
سیاست ارزی ایران در 4 دهه گذشته
ما در ۲۰ سال گذشته چیزی در حدود هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار منابع ارزی داشتیم و آنها را هدر دادهایم؛ به قول خودشان کالاهای اساسی وارد کرده یا در بازار ارزپاشی کردهاند. هزار و پانصد میلیارد دلار منابع خیلی سنگینی است و اگر شاید فقط یک چهارم آن را در زیرساختها هزینه میکردیم، از نظر زیر ساختی در رده کشورهایی مانند ژاپن قرار میگرفتیم، اما متاسفانه سیاست مخرب گذشته کماکان ادامه دارد.
پولی که از کره آزاد و در قطر مجدد بلوکه میشود، هزینه نفت در برابر غذا [3] میشود. این پول در قطر مسدود است و در بانکهای قطری قرار میگیرد، شرکتهای قطری مثلا برایمان خوراک دام میخرند و پول آن را پردخت میکنند و خوراک دام را به دامها میدهیم و گوشت آنها را به عنوان خوراک انسان قرارمیدهیم و با شرمندگی و تاسف این سیاست ما در ۴۰ سال گذشته بوده است.
بیشتر بخوانید: مدیریت ریسک مالی چیست؟
تثبیت بازار، فرار سرمایه در نتیجه سیاست ارزی ایران
خب این ۶ میلیارد دلار ممکن بود در زیرساختها استفاده میشود. فعلا بنایی بر زیرساخت نیست و اگر بود میگفتند نفت در برابر زیرساخت. وقتی منابع آزاد میشود تصور این است که بانک مرکزی به سمت تقویت زیرساختها میرود، اما اینگونه نیست و صرف آبادانی کشور نمیشود، و نوعی فرار سرمایه [4] و تلف شدن سرمایه را شاهد هستیم.
این سیاست دولت و بانک مرکزی است و بانک مرکزی در آن نقش جدی داشته است؛ یعنی سالیان سال است به اسم تثبیت بازار [5] دست به چنین کاری میزنند. تاثیر آن در بازار سکه و طلا هم به صورت موقتی است و ممکن تا سه ماه، ۶ ماه یا یک سال تثبیت شود اما مجدد با سرعت بیشتری افزایش پیدا میکند.
بیشتر بخوانید: برنامه هفتم توسعه در بوته نقد
جمعبندی
سیاست ارزی کاملا باید تغییر کند. رژیم ارزی ما باید به سمت تکنرخی برود، فرار سرمایه باید محکوم شود. نرخ ارز شناور باید آزاد شود و اجازه داده شود تا صادرکنندگان انگیزه صادرات داشته باشند.
سیاست ارزی ما در ۴ دهه گذشته مایه شرمندگی است و نتایج خفتباری هم داشته است و در روی همان پاشنه میچرخد و آقای فرزین نیز سیاست همه روسای سابق بانک مرکزی را در پیش گرفته است و هیچ تفاوتی باهمدیگر در سیاست ارزی ندارند.