جمعه، 23 آبان 1404

ناکارآمدی و پیامدهای تعرفه‌های ترامپ
دیروز, 10:41
کد خبر: 1273

ناکارآمدی و پیامدهای تعرفه‌های ترامپ

مارتین ولف در نقد سیاست‌های تجاری ترامپ هشدار می‌دهد: حمایت‌گرایی نه شغل می‌آفریند، نه عدالت؛ بلکه ابزاری است برای فریب طبقه کارگر و تقویت قدرت اقتصادی ثروتمندان.

به گزارش اقتصادرَوا؛ این یادداشت به تحلیل مقاله مارتین ولف می‌پردازد که در آن استدلال می‌شود سیاست‌های تجاری حمایت‌گرایانه دونالد ترامپ که با هدف احیای مشاغل تولیدی در ایالات متحده اجرا شدند، به اهداف اعلام شده خود دست نخواهند یافت و ماهیتی «فریبکارانه» دارند. نویسنده تأکید می‌کند که این سیاست‌ها نه تنها در ایجاد تعداد زیادی شغل جدید ناکام خواهند ماند، بلکه بیشتر به نفع منافع سیاست‌مداران و طبقه ثروتمند حاکم (پلوتوکراسی) تمام می‌شوند.

محدودیت‌های کمّی در خلق شغل

استدلال محوری مقاله بر پایه محاسبات انجام شده توسط رابرت لارنس است که میزان واقعی اشتغال‌زایی ناشی از حذف کسری تجاری تولیدی را زیر سؤال می‌برد. این تحلیل با جداسازی «ارزش افزوده» از کل ارزش فروش، روشن می‌سازد که تعداد مشاغل ایجاد شده بر اساس سهم ارزش افزوده داخلی محاسبه می‌شود. کسری ناخالص تجاری در کالاهای تولیدی در سال ۲۰۱۹، ۷۸۵.۳ میلیارد دلار بود، در حالی که کسری در ارزش افزوده خارجی تنها ۴۰۳.۸ میلیارد دلار بود که تقریباً نصف رقم ناخالص است.

برآوردها نشان می‌دهند که اگر کسری تجارت در ارزش افزوده کالاهای تولیدی به طور کامل حذف شود (که این رقم در سال ۲۰۲۴ معادل ۲۱.۵ درصد تولید ایالات متحده بوده)، تنها ۲.۸ میلیون شغل اضافی ایجاد خواهد شد. این افزایش تنها سهم اشتغال بخش تولید در کل مشاغل آمریکا را ۱.۷ واحد درصد افزایش می‌دهد و به ۹.۷ درصد می‌رساند. در مورد گروه مورد نظر، یعنی کارگران تولیدی، این افزایش به میزان بسیار کمتری محدود می‌شود؛ تنها ۱.۳ میلیون شغل جدید، یا ۰.۹ درصد از کل اشتغال ایالات متحده؛ بنابراین، نویسنده نتیجه می‌گیرد که تلاش‌های گسترده برای اعمال تعرفه‌ها، نتیجه‌ای ناچیز و بی‌اهمیت خواهد داشت.

موانع کلان اقتصادی و مالی

این برآوردهای اشتغال‌زایی، خوش‌بینانه در نظر گرفته می‌شوند، زیرا فرض را بر این می‌گذارند که کسری تجاری واقعاً کاهش می‌یابد. نویسنده تأکید می‌کند که برای کاهش کسری خارجی، لازم است توازن میان تولید و هزینه‌ها در داخل کشور تغییر کند. منشأ اصلی تقاضایی که کسری خارجی را پشتیبانی می‌کند، کسری مالی دولت در داخل ایالات متحده است. در نتیجه، برای کاهش کسری خارجی، شرط لازم، اعمال انقباض مالی و سخت‌گیری در بودجه فدرال است. با این حال، تأثیر خالص سیاست‌های تعرفه‌ای و طرح‌های همراه بر کسری مالی دولت، نزدیک به صفر برآورد شده است.

ماهیت قهقرایی و شکست تاریخی

سیاست‌های حمایت‌گرایانه، علاوه بر ناکارآمدی در خلق شغل، دارای پیامدهای منفی اقتصادی و اجتماعی هستند. تعرفه‌ها به مثابه مالیات بر کالاها عمل می‌کنند و ماهیتی تنازلی (رگرسیو) دارند، زیرا افراد کم‌درآمدتر سهم بیشتری از درآمد خود را صرف خرید کالا می‌کنند تا خدمات.

علاوه بر این، این رویکرد به معنای «جایگزینی واردات به صورت گسترده» است. ریچارد بالدوین این سیاست را با راهبُردهای شکست‌خورده‌ای مقایسه می‌کند که دهه‌ها پیش توسط بسیاری از کشورهای در حال توسعه (مانند هند و آمریکای لاتین) اجرا و سپس کنار گذاشته شدند. این کشورها راهبُرد جایگزینی واردات را ترک کردند؛ زیرا صنایع تحت حمایت از رقابت جهانی عقب ماندند و توانایی بهره‌برداری از بازارهای جهانی را از دست دادند.

نیروهای ساختاری و سوءاستفاده پوپولیستی

مقاله استدلال می‌کند که اصرار بر بازگرداندن مشاغل تولیدی از طریق تعرفه، مبتنی بر «نوستالژی» است که نمی‌تواند گذشته را احیا کند. کاهش سهم اشتغال در بخش صنعت یک روند جهانی است و در تمام کشورهای ثروتمند گروه G7، حتی در کشورهایی با مازاد تجاری عظیم، مشاهده می‌شود. این کاهش عمدتاً ناشی از رشد کندتر تقاضا برای کالاهای تولیدی نسبت به خدمات و همچنین پیشرفت فناوری است که نیاز به کارگران تولیدی را کاهش می‌دهد و در نهایت آن‌ها را با ربات‌ها جایگزین خواهد کرد.

ولف نتیجه می‌گیرد که پوپولیست‌هایی مانند ترامپ، اگرچه به‌درستی مسائل اجتماعی و سیاسی ناشی از کاهش فرصت‌ها برای مردان کم‌سواد در بخش صنعت را درک می‌کنند، اما راه‌حل‌های واقعی ارائه نمی‌دهند. در عوض، آن‌ها از خشم و سرخوردگی «طبقات کارگری روبه‌زوال» برای منافع خود و منافع طبقه ثروتمند بهره‌برداری می‌کنند. تعرفه‌ها به عنوان یک راه‌حل «بسیار ساده، به‌ظاهر منطقی، اما کاملاً اشتباه» برای مشکلات پیچیده مطرح شده‌اند.


گزارش از: امیرحسین مستقل، کارشناس اقتصادی

عکس خوانده نمی‌شود