پیش از این، به‌صورت دستی و انسانی انجام می‌شد، اکنون به‌دست الگوریتم‌هایی سپرده شده که با سرعت، دقت و بی‌وقفگی عمل می‌کنند. این یعنی نقش انسان در بسیاری از این بخش‌ها به‌ شکل محسوسی در حال کم‌رنگ شدن است.

البته این، به‌ خودی خود نه یک اتفاق مثبت است، نه منفی. مسئله اینجاست که تغییر در حال رخ دادن است و ما چقدر برای آن آماده‌ایم. بسیاری از خطوط تولید در صنایع مختلف کشور، از خودروسازی گرفته تا مواد غذایی، در حال تجربه نوعی تحول خاموش هستند. ربات‌ها، دوربین‌ها و نرم‌افزارهای تحلیل‌گر، بخش‌هایی از فرایند تولید را بر عهده گرفته‌اند که پیش‌تر نیازمند قضاوت انسانی یا تجربه مستقیم اپراتورها بود. اکنون دیگر یک دستگاه قادر است خودش تشخیص دهد یک قطعه استاندارد است یا معیوب، بدون آنکه نیازی به دخالت مستقیم انسان داشته باشد.

در نگاه اول، شاید مدیران صنعتی این تغییر را به فال نیک بگیرند. سیستم‌های هوشمند نه خسته می‌شوند، نه نیاز به مرخصی دارند، نه بیمه و اضافه‌کاری طلب می‌کنند. از منظر صرفه‌جویی اقتصادی و بهره‌وری، هوش مصنوعی یک گزینه جذاب است. اما سؤال اصلی اینجاست که حذف تدریجی برخی مشاغل در نتیجه این فناوری، چه پیامدهایی برای ساختار اشتغال صنعتی در کشور خواهد داشت؟ آیا جایگزینی ماشین‌ها به معنی افزایش بیکاری در بخش تولید خواهد بود؟ یا اینکه فرصت‌هایی تازه در دل این تغییرات پدیدار می‌شود؟

واقعیت این است که هر بار فناوری جدیدی وارد صنعت شده، هم‌زمان با حذف برخی مشاغل، نیاز به مهارت‌های تازه‌ای نیز ایجاد شده است. در مورد هوش مصنوعی هم همین اتفاق می‌افتد. وقتی یک سیستم هوشمند وارد یک کارخانه می‌شود، نیاز به اپراتورهایی پیدا می‌شود که توانایی کار با این سیستم‌ها را داشته باشند. تعمیرکارها، برنامه‌ریزها و حتی مربی‌هایی که بتوانند الگوریتم‌ها را آموزش دهند، از جمله نقش‌های جدیدی هستند که تا همین چند سال پیش اصلاً وجود نداشتند. بنابراین، مسئله اصلی «حذف شغل» نیست، بلکه «تغییر ماهیت شغل» است.

با این حال، چالش جدی ما در ایران، شکاف عمیقی است که میان مهارت‌های فعلی نیروی کار صنعتی و مهارت‌های موردنیاز برای کار با فناوری‌های نوین وجود دارد. بسیاری از کارگران، تکنسین‌ها و حتی مدیران میانی، با مفاهیمی مانند یادگیری ماشین، بینایی ماشین یا تحلیل داده آشنایی ندارند. در حالی‌ که در کشورهایی مانند هند، ترکیه یا حتی مصر، طی سال‌های اخیر آموزش‌هایی هدفمند برای آماده‌سازی نیروی کار صنعتی جهت ورود به عصر هوش مصنوعی ارائه شده است، در ایران هنوز آموزش‌های فنی‌وحرفه‌ای عمدتاً بر مبنای فناوری‌های سنتی طراحی شده‌اند.

از سوی دیگر، برخلاف تصور رایج، استفاده از هوش مصنوعی در صنعت، لزوماً به واردات تجهیزات گران‌قیمت خارجی محدود نمی‌شود. طی یکی دو سال اخیر، برخی شرکت‌های دانش‌بنیان داخلی اقدام به تولید سیستم‌های بینایی ماشین، ربات‌های خودکار و الگوریتم‌های بهینه‌سازی ویژه خطوط تولید کرده‌اند. این محصولات با قیمت‌های مناسب‌تری نسبت به نمونه‌های خارجی عرضه می‌شوند و به‌تدریج در حال ورود به کارخانه‌های کوچک و متوسط هستند. این یعنی موج هوش مصنوعی، تنها به صنایع بزرگ در پایتخت محدود نمی‌ماند و می‌تواند به سرعت در کل کشور گسترش پیدا کند.

در چنین شرایطی، نبود یک برنامه‌ریزی جامع برای تطبیق ساختار اشتغال صنعتی با این تحول، می‌تواند منجر به آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی گسترده شود. کافی‌ست تصور کنیم هزاران نفر از کارگرانی که سال‌ها در خطوط تولید فعالیت کرده‌اند، به‌دلیل ناآشنایی با سیستم‌های جدید، به‌تدریج از چرخه کار خارج شوند. از سوی دیگر، اگر این نیروها بتوانند با آموزش‌های کوتاه‌مدت و هدفمند، نقش جدیدی در همان کارخانه‌ها ایفا کنند، نه‌تنها بیکار نمی‌شوند، بلکه به بخشی کلیدی از فرایند تولید هوشمند تبدیل خواهند شد.

این موضوع تنها وظیفه دولت نیست. کارفرمایان، نهادهای آموزشی، شرکت‌های فناوری و حتی رسانه‌ها نیز باید سهم خود را در این انتقال ایفا کنند. ناآگاهی از تغییرات، باعث مقاومت و گاه ترس می‌شود؛ در حالی‌که آگاهی، آموزش و مشارکت می‌تواند همین فناوری را از تهدیدی برای اشتغال، به فرصتی برای توانمندسازی نیروی انسانی تبدیل کند. امروز بیش از هر زمان دیگری، صنعت ایران نیازمند نقشه راهی شفاف و منعطف برای ورود به دوران تولید هوشمند است.

موج هوش مصنوعی در حال رسیدن به ساحل صنعت ایران است. نه می‌توان جلو آن را گرفت، نه می‌توان آن را نادیده گرفت. تنها راه، آگاهی، آمادگی و همراهی است. اگر قرار است از این موج برای جهش بهره‌وری استفاده کنیم، باید یاد بگیریم چگونه بر آن سوار شویم؛ نه اینکه اجازه دهیم زیر سنگینی‌اش، فرصت‌های شغلی و انسانی ما له شود.

همین حالا هم نشانه‌های این تحول دیده می‌شود. در یکی از کارخانه‌های قطعه‌سازی در حومه قزوین، سامانه‌ای مجهز به بینایی ماشین، قطعات معیوب را پیش از آنکه به خط مونتاژ برسند، شناسایی می‌کند؛ کاری که پیش‌تر توسط یک تیم چندنفره از کنترل کیفیت انجام می‌شد. در یک شرکت لبنی در شمال کشور، الگوریتم‌های هوشمند در حال تنظیم نسبت ترکیب مواد اولیه بر اساس ویژگی‌های شیر ورودی هستند تا طعم و کیفیت محصول نهایی یکدست باقی بماند. حتی در یک کارگاه کوچک بسته‌بندی خشکبار در یزد، دوربین‌های هوشمند و بازوی رباتیک، کار سورتینگ را با سرعت و دقتی انجام می‌دهند که تا چند سال پیش، به‌سختی در این مقیاس قابل تصور بود.


گزارش از: بهار حیدری، خبرنگار اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود