پنج شنبه، 8 آبان 1404

معمای اوج مصرف نفت و زمان‌بندی نامعلوم آن
دیروز, 12:41
کد خبر: 1196

معمای اوج مصرف نفت و زمان‌بندی نامعلوم آن

اوج مصرف نفت هنوز فرا نرسیده است؛ کندی گذار انرژی و بازنگری آژانس بین‌المللی انرژی نشان می‌دهد که تقاضا ممکن است تا دهه ۲۰۴۰ رشد کند، چالشی راهبُردی برای شرکت‌های نفتی و سیاست‌گذاران جهانی.

به گزارش اقتصادرَوا، این یادداشت به بررسی مفهوم «اوج مصرف نفت» (Peak Oil) می‌پردازد، لحظه‌ای که تقاضای جهانی به حداکثر خود رسیده و پس از آن به تدریج کاهش می‌یابد. در حالی که پذیرفته شده است که این نقطه عطف در نهایت فرا خواهد رسید، عدم قطعیت فراگیر در مورد زمان‌بندی دقیق آن، چالش‌های مهمی را برای سیاست‌گذاران، دانشگاهیان و مدیران صنعت انرژی ایجاد کرده است.

عوامل تأثیرگذار بر زمان اوج تقاضا

زمان‌بندی اوج تقاضا تحت‌تأثیر دو متغیر حیاتی قرار دارد: نخست، سرعت پذیرش و توسعه فناوری‌های سبز و دوم، میزان حمایت دولتی و محرک‌های سیاسی برای پیشبرد این فناوری‌ها. در حال حاضر، با وجود پیشرفت‌های سریع در مناطقی مانند چین در استقرار وسایل نقلیه الکتریکی، مقاومت‌های سیاسی در کشورهایی مانند ایالات متحده، گسترش انرژی‌های تجدیدپذیر را کند کرده است. با در نظر گرفتن توازن این عوامل، به نظر می‌رسد زمان اوج تقاضا برخلاف پیش‌بینی‌های قبلی، به تعویق افتاده است.

آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) در نقشه راه «صفر خالص» خود در سال ۲۰۲۱، شرط رسیدن به انتشار صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ را این گونه تعیین کرده بود که مصرف نفت هرگز نباید به سطح سال ۲۰۱۹ بازگردد. با این حال، مصرف جهانی کنونی به طور قابل توجهی فراتر از این سطح است. در نتیجه، در حالی که بسیاری از پیش‌بینی‌ها پیش‌تر اوج مصرف را اوایل دهه ۲۰۳۰ می‌دانستند، گزارش شده است که IEA اکنون سناریویی را در دست بررسی دارد که بر اساس سیاست‌های فعلی، این نقطه را تا دهه ۲۰۴۰ به عقب می‌راند.

معضل راهبُردی برای شرکت‌های بزرگ نفتی

نوسان در پیش‌بینی‌های زمان اوج، مدیران شرکت‌های نفتی را در یک معضل راهبُردی قرار داده است. با توجه به توصیه‌های IEA مبنی بر اینکه برای دستیابی به اهداف اقلیمی نیازی به توسعه میدان‌های جدید نفت و گاز پس از سال ۲۰۲۱ نیست، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران، به ویژه در اروپا که تحت‌تأثیر الزامات پایداری بوده‌اند، سرمایه‌گذاری‌های اکتشافی را کاهش دادند.

تحلیل‌های گلدمن ساکس نشان می‌دهد که این راهبُرد منجر به کاهش شدید «عمر ذخایر» در بخش اروپایی شده است؛ این معیار که ذخایر باقی‌مانده را در برابر تولید فعلی می‌سنجد، از ۱۴ سال در اوایل قرن به ۸.۵ سال در زمان کنونی رسیده است. اگر زمان اوج تقاضا واقعاً به آینده دورتر منتقل شود، شرکت‌های بزرگ اروپایی ممکن است مجبور شوند راهبُرد خود را معکوس کرده و سرمایه‌گذاری‌های خود را برای تأمین عرضه آتی افزایش دهند.

پیامدهای مالی و مدیریت نقدینگی

این تغییر راهبُردی در شرایط مالی دشواری رخ می‌دهد. کاهش اخیر قیمت نفت، جریان نقدی حاصل از عملیات حفاری را کاهش داده است. علاوه بر این، بزرگ‌ترین تولیدکنندگان جهان به رهبری عربستان سعودی، در حال افزایش عرضه هستند که این امر فشار نزولی بیشتری بر قیمت کالا وارد می‌کند.

در نتیجه، شرکت‌های نفتی باید در تخصیص سرمایه بسیار محتاط باشند. برخی از شرکت‌ها قبلاً اقدام به کاهش پروژه‌ها و نیروی انسانی کرده‌اند (به ویژه در حوزه نفت شیل آمریکا). گزینه دیگر، فروش دارایی‌های ارزشمند است، مانند اعلام فروش واحد روانکارهای کاسترول توسط بی‌پی. در بلندمدت، اگر اوج تقاضا به عقب رانده شود و شرکت‌ها مجدداً به رشد سرمایه‌گذاری روی آورند، جریان‌های نقدی عظیمی که در حال حاضر به سهام‌داران (از طریق سود سهام و بازخرید سهام) بازگردانده می‌شود، تحت فشار قرار خواهد گرفت.


یادداشت از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود