تهدیدی که سلطۀ دلار را از درون کاخ سفید به چالش میکشد
به گزارش اقتصادرَوا، دلار آمریکا با وجود نگرانیهای مداوم درباره از دست دادن جایگاه خود، همچنان به وضوح بر تخت پادشاهی پول ذخیره جهانی تکیه زده است. نظارتگر سلطۀ دلار (Dollar Dominance Monitor) که توسط شورای آتلانتیک تهیه شده، نشان میدهد که دلار همچنان در تمام شاخصهای اصلی ارز ذخیره، از جمله بیشترین استفاده در ذخایر بانکهای مرکزی، صدور فاکتورهای صادراتی، تسلط بر معاملات ارز خارجی و تعیین بدهیهای بینالمللی و فروش کالاهای حیاتی مانند نفت، بیرقیب است. این نقش محوری، مزیت «گرانبهایی» را برای ایالات متحده فراهم میآورد که در صورت زوال، ثبات کل نظام مالی و اعتبار ارزان این کشور را به خطر میاندازد. با این حال، تحلیلها نشان میدهند که بزرگترین تهدید برای این برتری نه از جانب رقبای خارجی، بلکه از سیاستهای داخلی ایالات متحده سرچشمه میگیرد.
به چالش کشیدن ستونهای ثبات
سیاستهای اقتصادی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به صورت متناقضی، روند فرسایش جایگاه مرکزی دلار را تسریع میبخشند. متخصصان هشدار میدهند که در حالی که هیچ عامل واحدی نمیتواند به تنهایی دلار را سرنگون کند، اما مجموعهای از بحرانها میتوانند پایههای آن را سست سازند. این تهدیدهای داخلی سه جنبه اصلی دارند:
استقلال فدرال رزرو: تلاشهای ترامپ برای تضعیف استقلال بانک مرکزی ایالات متحده (فدرال رزرو) نگرانیهای جدی را در میان سرمایهگذاران و دیگر بانکداران مرکزی ایجاد کرده است. فشار آشکار رئیسجمهور برای کاهش شدید نرخ بهره به منظور تقویت رشد اقتصادی، این تصور را تقویت میکند که ممکن است تصمیمات آتی نرخ بهره، تحتتأثیر ملاحظات سیاسی و نه شرایط اقتصادی، اتخاذ شوند. این نگرانیها با انتصاب افرادی به شورای فدرال رزرو که در عین حال به کار خود در کاخ سفید ادامه میدهند، تشدید شده است.
بدهی و کسری بودجه: انفجار کسری بودجه دولت آمریکا، نیاز به تزریقهای بزرگتر بدهی که باید توسط خریداران خارجی تأمین مالی شود، را افزایش داده است.
جنگ تجاری و تعرفهها: گسترش تعرفهها علیه دوستان و دشمنان، جریانهای تجاری جهانی را دستخوش تغییر کرده و جذابیت بازار ایالات متحده را کاهش داده است.
ظهور کانالهای جایگزین و کاهش نیاز به دلار
در کنار تضعیف اعتبار نهادی در داخل آمریکا، بازارهای نوظهور و کشورهای هدف تحریمهای ایالات متحده نیز به طور فزایندهای به دنبال دور زدن نظام دلاری هستند. کشورهایی مانند روسیه و چین، علاوه بر افزایش استفاده از ارزهای محلی در تجارت فرامرزی، به توسعه نظامهای تسویه مالی بومی نیز پرداختهاند تا نقش دلاری به عنوان دروازهبان جریانهای مالی جهانی را نادیده بگیرند. این ابتکارات - نظیر mBridge، CIPS چین و SPSF روسیه - اگرچه هنوز نمیتوانند دلار را برکنار کنند، اما در حال ایجاد زیرساختهای لازم برای آن هستند.
با افزایش عمق روابط اقتصادی میان کشورهای بازارهای نوظهور (مانند توافقنامههای همکاری ارزی میان چین و اندونزی یا تجارت برزیل با چین به ارزهای غیردلاری)، نیاز مطلق به دلار برای انجام بخش عمدهای از تجارت فرامرزی به تدریج در حال کمرنگ شدن است. در گذشته، کشورها هم «میل» و هم «نیاز» به مشارکت در نظام دلاری داشتند، اما اکنون بسیاری از آنها همچنان «نیاز» دارند، ولی لزوماً «تمایلی» به این کار ندارند؛ این تفاوت، تحولی بنیادین محسوب میشود. ترکیب این پیشرفتهای فنی با شوکهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک (مانند استفاده گسترده از تحریمها و اعمال خودسرانه تعرفهها) باعث میشود که کشورهای بیشتری از دلار فاصله بگیرند.
گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی
